گنجینهای از اصطلاحات سینمایی: کلید باز کردن دروازههای هنر سینما
- مجموعه: آکادمی هنر
راهنمای گام به گام اصطلاحات سینمایی: از داستاننویسی تا جلوههای ویژه
در این مقاله از بیتوته، به بررسی و توضیح اصطلاحات سینمایی پرداخته میشود. این اصطلاحات، واژگان و اصطلاحات خاصی هستند که در زمینهٔ هنر و صنعت سینما به کار میروند و نقش مهمی در درک عناصر مختلف و هنر ساخت یک فیلم دارند.
سینما به عنوان یک هنر بینظیر و پرطرفدار، بازویی است که با ابزار و اصطلاحات خاص خود، داستانها و احساسات را به تصویر میکشد و تجربهی بصری فراگیری را برای تماشاگران فراهم میکند. اما برای وارد شدن به دنیای پیچیده و جذاب سینما، آشنایی با اصطلاحات خاص و واژگان تخصصی این هنر ضروری است. اصطلاحات سینمایی، همانند زبان خود دنیای سینماست؛ یک زبان که برای درک عمیقتر و ارتباط نزدیکتر با این هنر الزامی به یادگیری آن داریم.
در این مقاله، به بررسی و شناخت اصطلاحات سینمایی خواهیم پرداخت. از اصطلاحات مبتنی بر فنیترین جزئیات تا کلماتی که تأثیر بسزایی در تجربهی تماشاگر دارند، این مقاله سعی دارد تا خواننده را با دنیای جذاب و پیچیده اصطلاحات سینمایی آشنا کند. به همین منظور، این سفر به دلیل اهمیت و تأثیر گذاری این اصطلاحات بر فهم عمیقتر از هنر سینما، برای افرادی که علاقهمند به شناخت این هنر هستند، اجتنابناپذیر است.
با همراهی در این سفر، توقع میرود خواننده نه تنها نقشهی کلی از دنیای اصطلاحات سینمایی را دریافت کند، بلکه با توضیحات و مثالهای عملی، این اصطلاحات را در سینماهای مختلف تجربه کرده و به یک دید حرفهای از این هنر دست یابد.
فیلمنامه یا سناریو (Scenario)
فیلمنامه یا سناریو، متنی است که با جزئیات کامل، زمان، مکان، شخصیتها حاضر در هر سکانس، ماجرای رویدادها و دیالوگها برای ساخت فیلم نگاشته میشود. این اسناد مهم به عنوان راهنمایی برای کارگردانان، بازیگران، و تیم فنی در فرآیند تولید فیلم عمل میکنند.
خلاصه فیلم (Outline)
خلاصه فیلم، یک توضیح کوتاه از داستان در چند خط است که به معرفی شخصیتها و اساس داستان فیلم اختصاص دارد. این خلاصه به عنوان یک راهنمای اولیه برای درک محتوا و جذابیت فیلم استفاده میشود.
وقتی میخواهیم در واژگان سینمایی بیان کنیم که همه چیز در داستان فیلم از این خلاصه شروع میشود، از عبارت "از خلاصه داستان است" استفاده میکنیم. این عبارت نشاندهنده اهمیت و جلوه خاص خلاصه داستان در فرآیند ساخت فیلم است.
آداپته، اقتباس (Adaptation)
آداپته یا اقتباس، به هنر تبدیل یک اثر هنری به فیلم اشاره دارد. ممکن است این اقتباس به صورت کاملاً وفادارانه یا با آزادیهایی صورت بگیرد. این فرآیند معمولاً از یک داستان، رمان، نمایشنامه، یا حتی یک فیلم دیگر انجام میشود.
شخصیت یا کاراکتر (Character)
شخصیت یا کاراکتر، هر فرد یا نقش در داستان است. در تضاد با تیپ، بازیگرانی که عملکرد آنها باورپذیر باشد و شخصیتهایی قابل ارتباط با تماشاگر داشته باشند، به عنوان بازیگران کاراکتر یا شخصیت شناخته میشوند. این اشخاص، ابزار حیاتی در ترسیم داستان و ارتباط تماشاگر با آن هستند.
تیپ (Type)
تیپ در فیلم نمایانگر فردی است که با ویژگیهای خاص و تکرارشده شناخته میشود و بارها با همان ویژگیها در فیلمهای مختلف به تصویر کشیده شده است. او برای تماشاگر آشنا و پیشبینیپذیر است، همچون جوان فقیر عاشق پیشه یا لات با معرفت.
تیپسازی (Typecasting)
تیپسازی یا انتخاب بازیگر بر اساس شخصیتهایی که وی پیش از این در فیلمهای دیگر ایفا کرده و به آن پاسخ داده است. این روش انتخاب باعث میشود تا تماشاگر به راحتی بازیگر را در نقش مشخصی دریافت کند.
دیالوگ (Dialogue)
دیالوگ، حرفهایی هستند که بین شخصیتها در فیلم رد و بدل میشود. این گفتوگوها ممکن است به صورت صدایی روی فیلم ظاهر شود یا به عنوان گویی ذهنی به گوش مخاطب برسد. در دنیای سینما امروز، با پردازش صداها در مرحله صدابرداری سر صحنه، گفتوگوهای سر صحنه و همزمان با فیلمبرداری ضبط میشوند.
سیناپس (Synopsis)
سیناپس، یک خلاصه کوتاه از داستان و ماجراهای فیلم است که بدون شرح کامل و جزئیات صحنه و گفتگوها تهیه میشود. در این خلاصه، کلیات ماجرا و رویدادهای اصلی فیلم برای خواننده تشریح میشود. این سیناپس نقطه ورود به فیلمنامه را ایجاد میکند و نکات اصلی فیلمنامه را معمولاً با جزئیات بیشتر در بر میگیرد .
آفیش
برنامه روزانهای است که زمان حضور کلیه عوامل، بازیگران، هنروران، لوازم صحنه و به انضمام برنامه سکانسهای روز، لوکیشن یا لوکیشن های مورد مراجعه، زمان شروع به کار، زمانهای صبحانه و ناهار و شام و موارد دیگر طی پیشتولید و تولید مطرح میشود. آفیش از سوی برنامهریز با دستیار اول فیلم طرحریزی میشود.
پلان (Plan)
پلان در زبان سینما به نقشهها یا فرادیدهای تصویری اطلاق میشود که برای ضبط یک صحنه یا ترتیبی از صحنهها استفاده میشود. این نقشهها معمولاً شامل موقعیت دقیق دوربین، بازیگران، و تمام جزئیات تصویری و حرکتهای مختلف میشوند. پلان در ایجاد جلوههای بصری مختلف و تداوم منطقی داستان کمک میکند. این اصطلاح در زمینه سینما به عنوان یکی از اصطلاحات اساسی در فرآیند ساخت فیلم و تولید هنر سینمایی به کار میرود.
سکانس (Sequence)
سکانس در زبان سینما به ترتیب و اتصال متوالی از صحنهها گفته میشود که یک بخش یا موضوع خاص را در فیلم تشکیل میدهد. این مجموعه از صحنهها به گونهای طراحی شده است که یکدیگر را دنبال کنند و به ترتیب خاصی باشند تا یک بخش یا داستان را به تماشاگر منتقل کنند. سکانسها معمولاً موقعیت مکانی یا زمانی یکسان دارند و یک جزء از داستان را روایت میکنند. این اصطلاح در فرآیند ساخت و تدوین فیلم به منظور سازماندهی و جلب توجه بخشهای مختلف داستان به کار میرود. فیلمهای تلویزیونی و سینمایی به طور متوسط بین ۱۰ تا ۱۲۰ سکانس دارند.
سکانس پلان (Sequence_Plan)
استفاده از این اصطلاح نشاندهنده یک سکانس خاص در فیلم است که تنها با یک پلان اجرا میشود. در این سکانس، دوربین بدون قطع شدن، یک برداشت مستمر از صحنه را ارائه میدهد، و این برنامهریزی دقیق از جزئیات مهم این سکانس را شامل میشود. از سکانس پلان برای ایجاد تأثیرات خاص، تاکید بر جزئیات و ارائه نگاه یکپارچه به واقعیتهای داستان استفاده میشود.
شات (Shot)
شات به لحظهای از فیلم اطلاق میشود که دوربین از آنجایی که تصویر را ضبط میکند، شروع به کار میکند و تا زمانی که تصویر را قطع میکند، ادامه دارد. هر سکانس دارای چندین شات است و هر شات میتواند چندین بار برداشت شود تا نظر مساعد کارگردان جلب شود. به عبارت دیگر، شات یک واحد اساسی در فیلمبرداری است که دوربین در طی زمان مشخص، صحنه را ضبط میکند.
صدا، دوربین، حرکت (Sound… Camera… Action)
این عبارت در فیلمبرداری به کار میرود و نشاندهنده شروع فعالیتهای صدابرداری و فیلمبرداری در یک پلان خاص است. با اعلام این جمله، کارگردان یا دستیارش به ترتیب تایید شروع صدابرداری و فیلمبرداری میدهند و با اعلام حرکت، دستور اجرای صحنه برای بازیگران صادر میشود.
دکوپاژ (Decoupage)
دکوپاژ یک وظیفه اساسی در کارگردانی است که تعیین میکند هر سکانس چندین پلان دارد و جزئیات فیلمبرداری مانند مکان دوربین، تعداد دوربینها، زاویه دوربین، اندازه قاب و لنز، حرکت دوربین و دیگر جزئیات مهم در هر پلان چگونه خواهند بود. دکوپاژ در واقع نقشه ذهنی کارگردان از فیلمنامه است.
استوری برد (Storyboard)
استوری برد یک تصویرگری است که پیش از شروع فیلمبرداری توسط دستاندرکاران فیلم، جزئیات پلانها و صحنههای مهم را به تصویر میکشد. این نقشه هنری به کارگردان و تیم فنی کمک میکند تا قبل از شروع فیلمبرداری، جزئیات اجرای پلانها و صحنهها را به توافق برسانند و از جلوههای ویژهای که در آنها استفاده خواهد شد، پیش تصویری داشته باشند.
میزانسن (Mise En Scene)
میزانسن به فرایند چیدمان عناصر جلوی دوربین، از جمله بازیگران و حرکت دوربین، اشاره دارد. این اصطلاح فرانسوی در واقع به ترتیب و تنظیم عناصر در قاب دوربین اشاره دارد و نقش مهمی در ایجاد تأثیرات بصری و تجربه تماشاگر دارد.
پیشتولید (Pre-Production)
پیشتولید در صنعت سینما به فرایندی اشاره دارد که قبل از شروع فیلمبرداری انجام میشود. این مرحله شامل تدوین ایدهها، نویسندگی اسکریپت، انتخاب بازیگران، طراحی صحنهها، برنامهریزی دقیق برای فیلمبرداری و تهیه بودجه است. پیشتولید اساسیترین مرحله در تولید یک فیلم است که تعیین کننده مسیر و موفقیت پروژه خواهد بود. در این مرحله، تمام جزئیات فنی و اجرایی فیلم به دقت بررسی و پیشبینی میشود تا فیلمسازان با یک برنامه مشخص و آماده به فیلمبرداری بپردازند.
تولید (Production)
پس از پایان فاز پیشتولید، مرحلهٔ تولید پروژه آغاز میشود. در این فاز، عمل مهمترین قسمت پروژه، یعنی فیلمبرداری، انجام میشود. با اینکه فاز تولید به عنوان مهمترین بخش در ساخت یک فیلم شناخته شده است، اغلب در زمان انجام آن کوتاهترین مرحله در تمام دورهٔ ساخت یک اثر سینمایی است. این فاز تا زمانی که فیلمبرداری آخرین پلان به پایان برسد ادامه دارد و همزمان با اتمام فیلمبرداری، فاز تولید نیز به پایان میرسد.
پستولید (Post-Production)
پس از اتمام فاز تولید، مرحلهٔ پستولید آغاز میشود. در این مرحله، خروجی فاز تولید (نماهای تصویربرداری و صداهای ضبط شده) بهصورت ساختارمند، خلاقانه، و مطابق با اصول روایت سینمایی چیده میشوند تا فیلم یک شکل داستانی اخذ کند. پس از تدوین، جلوههای بصری نیز به فیلم افزوده و صداگذاری شامل افزودن دیالوگها، صداها، و موسیقی انجام میشود. در ادامه، تصحیح رنگ بر روی فیلم اعمال میشود. در صورتی که تدوین فیلم همزمان با فیلمبرداری آغاز شود، دو فاز تولید و یک بخش از پستولید همزمان شکل میگیرد. به هر حال، فاز پستولید با شروع تدوین فیلم آغاز میشود. این مرحله مسائل تخصصی فنی دارد و نیازمند صبر و دقت است.
خط فرضی (Imaginary Line)
خط فرضی یک خط راهنما و فرضی در زمینهٔ فیلمبرداری و تدوین فیلم است که بر مبنای آن، باید روابط چپ و راست دو شخصیت در یک صحنه حفظ شود تا بیننده از نظر بصری و در درک درست موقعیت و حرکت دچار ابهام نشود. این قاعده برای حفظ تداوم جهت و زوایای دوربین با توجه به مکان و عملکرد بازیگران استفاده میشود و دوربین نباید این خط را شکسته و در سوی دیگری قرار گیرد.
دالی این (Dolly In)
در این حرکت، دوربین به جلو حرکت کرده و به سوژه نزدیکتر میشود. این جلوه حرکتی دینامیک به تصویر میبخشد و تمرکز را بر روی سوژه افزایش میدهد.
دالی بک (Dolly Back)
در دالی بک، دوربین به عقب حرکت کرده و از سوژه دورتر میشود. این حرکت نیز میتواند جهتی احساسی به تصویر بدهد و ممکن است برای تغییر محیط یا نشان دادن ابعاد گستردهتر صحنه استفاده شود.
جلوه سرگیجه (Vertigo Effects)
حس سرگیجه و تغییر اندازه در فاصلهها را به تماشاگر منتقل کند. این جلوه معمولاً با چرخش دوربین در حین زوم یا زوم دوربین به عقب در هماهنگی با حرکت دوربین به جلب توجه تماشاگران منجر میشود. جلوه سرگیجه معمولاً در موقعیتهای تاکید بر احساسات شخصیتها یا ایجاد تأثیرات خاص در فیلمها به کار میرود.
روز به جای شب (Day For Night)
در این تکنیک، صحنه در زمان روز فیلمبرداری شده و با استفاده از ابزارهای مختلفی مانند پوشاندن پنجرهها، کاهش نور محیط، و استفاده از فیلترها، حس شب به تصویر افزوده میشود.
شب به جای روز (Night For Day)
در این حالت، فیلمبرداری در شب با استفاده از نور کافی صورت میگیرد تا به نظر برسد که صحنه در روز روشن فیلمبرداری شده است. استفاده از تجهیزات نورپردازی سنگین از جمله عوامل مهم در این تکنیک است.
وقت طلایی (Magic Time)
این دقایق نزدیک به طلوع و غروب آفتاب هستند که نور چیزی بین روز و شب دارد. این لحظات برای فیلمبرداری از صحنههای احساسی و خاص استفاده میشود. به دلیل محدودیت زمانی آنها، کارگردان ممکن است مجبور به طراحی و برگزاری صحنه در یک یا دو پلان باشد.
زوم (Zoom)
زوم با استفاده از لنز زوم، بزرگنمایی اشیا و عناصر موجود در صحنه را افزایش (Zoom In) و یا کاهش (Zoom Back) میدهد. این تکنیک معمولاً برای جلب توجه به یک جزء خاص از صحنه یا ایجاد اثرات دراماتیک استفاده میشود.
نمای اصلی (Master Shot)
در نمای اصلی، تمام صحنه بدون قطع و با فریم باز فیلمبرداری میشود. این نما به عنوان پایهای برای فیلمبرداری نماهای دیگر استفاده میشود و تمامی عناصر صحنه در آن قرار میگیرند.
هلی شات (Heli Shot)
در هلی شات، دوربین روی هلیکوپتر نصب شده و با پرواز هلیکوپتر فیلمبرداری میشود. این تکنیک به فیلمبرداران امکان میدهد صحنههایی را از ارتفاعات بالا ثبت کنند و یا اطراف موضوع جلوهای جدید بدهند.
لانگ شات (Long Shot)
لانگ شات مساحت قابل توجهی از موضوع یا صحنه را نشان میدهد. دوربین فاصله زیادی تا موضوع دارد و صحنه به طور کلی نمایان میشود. این نما معمولاً از ارتفاع یا فاصله برای نشان دادن اطراف محیط استفاده میشود.
اکستریم لانگ شات (Extreme Long Shot)
اکستریم لانگ شات یا اکستریم واید شات نمای کاملاً دور یا نمای بسیار باز است. این نما معمولاً به عنوان نمای آغازین (Establishing Shot) نیز شناخته میشود و محیط اطراف یک کاراکتر یا صحنه را نشان میدهد. این نما اغلب در ابتدای فیلم برای معرفی مکان و شرایط جغرافیایی استفاده میشود.
کلوزآپ (Close-up)
کلوزآپ به نمای درشت از چهره انسان از زیر چانه تا بالای سر گفته میشود. این نما حالات خاص فرد را در موقعیتهای مختلف بازتاب میدهد و برای تأثیرگذاری بیشتر بر بیننده استفاده میشود. از این نما برای تأکید بر صحبتها یا نمایش احساسات و تفکرات فرد استفاده میشود. در کلوزآپ، محیط اطراف بهطور ناواضح است و تأثیر چندانی بر بیننده ندارد. لنز برای ثبت نماهای کلوزآپ باید قادر به فوکوس در فاصله نزدیک باشد.
اکستریم کلوزآپ (Extreme-Close Up)
اکستریم کلوزآپ یا نمای خیلی نزدیک، تصویر را به نزدیکی بیشتر از صورت سوژه میبرد. در این نما، اغلب جزئیات بیشتری از چشمان سوژه به تصویر نمیآید. بهعنوان مثال، در فیلمهای وسترن کلاسیک، این نما برای نشان دادن حالت خیرهشدن دو شخصیت قبل از دوئل مورد استفاده قرار میگیرد. این شات توجه بیننده را به ویژگیها و حالاتی از چهره فرد جلب میکند که در تصویرهای دورافتاده قابل مشاهده نیست.
اینسرت (Insert)
اینسرت نمایی است که جزئیات خاص از صورت، چشمان، لبها، یا دست فرد را نشان میدهد. این نما با لنز تله یا زوم فیلمبرداری میشود و برای نشان دادن جزئیات کوچک و مهم در زمینه یا اشیاء مختلف مورد استفاده قرار میگیرد.
تو شات (Two Shot)
در تو شات، دو کاراکتر مورد نظر در یک کادر حضور دارند. این نما برای نشان دادن تعامل و ارتباط بین دو نفر که در حال صحبت کردن یا انجام کاری با یکدیگر هستند، به کار میرود. تو شات معمولاً به خوبی میتواند روابط بین شخصیتها و تبادل نظر بین آنها را نمایش دهد.
مدیم شات (Medium Shot)
مدیم شات نمایی است که از فرد یا اشیاء با کمی بیشتر از نصف بدن (از ناحیه سر تا کمر یا میانه تنه) به تصویر میکشد. این نما به عنوان یک گام بین لانگ شات (Long Shot) و کلوزآپ (Close-up) در نظام فیلمبرداری در نظر گرفته میشود. در مدیم شات، جزئیات بیشتر از حالات چهره و بخشی از بدن نمایش داده میشود که به بیننده امکان میدهد فرد را در محیطی کلانتر و بازتر تشخیص دهد.
این نما معمولاً برای نمایش عکسالعملها، حرکات، و ارتباطات بین کاراکترها در یک صحنه به کار میرود. مدیم شات در ایجاد تعاملات بین شخصیتها و توصیف موقعیتهای مهم در داستان بسیار مؤثر است. این نما به دلیل نزدیکی مناسب به فرد و همچنین نمایش محیط به طور کلی، در ایجاد تعاملات طبیعی و انسانی تاثیرگذار است.
نی شات (Knee Shot)
نمای نی یا همان نمای زانو تا بالای سر، عمدتاً در فیلمهای آمریکایی و وسترن به کار میرود و به دلیل استفاده متداول از این نما در صحنههای اسبسواری، هفتتیرکشی، و نمایش افراد در محیطهای وسیع، با نام "آمریکن شات" نیز شناخته میشود. این نما برای نشان دادن اسب، فعالیتهای هفتتیرکشی، و جلب توجه به اطراف محیط استفاده میشود و تاثیر زیادی از محیط بهوسیله آن منتقل میشود.
نمای اورهد (Overhead Shot)
نمای اورهد یا نمای بالا، از بالای سر شخصیت یا از محیط بالای وقوع رخداد گرفته و آن را به تصویر میکشد. این نما برای نمایش اسارت شخصیت در محیط کوچک یا برجسته کردن وضعیت اغتشاش و سردرگمی در صحنه بسیار موثر است. اگر نمای بزرگشده (God Shot) از این نما استفاده شود، از فاصله بالا به موقعیت یا محیط برجسته تری اشاره میکند.
نمای تراولینگ (Traveling Shot)
در نمای تراولینگ، دوربین روی زمین با استفاده از پایهای چرخدار یا روی ریل حرکت کرده و ماجرا را تعقیب میکند. این نما امکان ایجاد حرکت دینامیک و زیبایی در صحنه را فراهم میکند و تعدادی از فیلمها از این نما برای جلب توجه بیننده به موضوعات مختلف استفاده میکنند.
پن (Pan)
در حرکت پن، دوربین روی محور ثابت به چپ یا راست حرکت میکند. این حرکت به گونهای است که چشمان بیننده مانند گشت زدن دیدهای در افق موضوع از نقطهای به نقطه دیگر میباشد. حرکت پن به کار میرود تا موضوعاتی را از زوایای مختلف به بیننده نشان دهد و موقعیتهای مختلف را معرفی کند.
اورشولدر (Over Shoulder)
نمای اورشولدر نمایی است که تصویر از پشت شانه یک بازیگر گرفته میشود و به بازیگر دیگر یا سوژهای دیگر متمرکز میشود. از این نما برای ضبط صحبتهای دو یا چند نفره یا دنبال کردن شخصیت در فیلم استفاده میشود."
پیاووی (P.O.V)
پیاووی مخفف عبارت "Point of View" (نقطه دید) است و به روشنی نمایانگر دیدگاه یا نقطه نظر یک شخصیت در یک صحنه فیلم است. در این جلوه، دوربین به نحوی قرار میگیرد که تماشاگران احساس میکنند که از دیدگاه یا نظر شخصیت خاصی به دنیا نگاه میکنند. این تکنیک برای ایجاد همدلی بیشتر با شخصیت یا ترسیم تجربیات او استفاده میشود. به عبارت دیگر، پیاووی میتواند تأثیر گذاری قوی در انتقال احساسات و تجربیات شخصیت به تماشاگران داشته باشد.
تیلت (Tilt)
تیلت حرکتی است که دوربین را روی پایهای ثابت به طرف بالا یا پایین حرکت میدهد. تاثیر این حرکت به گونهای است که انگار شخص بیننده چشمها یا سرش را برای دیدن یک ساختمان از بالا به پایین یا برعکس حرکت میدهد. از این حرکت برای توجه بیشتر به عظمت و قدرت سوژه استفاده میشود.
دوربین دوم (Additional Camera)
در برخی صحنههای اکشن، انفجار، سقوط و غیره که صحنه را تنها میتوان یک بار اجرا کرد، از دوربین دوم یا حتی سوم نیز استفاده میشود. این دوربینها در مکانهای مختلف قرار گرفته و به گونهای آرایشدهی شدهاند که هر کدام نمای متفاوتی از صحنه را ضبط کنند تا در تدوین، واقعه را از جوانب مختلف به هم چسباند. این روش به ویژه در سریالهای روتین برای تولید سریعتر از اهمیت برخوردار است.
دوربین روی دست (Hand-Held)
در دوربین روی دست، دوربین به جای استقرار روی سهپایه، کرین، پروجیب، پنتر، و غیره، روی دست یا ابزاری مانند شولدر یا استدیکم قرار میگیرد یا به بدن فیلمبردار وصل میشود. این روش باعث تکان در تصویر میشود که برای فیلمبرداری در فضاهای شبه مستند، پر تعلیق، خبری، و تاثیرگذار به کار میرود.
مچ کات (Match Cut)
مچ کات، اتصال صحنه بعدی با صحنه قبلی را بهطوری که باهم جور باشند، ممکن میسازد. این اتصال برای دستیابی به تداوم صحنهها و اطمینان از عدم احساس پرش توسط تماشاگر استفاده میشود. این اتصال تداومی از صحنهها را فراهم میکند، به خصوص در صحنههایی که کنش واحدی را در دو نمای مختلف نشان میدهد.
آکسسوار (Accessories)
"آکسسوار" به تجهیزات و لوازم حاضر در صحنه فیلمبرداری اطلاق میشود. هر نوع وسیلهای که در صحنه حضور دارد و در یک پلان دیده میشود، آکسسوار تلقی میشود. مسئولیت تهیه، نگهداری، آمادهسازی، نظافت، جابجایی، حملونقل، رنگکردن، تمیزکاری، کثیفکاری، کهنهکاری و... بر عهده گروه طراحی صحنه است. دیگر اعضای گروه نباید هیچ تغییری در آنها ایجاد کنند. برخی از آکسسوارهای متداول شامل خودروها، اسلحهها و دکوراسیونهای منازل هستند.
آمبیانس نور (Light Tone)
"آمبیانس نوری" نور غالب در محیط را مشخص میکند که ممکن است ناشی از نور خورشید، نور تابیده شده از پنجره یا حتی یک شمع باشد.
آنونس، تیزر، تریلر (Announce / Trailer / Teaser)
"تریلر" یک فیلم کوتاه است که صحنههایی از فیلم را شامل میشود و برای تبلیغ و معرفی فیلم ساخته میشود. هدف از پخش تریلر، ترغیب تماشاگران به تماشای فیلم است و اغلب در انتها یا ابتدای فیلمهای دیگر یا ویدیوهای مختلف نمایش داده میشود. "تیزر" نوعی تریلر کوتاهتر است که عموماً در تلویزیون پخش میشود. کلمه "آنونس" بیشتر در سینمای ایران مورد استفاده است.
بداههپردازی یا بداههسازی (Improvise)
"بداههپردازی" یا "بداههسازی" حرکت، دیالوگ و یا به طور کلی هر عنصری در بازی بازیگران است که خارج از تمرین و بدون آن که در فیلمنامه آمده باشد، از سوی بازیگر اجرا میشود. بعضی از کارگردانان ترجیح میدهند همه چیز تمرین و از پیش معین شود، در حالی که برخی دیگر از تغییرات در حین اجرا توسط بازیگران استقبال میکنند و حتی این امر را از بازیگران خود درخواست مینمایند.
بک گراند (Background)
اصطلاح "بکگراند" به صداها، اجسام و مناظری اشاره دارد که در عمق تصویر دیده یا شنیده میشوند.
فورگراند (Foreground)
"فورگراند" آنچه که در پیشزمینه و جلوی تصاویر واقع شده است را نمایان میکند.
بلاک باستر (Block Buster)
اصطلاح "بلاک باستر" برای فیلمهای بزرگ و پرخرج استفاده میشود. این فیلمها عمدتاً طولانیتر از فیلمهای عادی بوده و مدت فیلمبرداریشان گاهاً چند برابر فیلمهای عادی به طول میانجامد. بازیگران گروهی گرانی در این فیلمها حضور دارند، برای فیلمبرداری به لوکیشنهای متعدد و حتی کشورهای خارجی میروند و بدین ترتیب هزینه تولیدشان در بعضی موارد دهها برابر یک فیلم عادی است. در ایران، این گونه فیلمها با نام "سینما" یا "فیلمهای بدنه" شناخته میشوند. این فیلمها باید فروش زیادی داشته باشند تا هزینه بالای تولیدشان بازگردد.
پرده آبی (Blue Screen)
در صحنههایی که قرار است بعداً با جلوههای ویژه رایانهای بخشهایی به آنها اضافه شود، از پارچهای آبی یا سبز رنگ به عنوان "پرده آبی" استفاده میشود. این تکنیک در جایی استفاده میشود که بعداً قرار است جلوههای ویژه رایانهای بر روی آنها اجرا شود. پرده آبی یا سبز به کمک پارچه یا رنگ اجرا میشود و در مرحله انجام جلوههای رایانهای، این بخش آبی یا سبز رنگ توسط نرمافزارهای رایانهای ویژه با تصویر مورد نظر جایگزین میشود. توجه: در صورت استفاده از پرده آبی یا سبز، هیچ عنصر یا جسم آبی یا سبز رنگ دیگری نباید در صحنه حاضر باشد تا تداخلی در کار ایجاد نشود.
کروماکی (Chromacking)
"کروماکی" یک تکنیک رایانهای است که در آن، رنگ خالص خاصی (معمولاً سبز یا آبی) از صحنه برداشته و با جلوههای تصویری مختلفی مانند خیابان، آسمان، صحرا و غیره جایگزین میشود. برای اجرای این تکنیک، بخشی از صحنه که لازم است یک عنصر دیگر بعداً در آنجا اضافه شود، حین فیلمبرداری با پرده آبی یا سبز پوشانده میشود.
پروک (Perruque)
پروک یا کلاه گیسی به عنوان یک عنصر سینمایی به کار میرود که به صورت مختصر به سر بازیگران قرار میگیرد.
پشت صحنه (Behind The Scenes)
اصطلاح "پشت صحنه" به کلیه رویدادهای مراحل تولید فیلم اشاره دارد که خارج از قاب فیلمبردار قرار دارد.
فلاش بک (Flash Back)
فلاش بک به ارجاع به گذشته یا بازگشت به گذشته تحت قطع نمایش زمان حال روایی فیلم اشاره دارد. این روش برای انتقال اطلاعات به تماشاگر به کار میرود و میتواند به شکل خلاقانهتری نیز مورد استفاده قرار گیرد.
فلاش فوروارد (Flash Forward)
فلش فوروارد به ارجاع به آینده و قطع زمان حال داستان فیلم اشاره دارد. این روش برعکس فلاش بک عمل میکند و به آینده داستان اشاره میکند.
کست (Cast)
"کست" به مجموعه بازیگران و عوامل ساخت فیلم یا اثر نمایشی اطلاق میشود.
کستینگ (Casting)
فرآیند انتخاب، پیشنهاد، مذاکره و عقد قرارداد با بازیگران و عوامل برای ایفای نقش در فیلم را "کستینگ" نام میگیرد. این فرآیند با همکاری دستیار اول کارگردان و گاه مسئول انتخاب بازیگر و مدیر تولید و با اخذ نظر از کارگردان، تهیه کننده، سرمایهگذار و گاها از سازمان سفارشدهنده پروژه انجام میشود.
کلاکت (Clapboard)
کلاکت به تختهای اشاره دارد که دو بخش به هم لولا شدهاند. این وسیله برای اطلاعرسانی درباره برداشتی که قرار است فیلمبرداری شود به کار میرود. این اطلاعات شامل نام فیلم، نام کارگردان، نام فیلمبردار، تاریخ، شماره پلان، شماره سکانس و تعداد برداشتها میشود و به تدوینگر، بخش صدا و دوربین اطلاعات لازم را فراهم میکند.
کمپوزیسیون (Composition)
کمپوزیسیون به ترتیب و چینش عناصر مختلف صحنه از جمله دکوراسیون، اشیا، آکسسورها، نور، رنگها و شخصیتها کنار یکدیگر اطلاق میشود. در واقع، کمپوزیسیون نحوه ترکیب و تنظیم کلی یک صحنه فیلمبرداری را مشخص میکند. هرچه بیشتر از لنز دوربین به چشم مخاطب برسد، کمپوزیسیون مؤثرتر خواهد بود.
لوکیشن (Location)
لوکیشن به محلی اشاره دارد که فیلمبرداری در آن انجام میشود و شامل دو نوع لوکیشن داخلی و خارجی است.
دکور (Decor)
دکور به فضایی اشاره دارد که به وسیله طراح صحنه و دکوراتور برای شبیهسازی لوکیشنهای فیلمنامه در استودیو یا پلاتو طراحی و ساخته میشود.
بدلکار (Stunt)
بدلکار به شخص ورزیده و آماده اشاره دارد که در اجرای پلانهای خطرناک، مانند تصادف، سقوط، و... به جای بازیگر ظاهر میشود. بدلکاران به دلیل اجرای صحنههای خطرناک، آموزشهای ویژهای دریافت کرده و تبحر خاصی در تکنیکهای خطرناک دارند.
تدوین (Editing)
تدوین به گزینش نماها و اندازه آنها، ردیف کردن نماها و صحنهها، ترکیب کردن تمام صداها و تعیین میزان بلندی آنها و در نهایت، درهم آمیختن و هماهنگ کردن صدای نهایی با تصویر اطلاق میشود. این کارها با استفاده از فیلمنامه، دکوپاژ، قوانین و اصول فیلمسازی، و خلاقیت تدوینگر انجام میشود.
مونتاژ (Montage)
مونتاژ به معنای رفع ایرادات و تصحیح (تدوین) است، که واژهای فرانسوی است.
تدوین موازی (Cross Cutting)
تدوین موازی به کات زدن مداوم از یک صحنه به صحنهای دیگر و دنبال کردن ماجرای هر دو صحنه به صورت همزمان اشاره دارد، تا در بیننده حس کند که این دو ماجرا همزمان در حال رخ دادن هستند.
راف کات (Raff Cut)
در فیلمبرداری، رافکات به کاربرد میرود که در ابتدا و انتهای یک پلان، مقداری بیشتر از اندازهای که لازم است، فیلمبرداری شود. این روش به تدوینگر امکان میدهد در هر لحظه مطلوب، از فیلمها استفاده کرده و پلانها را به صورت منطقی به هم پیوندد. رافکات اولین مرحله واقعی تدوین است، اما هنوز پلانها پیوند نهایی و معنیدار خود را به دست نیاوردهاند.
تدوین موازی (Cross Cutting)
تدوین موازی به کاتزدن مداوم از یک صحنه به صحنهای دیگر و دنبال کردن ماجرای هر دو صحنه به صورت همزمان اطلاق میشود. این تکنیک برای ایجاد حس در بیننده استفاده میشود تا او به طور همزمان اتفاقات رخ داده در دو صحنه را تماشا کند.
اسلوموشن (Slow Motion)
اسلوموشن به حرکت آهسته دوربین یا کندنمایی گفته میشود. در این روش فیلمبرداری، فیلم با سرعت معمولی ضبط میشود و در زمان نمایش، سرعت پخش آن کاهش مییابد. برخی از دوربینها قابلیت فیلمبرداری با تعداد فریم بیشتر از ۳۰ فریم در ثانیه را دارند که این امکان را به وجود میآورد که فیلم با سرعت آهسته نمایش داده شود و کیفیت آن کاهش نیابد.
افکتها (Effects)
در زبان سینما، افکتها به تمامی عناصر بصری و صوتی اطلاق میشود که بهصورت مستقیم یا غیرمستقیم بر تجربه تماشاگر تأثیر میگذارند. این شامل جلوههای ویژه مختلف، صداها، نورپردازی، و ویرایش فیلم میشود. افکتها هدف دارند تا جذابیت و شگفتی در دیدگاه تماشاگران ایجاد کنند و تجربه تماشای یک فیلم را به یک سطح بالاتر از معمول برده و آن را بیفراموش کنند. این عناصر مهم در هنر سینما به کار میروند تا داستان را زندهتر، جذابتر و بازیابینشدنیتر سازند. افکت ها شامل این موارد می شود:
جلوههای صوتی: افزودن صداهای رعد و برق، کوبیده شدن مشت بر صورت، تصادف و...
جلوههای ویژه رایانهای: عناصری مانند برف، باران، مه، دود و...
جلوههای انتقالی: تغییرات تدوینی مانند دیزالو، فید این، فید اوت و...
اکسپوژر (Exposure)
اکسپوژر به معنای نوردهی و عبور نور از دیافراگم برای تاثیر بر فیلم نگاتیو و با صفحه حساس دیجیتال است. اصطلاح "فلان چیز اکسپوژر هستش یا اکسپوز نمیشود" به معنای آن است که آن عنصر نور کافی برای رساندن به دوربین و ثبت تصویر خود را ندارد. در واقع، اکسپوژر یکی از پارامترهای مهم در تنظیمات دوربین است که تعیین میکند چقدر نور به داخل دوربین وارد شده و روی حسگر تصویر اثر گذاشته است. این تنظیمات میتوانند تصویر را کمتر یا بیشتر نورانی کنند و به این ترتیب تأثیر زیبایی و احساساتی در تصویر ایجاد کنند.
اکشن (Action)
این اصطلاح به فرمانی از سوی کارگردان یا دستیار کارگردان اشاره دارد که موجب آغاز فیلمبرداری میشود. بعد از آمادگی صدا توسط مدیر صدابرداری و آمادگی دوربین توسط مدیر فیلمبرداری و گاهاً دستیار اول، این فرمان صادر میشود. این لحظه به طور رسمی شروع فرآیند ضبط صحنه میباشد و تمامی اعضای تیم برای اجرای صحنه آماده میشوند.
ژانر اکشن
در دنیای سینما، اکشن به عنوان یک ژانر مشخص به کار میرود که شامل فیلمهایی با صحنههای پر از هیجان، تعقیب و گریز، زد و خورد، و اتفاقات نبردی است. این فیلمها معمولاً با ایجاد تنش و هیجان در تماشاگران همراه هستند و از عناصر اکشن فراوانی برخوردارند.
راکورد (Continuity)
راکورد در سینما به تدوین صحنهها اشاره دارد که در طول فیلمبرداری در بازه زمانی متفاوتی ضبط شدهاند و باید در تدوین با هم همخوانی و ادغام شوند. این ادغام مستلزم حفظ یکپارچگی و هماهنگی در مواردی مانند موقعیت بازیگران، آکسسوارها، نور و مکان است تا برهمخوردگی در تماشاگر ایجاد نشود.
ریتم (Rhythm)
ریتم در سینما به سرعت اتفاقات و جابجاییهای درون نماها اشاره دارد. نماهای کوتاه با حرکتهای سریع، حرکت دوربین، و انتقال سریع از یک نما به نمای دیگر، ریتم تندی را ایجاد میکنند.
فید این (Fade_In)
فید این به بیرون آمدن تدریجی تصویر از سیاهی اشاره دارد.
فید اوت (Fade_Out)
فید اوت معکوس فید این است و به فرو رفتن تدریجی تصویر در سیاهی اشاره دارد.
کات (Cut)
فرمان قطع کار
در مفهوم اول، کات به فرمانی از سوی کارگردان برای قطع کار دوربین، صدا، و بازیگران و در کل صحنه اشاره دارد.
تغییر نماها در تدوین
در مفهوم دوم، کات به عمل برش زدن نماها در تدوین جهت تغییر از یک نمایی به نمای دیگر اشاره دارد.
تروکاژ (Trucage)
این واژه از زبان فرانسوی به معنای جلوههای ویژه رایانهای در سینما استفاده میشود و در ایران به کلی جلوههای ویژه سینمایی اشاره دارد که به وسیلهٔ تکنولوژی رایانهای ایجاد میشوند. در دایره سینمای بینالمللی، این واژه به معنای تمام جلوههای ویژه در سینما به کار میرود.
تیتراژ (Titles)
تیتراژ یک فرم نمایشی و تجسمی است که برای معرفی عوامل پیشتولید، تولید و پستولید در شروع و پایان آثار نمایشی و سینمایی قرار میگیرد. این اجزا شامل گرافیک، حرکت، و صدا هستند که به محوریت یک موضوع خاص طراحی و اجرا میشوند.
صداگذاری (Sound Mixing)
در این مرحله، گفتگوها، صداهای موسیقی، و دیگر عناصر صوتی روی فیلم تدوین میشوند. این فرآیند به وسیلهٔ صداگذار انجام میشود و در صورت لزوم، صدای دوبله نیز به تصویر افزوده میشود.
هماهنگی (Synchronization)
این مرحله شامل منطبقکردن دقیق تصاویر با صداها و دیالوگها است. صداگذار وظیفه هماهنگسازی دقیق بین عناصر صوتی و تصویری را دارد.
آمبیانس صدا (Room Tone)
صداگذار در هر لوکیشن، صدای آمبیانس یا همان صدای پسزمینه محیط را ضبط میکند. این صدا در تدوین به عنوان زیرصدا در صحنههای مختلف اضافه میشود.
دوبله (Dubbing)
در دوبله، صدای افراد دیگر (دوبلور) به جای صدای اصلی بازیگران قرار میگیرد. این فرآیند اغلب با تغییر زبان فیلم همراه است و در گذشته، بسیاری از فیلمها به همان زبان اصلی خود دوبله میشدند.
دالبی سراوند (Dolby Surround)
یک سیستم صدای چند کاناله است که باعث بهبود تجربه شنوایی تماشاگران میشود. این سیستم از صداهای از جهات مختلف برای ایجاد تأثیر بیشتر در فیلمها استفاده میکند.
موسیقی پسزمینه (Background Music)
موسیقی پسزمینه آهنگی است که در طول یک صحنه یا فیلم پخش میشود و از منبع درون فیلم تأمین میشود. این موسیقیها به تدوین احساسات و جلب توجه تماشاگر کمک میکنند.
موسیقی متن (Musical Score)
موسیقی متن، قطعات موسیقی است که برای پخش همراه با صحنههای فیلم ساخته میشود. در دوران سینمای صامت، آثار محبوب آهنگسازان بزرگ همزمان با نمایش فیلم پخش میشدند یا توسط نوازندهها نواخته میشدند. حتی گاهی ارکسترهای بزرگ، قطعهها را همراه فیلم اجرا میکردند. در سینمای ناطق، آهنگساز متناسب با حال و هوای صحنههای مختلف، قطعات موسیقی را مینوازد. گاهی از آهنگهای پرطرفدار روز نیز به عنوان موسیقی متن در فیلمها استفاده میشود.
جلوههای صوتی (Sound Effects)
صداهایی از فیلم به غیر از دیالوگ، نریشن و موسیقی را افکت یا جلوههای صوتی مینامند. این صداها معمولاً پس از فیلمبرداری به صدای فیلم اضافه میشوند تا فضای فیلم را واقعیتر کنند. برخی از این صداها شامل صدای رعد و برق، بوق ماشینها، ترمز شدید، برخورد اجسام به زمین و ... هستند. این صداها گاهاً از آرشیو صداهای ضبط شده استفاده میکنند و نیاز به ضبط مجدد ندارند.
راوی (Narrator)
در فیلمهای مستند و گاهی داستانی، صدایی وجود دارد که مطالبی را روایت و یا به عبارت دیگر "نریشن" میکند. در فیلمهای مستند، اغلب از صداهای شناخته شده مانند دوبلورها و گویندگان برای گفتن نریشن استفاده میشود. اما در فیلمهای داستانی، اغلب یکی از بازیگران شخصیتهای حاضر روایت را انجام میدهد.
زیرنویس (Subtitles)
زیرنویس، ترجمه دیالوگهای بازیگران در فیلمهای خارجی برای پخش جهانی است. در سینمای ایران، زیرنویس در فیلمهای به زبانهای کردی، ترکی و ... مورد استفاده قرار میگیرد. این ابزار ترجمه به زبانهای مختلف، تماشاگران جهانی را قادر میسازد تا از فیلم لذت ببرند.
ژانر (Genre)
ژانر به دستهای از فیلمها گفته میشود که ویژگیهای روانی، بصری، فرمی و محتوایی یکسان دارند. این ژانرها نیز بر اساس ویژگیهای خود به ساب ژانرها یا زیرشاخههای ژانری تقسیم میشوند، از جمله ژانرهای کمدی، وسترن، دفاع مقدس و علمیتخیلی.
سبک (Style)
سبک به استفاده از تکنیکهای عمومی سینما به صورت شخصی و سلیقهای اشاره دارد، که به گونهای مشخص جنبههای فرمی، ساختاری، روایی و محتوایی را در فیلمها به وجود میآورد.
پلاتو (Plateau)
پلاتو به عنوان یک مکان برای تمرین گروههای بازیگری در هنر سینما و تئاتر شناخته میشود. این مکان برای خلق یک اثر هنری اهمیت زیادی دارد و تاثیر زیادی بر کیفیت خروجی کارها دارد.
فیلمساز مولف
فیلمسازان مولف به کارگردانانی اطلاق میشوند که یک جهان یکپارچه با ویژگیهای فرمی و مضمونی منحصر بهفرد دارند. از جمله این فیلمسازان میتوان به ژرژ ملییس، دی. دبلیو. گریفیث، اورسن ولز، ژان لوک گدار، پل توماس اندرسون و ترنس مالیک اشاره کرد.
لابراتوار (Laboratory)
لابراتوار مکانی است که فیلمها در آن نگاتیو ظاهر و چاپ میشوند و کیفیت تصویر بهبود مییابد. در این مرحله، جلوههای اپتیک و ویژه مانند محو تدریجی، همگذاری، پرده دو نیمه و... به فیلم افزوده میشود. صدا و تصویر در این مرحله ترکیب میشوند و نسخههای اکران نهایی به دست میآید.
جلوههای لابراتواری (Laboratory Effects)
در سینمای نگاتیو، برخی از جلوههای ویژه در لابراتوار و در مراحل مختلف ظهور و چاپ فیلم نگاتیو ایجاد میشد. البته امروزه با استفاده از نرمافزارهای رایانهای، این نوع جلوهها جایگزین شدهاند.
جلوههای ویژه (Effects)
جلوههای ویژه در صنعت سینما به عناصری اطلاق میشود که تقریباً در زمان فیلمبرداری، ساخت و اجرای واقعی آنها غیرممکن است. این جلوهها به دو صورت مختلف پدید میآیند: جلوههای ویژه میدانی (مکانیکی) و جلوههای ویژه بصری (رایانهای).
جلوههای ویژه میدانی (Special Effects)
در این نوع جلوهها، تصاویری ساخته میشوند که در زمان تولید فیلم مشکلات فنی دارند. این صحنهها به صورت واقعی و با استفاده از بدلکاران، هنرمندان، فیلمبرداران و تخصصهای مختلف ایجاد میشوند و پس از ضبط، بخشی از آنها نیاز به ویرایش دارند.
جلوههای ویژه بصری یا رایانهای (Visual Effects)
این نوع جلوهها شامل انواع تکنیکهای رایانهای مانند کامپوزیت، روتوسکوپی، انیمیشن و ترکینگ است. زمانی که ساخت یک جلوه به صورت زنده غیرممکن یا هزینهبر باشد، از جلوههای ویژه بصری استفاده میشود.
آپاراتچی (Projectionist)
آپاراتچی، فردی است که مسئول راهاندازی دستگاه نمایش برای پخش فیلم در سینما میباشد. این فرد تمام تجهیزات مرتبط با فیلم از جمله نور، صدا و تصویر را تنظیم و کنترل میکند.
نگاتیو (Negative)
نگاتیو نسخه منفی فیلم است که قسمتهای تاریک و روشن بر آن به صورت معکوس ثبت شده و پس از چاپ در لابراتوار، نسخه مثبت (Positive) به دست میآید. این نگاتیو در سینمای ایران به عنوان فیلم خام شناخته میشود.
اتالوناژ
اتالوناژ به هماهنگسازی پلانها و ایجاد یکپارچگی در کل فیلم از نظر رنگ و نور اطلاق میشود. این فرآیند در سینمای نگاتیو بسیار مهم است و در سینمای دیجیتال، از اصطلاح کالر کارکشن (Color Correction) استفاده میشود.
سوالات متداول درباره اصطلاحات سینمایی
1. اصطلاح "موسیقی متن" در سینما به چه معناست؟
موسیقی متن به معنای موسیقی ساخته شده برای پخش همراه با صحنههای فیلم است. این موسیقی معمولاً توسط آهنگسازان به تناسب با حال و هوای صحنهها ساخته میشود و گاهاً از آهنگهای پرطرفدار استفاده میشود.
2. "جلوههای صوتی" چه معنایی در سینما به دارند؟
جلوههای صوتی به صداهایی در فیلم اشاره دارد که به غیر از دیالوگ، نریشن و موسیقی هستند. این صداها، افکتها یا جلوههای صوتی نامیده میشوند و برای واقعیتر کردن فضای فیلم استفاده میشوند.
3.پلاتو چه نقشی در فیلمها دارد؟
پلاتو در هنر سینما و تئاتر مکانی برای تمرین گروههای بازیگری است. این مکان نقش مهمی در بهبود کیفیت خروجی کارهای هنری ایفا میکند و برای خلق یک اثر هنری نیاز به تمرین در محیطی امن و مناسب دارد.
4. چه تفاوتی بین "جلوههای ویژه میدانی" و "جلوههای ویژه بصری یا رایانهای" وجود دارد؟
جلوههای ویژه میدانی در زمان تولید فیلم انجام میشوند و تمامی اجزاء آنها واقعی هستند. این در حالی است که جلوههای ویژه بصری یا رایانهای با استفاده از تکنیکهای رایانهای مانند کامپوزیت و انیمیشن ساخته میشوند.
5.آپاراتچی چه نقشی بر عهده دارد؟
آپاراتچی در سینما فردی است که مسئول راهاندازی دستگاه نمایش برای پخش فیلم است. او تنظیمات مرتبط با نور، صدا و تصویر را انجام میدهد تا نمایش فیلم به بهترین شکل ممکن باشد.
نکته پایانی مقاله درباره ی اصطلاحات سینمایی
در این مقاله، به بررسی گسترده و جامع اصطلاحات سینمایی پرداختیم که نقش بسزایی در درک عمیقتر فرایندها و عناصر هنر سابقهی درخشان سینما دارند. از مفاهیم پایه تا اصطلاحات پیشرفته، مطالب این مقاله مخاطبان را با دنیای گسترده و زیبای هنر سینما آشنا میکند. امیدواریم که این راهنمای جامع، علاقهمندان به سینما را در درک بهتر و توسعه دانش فیلمنامهنویسان، کارگردانان، و علاقهمندان به هنر سابقهی چشمانداز سینما یاری رساند. برای مطالعهی بیشتر و آشنایی با دیگر مفاهیم هنری، میتوانید به وبسایت بیتوته
مراجعه کنید.
گردآوری: بخش فرهنگ و هنر بیتوته