اشعار شبهای قدر (2)
- مجموعه: شعر و ترانه
در سجده آنچه خواست علی مستجاب شد
محراب پر ز خون دل بوتراب شد
سیمرغ عشق، از قفس آزاد گشت باز
آری قسم به کعبه، علی(ع) کامیاب شد
لرزان اساس خلقت و سرگشته کائنات
جانها ز داغ او، همه در التهاب شد
پیچید در فضای جهان بانگ «قد قُتِل»
روح الامین به سوی زمین با شتاب شد
بر سر زدند جمله مَلَکهای آسمان
گریان، که پایگاه هدایت خراب شد
گیسوی شب، سپید شد از داغ مرتضی
وقت سحر، که صورتش از خون خضاب شد
کشتند چونکه شیر خدا را به سجدهگاه
دیگر برای کشتن حق فتح باب شد
جسمی به خاک رفت که جانها فدای اوست
داغی به جای ماند، که دلها کباب شد
شب قدر است و امشب راز دارم
نگه تا صبح امشب باز دارم
شب قدر است و بايد قدر دانم
قدم در پيشگاه قدر دانم
شب قدر است و امشب هجر مولاست
دلم از عشق پر شور و غوغاست
شب قدراست و اخترها غمينند
تو گويى جملگى سر در جبينند
بلى امشب شب بيمارى اوست
شب توديع يار خوب و نيكوست
شب سرخ شهادت بين تو امشب
شب درد سعادت بين تو امشب
چه امشب ديدهاش خونبار و گريان
نظر افكند او بر شير يزدان
على اى فاتح هم بدر و خيبر
على اى بر يتيمان جمله سرور
سر خونين خود بردار اى دوست
ببين زينب كه طور، رخساره ى اوست
حسن بنگر، حسين و هم ابوالفضل
عنايت كن، كرم بنما، نما بذل
منبع:emam8.com