مناجات و شعر مدح امام محمدباقر (ع)
- مجموعه: آرامش سبز
متن مناجات و اشعار مدح امام محمدباقر (ع)
مناجات با امام محمدباقر (ع)، پنجمین اختر تابناک آسمان امامت، دریچه ای است به سوی معرفت و هدایت الهی. شعر مدح این امام همام، که عالم آل محمد لقب گرفته، سرشار از ستایش علم بی کران، تقوای بی مانند و کرامت بی پایان ایشان است. در این اشعار، شاعران با زبانی عاشقانه از نقش ایشان در نشر علوم دینی و تربیت شاگردان برجسته چون جابر بن حیان سخن می گویند. مناجات با آن حضرت، طلب فیض از دریای حکمت و معرفتی است که ایشان به بشریت ارزانی داشتند.
مدح امام محمد باقر علیه السلام
باطنش هر لحظه در روی محمّد ظاهر است
در امام غایب این عصر،علمش حاضر است
مادر از نسل حسن، بابایش از نسل حسین
خلقـتی اینگونه در بین خلایق نادر است
هرکسی او را زیارت کرده باشد در بقیع؛
هم علی و هم حسین و هم حسن را زائر است
عقل کل های جهان فهمیده اند این راز را
چارۀ آنچه نمی فهمند قال الباقر است
با احادیـثـش دلِ آشوب من آرام شد
از تخصص های او تاثیر روی کافر است
از رقیه هرکه بیتی گفت بیتش می دهد
این قلم، این گود، بسم الله هرکس شاعر است
شاعر : مهدی رحیمی زمستان
******
پدر علم
جلوه می بارد از جمالِ علی
جذبه می جوشد از جلالِ علی
همه خیراتِ آسمان و زمین
نوشِ جانِ علی و آلِ علی
هرچه دارد خدا به خاطر اوست
هرچه دارد خدا حلالِ علی
مرتضی را چه کار با عالم
هست عالم فقط وَبالِ علی
ای نفسهات در خِصالِ صدوق
ای بزرگیت از خِصالِ علی
همه ی حرف توست قالَ نبی
همه ی حالِ توست حالِ علی
آمدی تا که با تو ما برسیم
ما همه میوه هایِ کالِ علی
لطف زهرا تو را به ما دادند
از کَرَمخانه ی عیالِ علی
شب شب عشق آفرین ، علی است
شب لبخندِ پنجمین علی است
ای نمازِ مطهرِ زهرا
سجده های معطرِ زهرا
خیره ای خیره بر مقاماتش
مثلِ قابی برابرِ زهرا
می وزد در هوای گیسویت
عطرِ گلهایِ قمصرِ زهرا
آسمانی و مژده ات را داد
به زمین ها پیمبرِ زهرا
بیخودی نیست فاطمی هستی
پُری از نورِ کوثرِ زهرا
می زند موج در احادیثت
جلوه های مُکررِ زهرا
با شما جبرئیل نامِ مرا
می رساند به محضرِ زهرا
فاطمه عاشق همین علی است
شبِ لبخندِ پنجمین علی است
ای طلوعِ علی الدوامِ حسن
آفتابِ بلندِ بامِ حسن
جابر آورده ات سلامِ رسول
مادرت گفته ات سلامِ حسن
می رسند از تبارِ مادری ات
هفت معصوم بر امام حسن
حسنی زاده ای از آلِ حسین
ای حسینی ترین کلامِ حسن
دست تو دست مجتبای کریم
به تو زیبنده است نامِ حسن
به عمویت ارادتت پیداست
در بقیعی به احترامِ حسن
چارتا مجتبی کنارِ همید
ای تمامِ شما تمامِ حسن
هم حسن هم حسین این علی است
شبِ لبخندِ پنجمین علی است
ای محمد ترین دعایِ حسین
دومین احمدِ حرایِ حسین
آمدی تا به انتها برسد
امتدادی از ابتدایِ حسین
از پدر ارث بُرده ای، داری
به سرِ شانه ات رَدایِ حسین
آنکه روزی "حسینُ مِنی" گفت
گفت مثلَش تویی برایِ حسین
ای علی اکبرِ امام شده
اکبرِ بعدِ کربلایِ حسین
تو حسینیه ی خدا هستی
با تو ماندیم در هجایِ حسین
عشق دنبالِ آخرین علی است
شبِ لبخندِ پنجمین علی است
حسن لطفی
مدح و مرثیۀ امام محمد باقر علیه السلام
مولای هر سرا تویی یا باقرالعلوم
از نسل هل اتی تویی یا باقرالعلوم
یک جلوه ات به ظاهر و باطن بیانگر است
پیدای هر کجا تویی یا باقرالعلوم
با آن همه روایت سبزت مشخص است
پروازِ تا خدا تویی یا باقرالعلوم
دیگر پی طبیب و دوایش نمی رویم
درد و دوای ما تویی یا باقرالعلوم
با لطف تو همه سرِ این سفره آمدیم
بانیِ روضه ها تویی یا باقرالعلوم
ما نوکریم و بر دل عالم نوشته ایم:
مولا و مقتدا تویی یا باقرالعلوم
در چهره ات همیشه دعا موج می زند
منظومۀ دعا تویی یا باقرالعلوم
ما غصۀ عذاب جزا را نمی خوریم
تا شافع جزا تویی یا باقرالعلوم
ذکر مصیبتی کن و ما هم به سر زنیم
راویِ مـاجرا تویی یا باقرالعلوم
از کوفه و خرابه و دروازه ها بگو
مشروح غصه ها تویی یا باقرالعلوم
ازکربلا به کوفه و از کوفه تا به شام
در بند دست و پا تویی یا باقرالعلوم
شاعر : روح الله نوروزی و محمد حسن بیات لو
******
فقه و حدیث
بگو به نور که ماه تمام آمده است
که صبح آمد و پایان شام آمده است
برای شیعه دوباره امام آمده است
خدای فقه و حدیث و کلام آمده است
امام باقر علیه السلام آمده است
پدر حسینی و مادر سلاله ی حسن است
اویس وار زمین در هوای او قرن است
غلام خانه ی او بودن آرزوی من است
تجسم همه ی احترام آمده است
امام باقر علیه السلام آمده است
سراسر از برکات خدا پر است زمین
اگر که در صدف آسمان دُر است زمین
به نور اوست که گرم تبلور است زمین
دوباره رحمتی از جنس عام آمده است
امام باقر علیه السلام آمده است
دمیده است به دنیا دم خدادادی
به هر خرابه رسیده هوای آبادی
هزار شکر خدا را که خوب استادی_
_برای این همه شاگرد خام آمده است
امام باقر علیه السلام آمده است
چقدر در وجناتش خدا نمایان است
اسیر جذبه ی او کافر و مسلمان است
رسیده آن که امید گناهکاران است
دوباره بوی علی بر مشام آمده است
امام باقر علیه السلام آمده است
دل از تمام جهان برده است لبخندش
فقط نه خلق که دل برده از خداوندش
به داروی گل لبخند های چون قندش
به درد های همه التیام آمده است
امام باقر علیه السلام آمده است
رسیده است امامی که نافذ است و بصیر
نکرده حرف خدا را به رای خود تفسیر
نمی شود به کلام بنی امیه اسیر
برای مذهب شیعه قوام آمده است
امام باقر علیه السلام آمده است
به حکم آیه ی تطهیر پاک یعنی او
که پنجمین گُهر تابناک یعنی او
برای سنجش ایمان ملاک یعنی او
ملاک حد حلال و حرام آمده است
امام باقر علیه السلام آمده است
به علم و حلم و تمام فضائلش صلوات
به جلوه های پیمبر خصائلش صلوات
به نور چهره ی چون ماه ِ کاملش صلوات
که موعد صلوات و سلام آمده است
امام باقر علیه السلام آمده است
گروهی از سخنان خدا جدا شده اند
که در توهم خود نائب خدا شده اند
چه رازهای دروغی که برملا شده اند
که آفتاب همه روی بام آمده است
امام باقر علیه السلام آمده است
همان که وقت جسارت حضور خواهد داشت
که در مسیر اسارت حضور خواهد داشت
زمان کشتن و غارت حضور خواهد داشت
بیا که راوی غم های شام آمده است
امام باقر علیه السلام آمده است
خدا کند که شب انتظار سر برسد
سپیده سر بزند , نوبت سحر برسد
خدا کند که به زودی همین خبر برسد :
به صف شوید دم انتقام آمده است
امام مهدی علیه السلام آمده است
مجتبی خرسندی
******
مثنوی ناتمام
باز افلاک غرق شور و شعف
گرد نوری ز نسل طاهایند
آسمان مست پنجمین قمر است
قدسیان در سجود و نجوایند
غرق شور است و شادی و نور
کوچه پس کوچه های ارض و سما
نور باران شده است در این شب
خانه ی زین العابدین خدا
در گلستان عشق بشکفته
گلی از نسل زهره اطهر
پنجمین سوره ی امامت و عشق
هفتمین کشتی نجات بشر
نام او شد محمد باقر
نور چشمان مصطفی نبی
و شکافنده ی علوم جهان
باب علم است و معرفت چو علی
لیله القدر حضرت سجاد
حسنی سیرت است و نور دو عین
شاکر و هادی است و امین
پاره قلب مجتبی و حسین
مادرش دختر کریم خداست
پدرش از تبار ثار الله
می درخشد در آسمان بقیع
گرچه روحش همیشه کرب و بلاست
صف کشیدند قدسیان امشب
تا ببینند روی زیبایش
و به شکرانه ولادت او
باز در سجده است بابایش
می رسد نفحه ای ز ماه رجب
با ولای محمد باقر
که رجب ماه باقر است و علی
به خدای محمد باقر
وان یکاد میچکد ز عرش خدا
قطره قطره به روی پیرهنش
لحظه لحظه درود عالمیان
بر احادیث ناب و هر سخنش
پرتویی از زلال علم و یقین
واژه از وصف علم او قاصر
هفتمین حجت خدای جلیل
عالم الاعلم ،حضرت باقر
کودکی که تمام خاطره اش
عطش و ساقی و دو دست جداست
همسفر با سر بریده ی عشق
شاهد ماجرای کرب و بلاست
بی قرار مدینه ا یم و بقیع
بی قرار حریم پیغمبر
کاش می شد که روضه می خواندیم
گوشه ی صحن خاکی مادر
نعیمه امامی
گردآوری: بخش مذهبی بیتوته