موسیقی تجربی و ترکیب آن با هنرهای تجسمی
- مجموعه: آکادمی هنر
موسیقی تجربی و هنرهای تجسمی؛ مرزهایی که دیگر وجود ندارند
کاوشی در مرزهای نامرئی صدا و تصویر
در طول تاریخ هنر قرن بیستم و بیستویکم، هیچ ژانری به اندازهٔ «موسیقی تجربی» (Experimental Music) تمایل به فرار از مرزهای خودش نداشته است. این موسیقی که از جان کیج، کارلهاینتس اشتُکهاوزن، پییر شافر و مورتون فلدمن تا هنرمندان معاصر مانند بیورک، لوری اندرسون، رِیچی هاوتین یا هیلدور گودنادوتیر ادامه یافته، همیشه در جستوجوی «چیزی فراتر از صدا» بوده است؛ و آن «چیز» اغلب همانا هنرهای تجسمی، اجرا، نور، حرکت و فضا بوده است.
۱. ریشههای مشترک: از دادائیسم تا فلوکسوس
هنرمندانی مثل کورت شویترس در «اورزونات» (Ursonate) خود در دههٔ ۱۹۲۰، صدا را به مجسمهٔ صوتی تبدیل کردند. جنبش دادا با کابارهٔ ولتر در زوریخ، نخستین جایی بود که شعر صوتی، نویز، نقاشی و تئاتر در یک لحظهٔ واحد با هم برخورد کردند.
بعدها جورج ماسیونا (George Maciunas) بنیانگذار فلوکسوس، این ایده را به شعار تبدیل کرد: «هنر باید زندگی باشد و زندگی باید هنر باشد». کنسرتهای فلوکسوس در دههٔ ۱۹۶۰ پر از اشیاء روزمره، پروژکتورهای فیلم ۸ میلیمتری، نورهای رنگی و اجراهایی بود که دیگر نمیشد گفت کدام بخش «موسیقی» است و کدام بخش «نمایش بصری».
۲. واگنر، کاندینسکی و رویای «هنر کامل»
ریشارد واگنر در قرن نوزدهم مفهوم Gesamtkunstwerk (اثر هنری کامل) را مطرح کرد؛ جایی که موسیقی، شعر، رقص، صحنهآرایی و نورپردازی در یک کل واحد ادغام شوند.
واسیلی کاندینسکی، نقاش آبستره، مستقیماً تحت تأثیر موسیقی بود. او در کتاب «دربارهٔ امر معنوی در هنر» نوشت که رنگها میتوانند همانند نتهای موسیقی نوسان کنند. کنسرتهای «تصویرسازی موسیقی» او در باوهاوس (دههٔ ۱۹۲۰) پیشدرآمدی بر ویدیوآرت و ویژوالهای زندهٔ امروز بودند.
۳. دههٔ ۱۹۶۰–۱۹۷۰: تولد ویدیوآرت و لایو ویژوال
جان کیج و نام جون پایک با تلویزیونهای دستکاریشده، صداها را به تصویر تبدیل میکردند.
گروههای موسیقی مینیمال مانند استیو رایش و فیلیپ گلس با طراحان صحنهٔ رابرت ویلسون همکاری کردند و کنسرتهای چندساعتهٔ «اینشتاین روی ساحل» را ساختند.
لوری اندرسون با ساز ویولن الکتریکی که به سنسورهای حرکتی وصل بود و پروژکشنهای همزمان، مرز بین کنسرت، تئاتر و نصب هنری را محو کرد.
۴. عصر دیجیتال: از VJing تا هوش مصنوعی
امروزه ترکیب موسیقی تجربی و هنرهای تجسمی به شکلهای زیر دیده میشود:
الف) لایو ویژوال و VJing
هنرمندانی مثل Ryoichi Kurokawa، Ryoji Ikeda و Max Cooper با نرمافزارهایی مانند TouchDesigner یا Resolume، دادههای صوتی را بهصورت زنده به شکلهای هندسی، ذرات و موج تبدیل میکنند. نتیجه، کنسرتهایی است که دیگر نمیتوان فقط «گوش داد»؛ باید «دید» و «حس کرد».
ب) نصبهای صوتی-بصری (Sound Installation)
کریستین مارکلی با سازهای غولپیکر مکانیکی که در فضای گالری حرکت میکنند.
زیمون (Zimoun) با صدها موتور کوچک و جعبههای مقوایی که نویزهای ارگانیک و بصری میسازند.
رفک (Ralf Baecker) که مدارهای الکترونیکی را به مجسمههای متحرک تبدیل میکند.
ج) واقعیت مجازی و افزوده (VR/AR)
پروژهٔ «The Virtual Orchestra» یا آثار بیورک در آلبوم Vulnicura VR نشان میدهد که شنونده میتواند داخل موسیقی قدم بزند؛ جایی که هر نت، یک رنگ، یک بافت یا یک فضای سهبعدی است.
۵. چرا این دو رشته اینقدر به هم نیاز دارند؟
موسیقی تجربی اغلب «غیرروایی» و «انتزاعی» است؛ هنرهای تجسمی به آن بدن و مکان میدهد.
هنرهای تجسمی معاصر گاهی «بیحرکت» و «ساکت» به نظر میرسد؛ موسیقی به آن زمان و پالس میبخشد.
هر دو از ابهام، عدم قطعیت و تجربهٔ حسی استقبال میکنند؛ بنابراین بهترین همراهان یکدیگرند.
سوالات متداول درباره موسیقی تجربی و ترکیب آن با هنرهای تجسمی
۱. موسیقی تجربی دقیقاً چیست و چه تفاوتی با موسیقی معمولی دارد؟
موسیقی تجربی ژانری است که قوانین سنتی ملودی، هارمونی و ریتم را کنار میگذارد و بهجای آن بر کاوش صدا، سکوت، نویز، تصادف و فرآیندهای غیرمعمول تمرکز میکند. برخلاف موسیقی پاپ یا کلاسیک که هدفش لذتبخشی یا روایت است، موسیقی تجربی بیشتر یک «آزمایش» و پرسش از ماهیت خودِ صداست.
۲. چرا موسیقی تجربی اینقدر با هنرهای تجسمی و ویژوال ترکیب میشود؟
چون هر دو حوزه انتزاعی، غیرروایی و مبتنی بر حس هستند. موسیقی تجربی اغلب فاقد کلام و ساختار خطی است؛ هنرهای تجسمی به آن بدن، مکان و زمان میدهد و تجربه را از حالت صرفاً شنیداری به چندحسی تبدیل میکند.
۳. معروفترین هنرمندانی که موسیقی تجربی را با هنرهای تجسمی ترکیب کردهاند کیستند؟
جان کیج، لوری اندرسون، ریوجی ایکدا، ریوئیچی کوروکاوا، آلوا نوتو، مورتون فلدمن (با همکاری نقاشان)، نام جون پایک، کریستین مارکلی و در ایران هنرمندانی مثل سیوسه و پروژههای جشنواره کوچه از پیشگامان این حوزهاند.
۴. لایو ویژوال (Live Visuals) چیست و چه نرمافزارهایی برای ساخت آن استفاده میشود؟
لایو ویژوال یعنی تولید همزمان تصویر و ویدیو بهصورت زنده و هماهنگ با موسیقی. معروفترین نرمافزارها: TouchDesigner، Resolume Arena، VDMX، Max/MSP + Jitter، Notch، Unity و اخیراً هم ابزارهای هوش مصنوعی مثل Kaiber و Runway.
۵. آیا در ایران هم آثار قابل توجهی در زمینه ترکیب موسیقی تجربی و هنرهای تجسمی وجود دارد؟
بله، اجراهای گروه سیوسه، پروژهٔ «نقش صدا» در جشنواره کوچه بوشهر، آثار علی یاسینی، پرفورمنسهای گروه ۹ ژوئن، نمایشگاههای گالری آستانه و تالار آینه، و همکاریهای اخیر هنرمندان نویز با VJها در تهران و شیراز از نمونههای برجسته و روبهرشد این حوزه در ایران هستند.
نتیجه
موسیقی تجربی بدون هنرهای تجسمی اغلب شبیه روحی سرگردان میماند؛ هنرهای تجسمی بدون موسیقی تجربی گاهی شبیه جسدی بیجان. وقتی این دو با هم میآمیزند، چیزی فراتر از «کنسرت» یا «نمایشگاه» به وجود میآید: یک تجربهٔ چندحسی که زمان و مکان را معلق میکند؛ درست همان چیزی که جان کیج نیم قرن پیش آرزویش را داشت: «بگذارید صداها فقط صدا باشند، و بگذارید تصاویر فقط تصویر باشند؛ اما وقتی با هم میآیند، جهان تازهای متولد میشود.»
اگر امروز به دنبال هیجان واقعی در هنر معاصر هستید، به سراغ آثاری بروید که دیگر نمیتوانید بگویید «این موسیقی است یا نقاشی؟»؛ چون دقیقاً در همان نقطهٔ شیرینِ «هیچکدام و هر دو» قرار دارند.
گردآوری: بخش فرهنگ و هنر بیتوته














