«برهان» اجرای مشترک زوج محبوب هنری
- مجموعه: اخبار فرهنگی و هنری
- تاریخ انتشار : چهارشنبه, 18 بهمن 1391 12:10
گفت و گو با بهنوش طباطبایی و مهدی پاکدل
«برهان» اجرای مشترک زوج محبوب هنری
بهنوش طباطبایی و مهدی پاکدل از زوج های محبوب هنری هستند، زوجی که به نظر می آید این روزها مثل خیلی ها با مشکلات سینما، تلویزیون و تئاتر دست و پنجه نرم می کنند. آنها در اوج بحران در سینما و تلویزیون به تئاتر پناه بردند. این زوج هنرمند این شب ها نمایش «برهان» را در فرهنگسرای نیاوران روی صحنه دارند
بهنوش طباطبایی و مهدی پاکدل از زوج های محبوب هنری هستند، زوجی که به نظر می آید این روزها مثل خیلی ها با مشکلات سینما، تلویزیون و تئاتر دست و پنجه نرم می کنند. آنها در اوج بحران در سینما و تلویزیون به تئاتر پناه بردند. این زوج هنرمند این شب ها نمایش «برهان» را در فرهنگسرای نیاوران روی صحنه دارند. اثر تازه محمد یعقوبی کارگردان شناخته شده تئاترها با استقبال خوبی مواجه شده و سالن هر شب بدون حتی یک صندلی خالی میزبان علاقه مندان این نمایش است.
به همین بهانه با آنها به گفت و گو نشستیم. گفت و گویی که با صحبت درباره کار جدیدشان و وضعیت این روزهای دنیای تصویر شروع شد و با صحبت درباره علایق شخصی و سبک زندگی آنها ادامه پیدا کرد:
چه شد که از اجرایی مشترک سر درآوردید؟ از همکاری با محمد یعقوبی بگویید.
- طبطبایی: این اولین همکاری من با محمد یعقوبی است اما با مهدی این سومین کار مشترک تئاتری مان است.
- پاکدل: من و بهنوش در 2 کار قبلی با آقای رضا گوران کار کرده بودیم. «برهان» هم خیلی اتفاقی پیش آمد چون من درگیر پروژه فیلم سینمایی «محمد (ص)» بودم و نمی توانستم تا پایان آن کار، کار دیگری را قبول کنم. اجرای دوم «خشکسالی و دروغ» در تماشاخانه ایرانشهر، را هم به همین دلیل از دست دادم و نتوانستمدر آن اجرا حضور داشته باشم.
من و آقای یعقوبی مدت هاست با هم کار می کنیم و وقتی ایشان فهمیدند که من آزاد هستم برای «برهان» خبرم کردند. روزاول تمرین، جویای برنامه کاری بهنوش شدند و خوشبختانه او هم درگیر پروژه ای نبود و دعوت این گروه را پذیرفت. اینطور شد که افتخار همکاری مجدد با ایشان را پیدا کردم (هر دو می خندند)
چه چیز «برهان» برایتان جذاب بود و باعث شد این کار را بپذیرید؟
- طباطبایی: من قبل از اینکه نمایشنامه را بخوانم با همان تماس تلفنی مطمئن بودم سر این کار می آیم چون بیشتر کار با آقای یعقوبی برایم مهم بود. یعنی اولویتم برای این اجرا، کار با آقای یعقوبی بود. فیلم این کار را قبلا دیده بودم و کار را دوست داشتم، البته نه به اندازه نمایشنامه اش. به نظرم نقشم هما، نقش متفاوتی در بین کارهایی است که انجام دادم و برایم جذاب است.
شما چطور؟ صرف شناختی که از آقای یعقوبی داشتید، پذیرفتید؟
- پاکدل: خب این مطلب درصدی از اطمینان را بالا می برد. مثلا من اگر به عنوان یک بازیگر بگویم برای انتخاب صددرصد نقشی، پنجاه درصد آن کارگردان است، 30 درصد آن متن و 20 درصد آن بحث مالی است و غیره؛ برای من کار با آقای یعقوبی حداقل آن پنجاه درصد اولیه را دارد. یعنی می دانم که از لحاظ کارگردانی همه چیز خوب است و یک کار آبرومند، شریف و حرفه ای خواهد بود، حالا به آن پنجاه درصد بقیه کار فکر می کنم. متن این نمایشنامه فوق العاده است و همه جوایز ادبی بزرگ دنیا را در سال انتشارش، 2001 گرفته است؛ جایزه «تونی»، جایزه «پولیتزر» و جوایز مهم دیگر. خیلی متن مهمی در ادبیات نمایشی دنیاست. خب، این هم از متن اما نقشی هم که به من پیشنهاد دادند، نقش خاصی است و خیلی دوستش دارم. بازنویسی هم که آقای یعقوبی روی متن انجام داده اند باعث شده این کاراکتر شیرین تر و جذابتر شود. همانطور که بهنوش گفت من هم تا به حال تجربه چنین نقشی را درکارنامه کاری ام به خصوص در تئاتر نداشتم که همراه با یکسری شیطنت های به خصوص و یک جور نبوغ طنزآمیز باشد.
طباطبایی: نمی توانم بگویم تئاتر خانه من است
شما از آن دسته بازیگرانی هستید که بیشتر خودشان را متعلق به تئاتر می دانند و می گویند تئاتر خانه اصلی ماست؟
- طباطبایی: نه برای اینکه من اصلا با تئاتر شروع نکردم و تجربه زیادی هم در تئاتر ندارم. در واقع با «برهان» جمعا 3 تا تجربه تئاتری در کارنامه کاری ام دارم. بنابراین نمی توانم بگویم تئاتر خانه من است و سال ها خاک صحنه خوردم و از این حرف ها اما این را می توانم بگویم که از وقتی تئاتر کار می کنم احساس می کنم یک اتفاقات دیگری در مورد بازیگری در درونم افتاده یعنی حتی برای تصویر، مدیوم سینما و تلویزیون هم احساس می کنم خیلی روی بازی ام تاثیر گذاشته.
خانم طباطبایی مدتی است شما را در سینما و تلویزیون کمتر می بینیم. چرا؟ سختگیریتان بیشتر شده؟ یا پیشنهاد کم است؟ یا کارهایی انجام داده اید و هنوز نمایش داده نشدند؟
- طباطبایی: بله کارهای آماده ای دارم که هنوز اکران نشده اما کمی آن سختگیری هم که اشاره کردید، هست. نمی دانم شاید به خاطر تجربه یا بالا رفتن سن است یا علت دیگری دارد اما شاید پیش از این وقتی پیشنهاد کاری به من می شد به خاطر هیجانی که برای انجام دادن کار داشتم و دوست داشتم تجربه کنم به خیلی از جوانب آن زیاد فکر نمی کردم. ولی الان اینجوری نیست و بیشتر می سنجم و دقت می کنم.
آقای پاکدل، به جز «محمد (ص)» چه کاری آماده پخش دارید؟
- پاکدل: فیلم «آزاد راه» به کارگردانی عباس رافعی را آماده اکران دارم که متاسفانه سال گذشته در جشنواره فیلم فجر نگذاشتند نمایشی داشته باشد.
- طباطبایی: آن هم کار مشترک من و مهدی بوده.
- پاکدل: بله در آن کار ما با هم بودیم. من فیلم را در مرحله صداگذاری دیدم و به نظرم فیلم خوبی است. حالا متاسفانه شرایطی پیش آمد که در جشنواره نمایش داده نشد و تا امروز هم نتوانسته اکران پیدا کند. یک چیزی هم می خواهم درباره آن بحث کم کاری بگویم. به نظر من، اگر بازیگری اصالت و تشخص حرفه ای داشته باشم در این شرایط طبیعتا کم کار می شود چون خیلی شرایط آسانی نیست چه در سینما و چه در تلویزیون.
بچه های اصیل سینما و تلویزیون دارند با سیلی صورت خودشان را سرخ می کنند. حالا این شرایط در تئاتر اسفبارتر است. اغلب مسئولان حوزه تئاتر ما، بعید می دانم یک بار هم از نزدیکی های چهارراه ولیعصر و «تئاتر شهر» رد شده باشند اگر اینطور بود آدم دلش نمی سوخت و می گفتیم حالا اینها یک بار در مترو «تئاتر شهر» پیاده شدند و یک اطلاعاتی از این ساختمان گرد دارند.
هیچ چیزی، هیچ اطلاعاتی ندارند و اینها دارند بریا هنرمندان تئاتر تصمیم می گیرند، در بقیه حوزه های فرهنگی و هنری هم همینطور است و متاسفانه شرایط، اصلا شرایط جالبی نیست برای همین خیلی طبیعی است که آدم کم کار باشد مگر اینکه کارهای شخصی با سرمایه های شخصی تولید شود مثل همین نمایش «برهان»
پاکدل: درآمدهای آنچنانی فقط برای عده معدودی است
البته به نظر می آید توجه به مشکلات تلویزیون و سینما برای مسئولان بیشتر است و انگار تئاتر هیچ وقت آنقدر جدی گرفته نمی شود. شما فکر می کنید چرا؟
- پاکدل: نه اتفاقا تئاتر برای مسئولان خیلی مهمتر از سینما و تلویزیون است چون تاثیر تئاتر روی آدم های خاص و برجسته جامعه است و نه عموم جامعه. آدم هایی که می آیند و زمان می گذارند و هزینه می کنند برای تماشای تئاتر، از قشر تاثیرگذار جامعه هستند. مثلا یکسری مثل خود شما روزنامه نگار هستند و حوزه رسانه دستشان است. آدم هایی به تئاتر می آیند که دغدغه های فکری و فرهنگی دارند و می توانند بعد این دغدغه ها را به جامعه بسط دهند. برای همین تئاتر همیشه هنر معترضی بوده. در تلویزیون و سینما کلا شرایط متفاوت است و آن هم برمی گردد به اصالت هنر تئاتر که همان زنده بودن آن است. البته من می فهمم همه اینها به ماجرای اقتصاد نیز برمی گردد. وقتی اقتصاد یک کشور دچار بحران می شود به هر حال بخش فرهنگی که سینما، تلویزیون و هنرهای نمایشی هم جزو آن است، دچار بحران می شوند.
اتفاقا حالا که بحث مشکلات اقتصادی شد، می خواهم گریزی به حرف قبلی تان بزنم. شاید گفتید اگر هنرمندی تشخیص حرفه ای داشته باشد طبیعی است که در این شرایط کم کار باشد. خب این هنرمند عزیز متخشص آن وقت با این اوضاع و احوال و شرایط اقتصادی چگونه زندگی کند؟
- پاکدل: این اوضاع و احوال اقتصادی که گفتید فقط مختص اهالی فرهنگ و هنر نیست و تقریبا همه مردم با این قضیه دست به گریبانند.
بقیه مردم اکثرا حقوق مشخص ماهانه ای دارند یا درآمد معلومی دارند که ممکن است بالا و پایین شود اما قطع نمی شود.
- پاکدل: بحث خوبی است. ما علاوه بر اینکه این سختی ها را داریم، حرف هم پشت سرمان داریم. همیشه پشت سر ما می گویند بازیگرها که خیلی خوب پول می گیرند و خوب پول در می آورند. پس ما غیر از مشقت اقتصادی آن قضیه حرف و حدیث های پیرامونی را هم داریم. حالا اهمیتی هم ندارد به هر حال سختی است که عموم مردم جامعه مان با آن درگیر هستند و مشکل اقتصادی دارند ما هم مثل بقیه هستیم و خونمان رنگین تر نیست و ایرادی هم ندارد. وقتی شرایطی برای همه است خب این عین عدالت است دیگر.
واقعا این حرف ها که بازیگران به خصوص بازیگران شناخته شده درآمدهای بسیار خوبی دارند شایعه است؟ صادقانه، این حرف ها واقعیت ندارد؟
- پاکدل: بله. این بحث درآمدهای آنچنانی و دستمزدهای کلان واقعا فقط برای عده معدودی است و اصلا اینطوری نیست. یعنی اگر بازیگری واقعا کارش خیلی خوب باشد، هم از لحاظ بازیگری و هم از لحاظ استار بودن، 5 سال می تواند به طور مداوم کار کند. سالی چندتا می تواند فیلم کار کند؟ سالی 3 تا. آن وقت نهایتا برای این فیلم ها چقدر می تواند بگیرد؟ من فکر نمی کنم چیزی بیشتر از 100 میلیون بگیرد. 5 تا 100 میلیون می شود 500 میلیون. این را تقسیم کنید بر طول سال های زندگی آن بازیگر می بینید از یک کارمند ساده هم کمتر درآمد داشته است. همه اینها را اضافه کنید به اینکه بازیگری فوق العاده کار سختی است. من پیشنهاد می کنم هر کسی که فکر می کند دستمزد بازیگران زیاد است یک روز سر صحنه فیلمبرداری برود. یک روز آن شرایط را تجربه کند. خیلی از دوستانم نسبت به این کار اظهار علاقه کردند و فکر می کردند بازیگری کاری بی زحمت و ساده با درآمد بالاست. من آنها را دعوت کردم یک روز با من سر صحنه بیایند. آمدند و شرایط و فضا را دیدند و باور کنید بعد از نیم ساعت حالشان بد شد و گفتند می شود ما برویم. واقعا از سختی کار ما متعجب شدند. در همان پنج سالی که یک بازیگر ممکن است در اوج قرار باشد واقعا اندازه 30 سال پیر می شود.
طباطبایی: دوست دارم تئاتر را همیشه با مهدی تجربه کنم
حالا که صحبتمان به اینجا کشید اجازه بدهید سوالی از خانم طباطبایی بپرسم. معمولا خانم ها وقتی این مشکلات و سختی های کار را می بینند فکر می کنند پس حداقل بهتر است در زندگی خصوصی شان با مردی ازدواج کنند که در این حوزه فعال نباشد تا دست کم او دیگر با این مشکلات دست به گریبان نباشد اما شما تصمیمی غیر از این گرفتید. چطور شد با آگاهی از همه این مشکلات با مردی همکار خودتان ازدواج کردید؟
- طباطبایی: واقعیتش را بخواهید اصلا از این زاویه به این موضوع نگاه نکردم. به تنهاه چیزی که فکر می کردم این بود که من حرفه ای دارم که سخت است و شرایط به خصوص خودش را دارد پس باید مردی را در کنار خودم داشته باشم که خیلی نسبت به این حرفه درک عمیقی داشته باشد و خودش در این حرفه مشغول باشد. این همکار بودن باعث می شود درک متقابل به وجود بیاید و البته مهمتر از همه چیز عشق و علاقه ای بوده که بین ما وجود داشته و دارد.
شما بعد از ازدواجتان خودتان دوست دارید کارهای مشترکی داشته باشید یا کار مشترک به شما زیاد پیشنهاد می شود یا کلا این ماجرا اتفاقی است؟
- طباطبایی: خیلی اتفاقی پیش آمده. البته من خیلی خوشحالم که همیشه تئاتر را در کنار مهدی تجربه می کنم با او کار برایم واقعا خیلی جذابتر است. (هر دو می خندند)
یعنی الان هر دو نفر از اینکه با همکار خودتان ازدواج کردید احساس بهتری دارید و زندگی تان راحت تر است؟
- طباطبایی: بله.
- پاکدل: راحت تر می شود برنامه ریزی کرد.
- طباطبایی: بیشتر همدیگر را می بینیم.
- پاکدل: البته «برهان» اولین کار مشترک بعد از ازدواجمان است. چون من بعد از ازدواجمان در این یک سال و خرده ای، درگیر پروژه «محمد (ص)» بودم. بهنوش هم در این مدت 2 تا فیلم سینمایی کار کرد.
درباره این 2 تا کار سینمایی بیشتر برایمان توضیح بدهید؟ طباطبایی درباره این 2 تا کار سینمایی بیشتر برایمان توضیح بدهید؟
- طباطبایی: هر 2 در جشنواره امسال هستند. «قصه عشق پدرم» که البته فکر کنم اسم آن تغییر کند، کار آقای ورزی و «غریبه» کار آقای بهمنی.
کار تلویزیونی آماده نمایش ندارید؟
- طباطبایی: نه الان کار تلویزیونی ندارم، ضمن اینکه تولیدات تلویزیون هم بسیار کمتر شده است.
چرا اینطوری شدیم، به نظر می رسد دیگر حتی به نام های بزرگ هم نمی توان اعتماد کرد؟
- پاکدل: زمانه ای شده که دیگر واقعا به اسم ها هم نمی توان اعتماد کرد. اینکه در این ایام شاهد هستیم حتی نام های بزرگ هم کارهای کوچک ارائه می دهند، به نظر من شاید به یک خصلت فرهنگی برمی گردد. در دنیا مثلا از کلینت ایستوود فیلم می بینیم انگار طراوت یک جوان 20 ساله را دارد اینقدر که به روز است. واقعا نمی دانم چرا در ایران بعضی ها هر چقدر پیش می روند بیشتر پس می روند.
اصولا فکر می کنم این یک ایراد ژنتیکی در همه ماست؛ ما اینجا فکر می کنیم هنر یک جایی است، یک پله ای است که ما باید به آن برسیم. بعد فکر می کنیم رسیدیم و دیگر همانجا می ایستیم. به آن می رسیم و بعد از آن دیگر رهایش می کنیم، انگار هنر پدیده ای است که یک جایی تمام بشود. فکر می کنیم من یک هنرمند شناخته شده هستم، دیگر یک حاشیه امنی دارم، دیگر آثارم مخاطب خودش را دارد، دیگر استاد هستم، دیگر لزومی ندارد من به چیزی فکر کنم و همین می شود که الان درباره خیلی چهره های شناخته شده مان می بینیم.
من از «محمد (ص)» تجربه کار با یکسری از حرفه ای های سینمای دنیا را پیدا کردم کسانی مثل آقای استرارو، فیلمبردار فیلم «محمد (ص)» که 3 جایزه اسکار دارد، خیلی درس از مدل کار کردن او گرفتم. در سن 75 سالگی یکجوری کار می کردو فیلمبرداری می کرد انگار روز اولش است. دوربین را دیده، انگار روز اولش است نور را کشف کرده؛ اینقدر با عشق کار می کرد و همیشه دنبال خلق یک دنیای دیگری بود. ما اینجوری نیستیم. من نمی دانم چرا. دست خودمان نیست. چون بالاخره همه دوست دارند به مراتب بالاتر بروند. کمی هم شاید به فرهنگ نوچه پروری و تعریف و تمجیدهای بی حد و حصر و از آدم ها بت ساختن برمی گردد. خیلی سریع دور و بر آدم های موفق و بزرگ حلقه مریدان و مجیزگویان شکل می گیردو تحسین شان می کنند. زود آن حاشیه امنیت را ایجاد می کنند و بعد هم همان آدم هایی که از آنها تعریف و تمجید کردند. بی صبرانه دنبال آن لحظه ای هستندکه افتادن و زمین خوردن آنها را ببینند. خیلی پروسه عجیب و جالبی است.
«محمد (ص)» را انتخاب نکردم، انتخاب شدم
این اولین کار شما بعد از فیلم «محمد (ص)» است. بعد از آن انتظارتان نسبت به انتخاب هایتان تغییر کرده؟
- پاکدل: بله. این اضطراب و دغدغه ها بود اما این بیشتر به فضای تصویر، سینما و تلویزیون، برمی گردد. در سینما و تلویزیون بعد از فیلم «محمد (ص)» خیلی پیشنهاد داشتم که دوست نداشتم، بنابراین انجام ندادم و این برمی گردد به همان دلشوره و اضطرابی که گفتم؛ من بعد از «محمد (ص)» هر پیشنهادی که می شود با خودم فکر می کنم بعد از آن فیلم، این نقش برای من مناسب است یا نه.
می خواهید برای پذیرفتن نقشی در سینما و تلویزیون منتظر باشید تا این کار دیده شود بعد کار جدیدی را انتخاب کنید یا ممکن است پیش از اکران آن فیلم در کار جدیدی حاضر شوید؟
- پاکدل: بستگی به پیشنهادهایی دارد که دریافت می کنم چون الان برای من قطعا با این سطح حرفه ای که گروه «محمد (ص)» داشتند و تجربه همکاری که با آنها داشتم توقعم بالا رفته یعنی مرتب ناچار به مقایسه هستم که مثلا اگر الان سر فلان کار جدید بروم چه باید بکنم، آیا چیزی از آن با فضای کار قبلی ام سنخیت دارد و من می توانم با این شرایط کار کنم. این دغدغه های جدید به لحاظ حرفه ای قدرت تصمیم گیری و میزان هایی که برای انتخاب هایم داشتم را تغییر می دهد.
من ممکن بود قبل از فیلم «محمد (ص)» بنا بر شرایط خیلی هم سخت نمی گرفتم و یک کارهایی هم انجام می دادم ولی الان نه به خاطر خودم به خاطر نقشی که بازی کردم (عمومی پیامبر «ابوطالب») یک مسئولیتی به گردن من است و باید با دقت بیشتری انتخاب کنم. درباره حضور در فیلم «محمد (ص)» باور و اعتقاد شخصی ام این است که من چیزی را انتخاب نکردم، من انتخاب شدم. آن چیزهایی که به آنها ایمان دارم و احساسات درونی ام به من می گویند از طریق یک انرژی از یک جای دیگری انتخاب شدم و من چیزی را انتخاب نکردم و خیلی خوشحالم که این اتفاق افتاد.
طباطبایی: مهدی برعکس من در حال زندگی می کند
هدف شما برای آینده چه هست و به چه چیزی در این مسیر می خواهید برسید؟ نگاه شما به آینده است یا خیلی در زمان حال هستید؟
- طباطبایی: من اتفاقا خیلی آینده نگر هستم اما اینجوری نگاه نمی کنم که به جایی قرار است برسم. شاید اصلا شرایط که در آن بزرگ شدیم این اجازه را نمی دهد که ما 2 روز جلوترمان را ببینیم و بتوانیم برنامه ریزی دقیقی داشته باشیم شاید هم اینطور نیست و من دارم همه چیز را گردن شرایط می اندازم به هر حال احساس می کنم که نباید برای خودم جا، مکان و سطحی را در آینده تعیین کنم. البته تلاش برای آینده بهتر را همیشه دارم و همه تلاشم را می کنم که آینده پر از آرامشی داشته باشم.
و شما آقای پاکدل؟
- پاکدل: آینده برای من اکنون است.
یعنی خیامی هستید و در حال زندگی می کنید؟
- طباطبایی: مهدی کلا در حال زندگی می کند، برعکس من که خیلی آینده نگرم.
- پاکدل: برای من آینده الان درست می شود اگر الان کارم را درست انجام بدهم، اگر سعی کنم رسالتی و مسئولیتی که در زندگی برعهده من است به خوبی و به طور کامل انجام بدهم. می توانم آینده خوبی هم داشته باشم.
مهمترین دغدغه شما این روزها چیست؟
- طباطبایی: دوست دارم کاری کنم که مردم کشورم خوشحال باشند.
- پاکدل: چرا اینجوری شدیم، نمی فهمم. شاید خودم هم از شرایطی که در آن هستم زیاد راضی نباشم. شاید واقعا خنده دار به نظر بیاید اما مهمترین دغدغه من این است که وقتی تو خیابان هستم فکر می کنم چرا اینجوری شده ایم؟ چرا اینجوری رانندگی می کنیم؟ و خیلی چراهای دیگر که شاید جایش در این بحث نباشد.
پاکدل: عکس وودی آلن را به دیوار اتاقم زدم
خانم طباطبایی برای کیفیت کارتان و برای رشد در این حرفه چه کارهایی انجام می دهید؟
- طباطبایی: اینکه بخواهم همیشه خودم را آماده و سرحال برای کارهای جدید نگاه دارم چیزی نیست که خیلی خودآگاه باشد و به آن فکر کنم، اینها دیگر ناخودآگاه جزو زندگی ام شده اند. اینکه مراقب سلامت فیزیکی ام باشم و تغذیه درست داشته باشم و ورزش کنم و ... فقط تنها کاری که سعی می کنم انجام بدهم تا بتوانم روحم را حفظ کنم این است که از هنر استفاده هنرمندانه بکنم. مثلا اگر به موسیقی علاقه دارم این محدود به صرف گوش دادن به موسیقی نشود. من آواز کار می کنم.
و کتاب و فیلم؟
- طباطبایی: آنکه خدا را شکر مهدی یک آرشیو کامل برای فیلم و کتاب در خانه دارد. من چون دارم کارشناسی روانشناسی می خوانم در 3، 4 ماه اخیر فقط کتاب های درسی روانشناسی خواندم.
و آخرین فیلمی که دیده اید؟
- طباطبایی: آخرین فیلمی که دیدم به رشته تحصیلی ام به طور اتفاقی مرتبط بود و از دیدن آن بسیار لذت بردم، فیلم (شیوه خطرناک) اثر دیوید کراننبرگ که در مورد زندگی دو نفر از بزرگان علم روانشناسی یعنی فروید و یونگ بود ...
- پاکدل: فیلم آخر وودی آلن را با هم دیدیم، «تقدیم به رم با عشق». وودی آلن فوق العاده است، بی نظیره. من عکس 4 نفر را در اتاقم دارم؛ یکی از آنها وودی آلن است.
و 3 تای دیگر؟
- پاکدل: اورسن ولز، ارنست همینگوی و فردوسی. این چهار شخصیت هر کدام از یک جهت برای من خیلی ویژه هستند.
می توانم بپرسم هر کدام از چه جهت برای شما ویژه هستند؟
- پاکدل: خیلی طولانی و شخصی است. فردوسی را که می توان حدس زد. او برایم انسانی ویژه است به خاطر اینکه زبان، من زبانی که با آن حرف می زنم، و با تلاش خود زنده نگه داشته است. این مسئله باعث شده ایشان در بین شاعران ایرانی برایم جایگاه و عظمت خاصی داشته باشند.
وودی آلن فقط نبوغش و عاشق این هستم که نبوغش همراه با طنز است. مثلا ادیسون هم نابغه بوده اما نبوغ او خیلی علمی است اما نبوغ وودی آلن ادیبانه و طناز است.
همینگوی به نظر من سلطان ادبیات دنیاست یعنی برای من ادبیات دنیا تقسیم می شود به قبل از همینگوی و بعد از همینگوی. او نه تنها در ادبیات دنیا بسیار تاثیرگذار است بلکه در سینمای دنیا هم بسیار تاثیر گذاشته. اورسن ولز هم که نابغه تکرار نشدنی سینماست.
آقای پاکدل نگفتید، شما برای حفظ کیفیت کارتان چه می کنید؟
- پاکدل: من زندگی می کنم و سعی می کنم تمام زندگی ام برای خودم با یک کیفیت هنرمندانه همراه باشد. اگر حتی می روم نام بخرم سعی می کنم این با یک نگاه دیگر باشد. با نگاهی که به من لذت بدهد و روحم را شاد کند و این روح و فیزیکم را آماده نگه دارد. برای یک کاری که باید از همین روح و فیزیکم برای انجام آن استفاده کن. چون بازیگر که جنسی را نمی فروشد، حالا امیدوارم سوء تفاهم نشود و این را به معنی منفی برندارید، بازیگر خودش را می فروشد یا به عبارت درست تر چیزی که در درونش است را ارائه می کند.
من سعی می کنم این درون را با چیزهای زیبا پر کنم؛ با کتاب خواندن؛ فیلم دیدن، قدم زدن در خیابان، تماشای منظره از پشت پنجره و ... من در همه چیز دنبال آن کیفیت ناب زندگی هستم. زندگی می کنم که بعدا بتوانم زندگی کردن را به بقیه در تصویر نشان بدهم.
bartarinha.ir