مهران احمدی در گفتگو با فردوسیپور: خانواده استقلالی دارم
- مجموعه: اخبار ورزشی و نتایج مسابقات
- تاریخ انتشار : سه شنبه, ۰۲ دی ۱۴۰۴ ۰۸:۰۸

به گزارش فوتبال 360، نزدیک به یک سال پیش بود که باشگاه استقلال در بازار نقلوانتقالات زمستانی، تصمیم گرفت مهران احمدی هافبک خیبر را که هدف بسیاری از تیمهای ممتاز لیگ برتر بود را به خدمت بگیرد. هافبک توانمندی که تا به امروز 33 بار با پیراهن آبی استقلال به میدان رفته و او در طی این دو فصل، با هر تغییر سرمربی، شرایط جدیدی را تجربه میکند. او که اغلب به عنوان هافبک تهاجمی بازی میکرد، در پازل تاکتیکی استقلال عقبتر رفته و در تفکرات سا پینتو جایگاه خاصی پیدا کرده است.
مهران احمدی در تقابل با فولاد خوزستان دچار مصدومیت شد و آسیبدیدگی سخت او در زمانی بود که این تیم سه دیدار حساس مقابل پرسپولیس، ملوان و خیبر را در پیش داشت. او در این سه بازی غایب بود و البته او دیدار سرنوشتساز استقلال برابر المحرق بحرین که چهارشنبه 3 دی ماه برگزار میشود را هم به همین علت از دست داده تا کار آبیها سختتر شود. حال در نخستین دوشنبه دی ماه 1404، مهران احمدی هافبک 27 ساله استقلالیها میهمان لایو «فوتبال 360» بود و با عادل فردوسیپور گفتوگوی بسیار ویژهای داشت که میتوانید بخشهایی از آن را در ادامه بخوانید.
*مصدومیتت چطور است؟ درست است که از ناحیه همسترینگ مصدوم شدهای؟
20 روز شده. در بازی با فولاد بود که علی نعمتی به من ضربه زد و مصدومیتم از ناحیه ساق پا بود. نمیتوانستیم دیگر برای بازی این هفته ریسک کنیم.
*الان پست تو هم تغییر کرده.
من پارسال پست 10 بودم، امسال جناب سا پینتو من را به پست 8 برده که هم دفاع کنم و هم داخل حمله مشارکت کنم. در خیبر 2 پاسگل داده بودم و در استقلال یک پاس گل. من پارسال در کل فصل 9 سرمربی داشتم. 5 سرمربی در خیبر داشتیم و 4 سرمربی هم در استقلال بود. ما از اول با دو هافبک تهاجمی بودیم و من هم یک مدت وینگر بازی کردم که جای کوشکی بود.
*چه شد که به استقلال رفتی؟
من بهمن ماه پارسال ازدواج کردم و فقط 4 روز بعد از آن به استقلال پیوستم. پدر همسرم خیلی استقلالی است و اول خود همسرم زیاد فوتبالی نبود. او پزشک عمومی است ولی با این حال بعد از عروسیمان فوتبالی شد. من فقط برادرم در خانواده پرسپولیسی است که حالا استقلالی شده. در کل خانواده ما بیشتر استقلالی هستند.
*باشگاه تو را میخواست یا موسیمانه؟
من را باشگاه میخواست ولی قبل از آن هم موسیمانه من را میخواست. او اولویتش چند بازیکن خارجی بود ولی باشگاه پیگیر من بود. وقتی هم که من به استقلال رفتم، موسیمانه جدا شد. آنقدر شرایط بد بود، بعد از 3-2 بازی متوجه شدم، کجا آمدم و فرمم بهتر شد. وقتی به استقلال رفتم، آقا روزبه (چشمی) من را کنار کشید و نزدیک به 10 دقیقه با من صحبت کرد. او چه داخل و چه خارج از بازی کاپیتان است و هر کسی که تازه به تیم میآید، با آقای چشمی صحبت میکند. من در پست خودش بازی کردم و صحبتش این بود که برو جای من بازی کن و اگر خوب بودی که نوش جانت، اگر هم بد بودی پای من. او میگفت استقلال خانه توست و راحت باش.

*نازون در تمرین هم اینقدر گلنزن است؟
به گفته خودش کیفیت چمن خیلی مهم است. به قول آقا رامین در تیمهای ایرانی باید تاست بنشیند تا بازیات بگیرد. بدترین چمن ایران، ورزشگاه تختی بود که چمن طبیعی را به مصنوعی دوخته بودند. چمن تختی افتضاح بود. چمن شهر قدس هم تازگی خیلی بد شده و در کشورهای اروپایی خیلی بیشتر مراقب چمن هستند اما ما در یک هفته امکان دارد 2 بازی روی یک چمن داشته باشیم.
*در تیم ملی هم که برای کافا 2025 دعوت شدی، خیلی خوب بودی. باز هم امید به دعوت شدن داری؟
اگر خوب بازی کنم، امیر خان هم گفته بود که دعوت میشوم. از قرعهکشی جام جهانی هم که خدا را شکر همه راضی هستیم. من حالا خودم طرفدار رونالدو هستم و اول طرفدار پرتغال هستم. از اسپانیا هم خوشم میآید.
*منیر و آسانی هم که نزدیک به تو بازی میکنند، خیلی خوب به هماهنگی رسیدید.
لمس اولهای منیر خیلی خاص هست و آسانی هم که درخشان هست. همه داریم به یکدیگر برای استقلال کمک میکنیم.
*فرم موسی جنپو چطور بوده؟
جنپو هم در تمرینات خوب است ولی واقعیت این است که اتفاقاتی که باید بیفتد، رخ نمیدهد. در زمین تحت فشار هستند. جنپو خیلی هم شوخ است و در تمرینات اسپیکر میآورد و خارجیها خودشان با خودشان میرقصند و ما لذت میبریم.
*تو حالا از خیبر هم آمدهای. استان فوتبالدوستی هستید.
در منطقه ما خیلیها عاشق فوتبال هستند. اولین تیم استان ما که لیگ برتری شد، گهر درود بود که آنجا یک جرقه در استان بود. همه طرفدار گهر بودند و همه عاشق فوتبال شدند. این مسیر ادامه پیدا کرد تا دوباره خیبر درخشید. برادرانم فوتبالیست هم بودند ولی از یک جا به بعد رفتند به سراغ درس که هر دو هم موفق شدند.
*در ملوان هم وضعیتت اینطور بوده.
ملوان برای خدمت رفته بودم. با آقای زارع صحبت کردم و یک همپستی داشتم که این باعث شده ایشان مخالف باشند ولی یک اتفاقی افتاد که توانستم به ملوان بروم. این شهر خیلی فوتبالی است. به قول خود آقا مازیار، بندر انزلی هیچ چیزی جز فوتبال ندارد و همه جانشان را برای ملوان میدهند.
*حسین ابرقویینژاد هم که با تو دوست و همبازی بود حالا به پرسپولیس آمده.
هر کسی حسین را میدید، میگفت تو حیف شدی و به حقت در فوتبال نرسیدی اما واقعا الان خدا را شکر خوشحالم برایش که در تیم محبوبش بازی میکند. او یک مدافع میانی چپ پا هست که واقعا او را از سایر مدافعان ایران متمایز میکند.










