حرفهای جنجالی واعظ آشتیانی درباره درویش و رونالدو
- مجموعه: اخبار ورزشی و نتایج مسابقات
- تاریخ انتشار : چهارشنبه, 29 شهریور 1402 17:44
به گزارش "ورزش سه"، حضور اعضای تیم فوتبال النصر عربستان و کریستیانو رونالدو در ایران با حواشی و انتقادات مختلفی همراه بود و در این بین امیرواعظ آشتیانی نیز یکی از منتقدان بود. مدیرعامل اسبق استقلال که نسبت به عملکرد رضا درویش نقد داشت، صحبتهایی جنجالی هم در خصوص استقبال مردم از کریستیانو رونالدو مطرح کرد و آن را حاصل عدم فرهنگسازی و استثمار دانست.
گفتگو با واعظ آشتیانی را در ادامه میخوانید:
حضور النصر در ایران با حواشی زیادی همراه بود؛ از استقبال مدیران پرسپولیس از رونالدو تا اتفاقاتی که مقابل هتل رخ داد. شما درباره این مسائل چه نظری دارید؟
آشتیانی در ابتدا در پاسخ به این سوال گفت: من خیلی درباره این مسائل صحبت کردم اما اگر بخواهیم به صورت کلی و منطقی نگاه کنیم، باید ببینیم سرمنشا این اتفاقات چیست؟ باید آسیبشناسی کنیم که چه موضوعی بستر این اتفاقات را فراهم میکند؟ در هر صورت به راحتی نمیشود جلوی مردم و نسل جوان را گرفت اما باید ببینیم ما کجا کوتاهی کردهایم؟ واقعا در بخش فرهنگی و بسترهای فرهنگی نتوانستیم به درستی مسائل را منتقل کنیم. خود ورزش از ابزارهای بسیار توانمند برای بسترسازی فرهنگی در یک جامعه است اما باید بپذیرید که ما در چهار دهه اخیر در حوزه فرهنگی به ویژه در بخش ورزش نتوانستیم خوب عمل کنیم.
او ادامه داد: بخشهای مختلف از جمله خود وزارت ورزش در این مسائل نقش داشتند. وزارت ورزش حوزهای به نام معاونت فرهنگی دارد و کسانی که در این حوزه مسئولیت دارند باید گزارش بدهند در این سالها چه کاری انجام دادند که امروز جوانان ما هیجانی تصمیم نگیرند؟ اعتقاد من این است که در این حوزه کمکاری شده است. ما ابزار این موضوع را در اختیار داشتیم اما نتوانستیم از آن بهرهبرداری کنیم و علتش هم این است که افراد کارآمد و آگاه در این جایگاهها ننشستهاند که این مهم را به سرانجام برسانند؟ چه بخواهیم و چه نخواهیم در حال حاضر ورزش در دنیا ابزار سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی است و تمام دنیا به خوبی از آن بهرهبرداری میکنند اما ما یک نگاه زودگذر و هیجانی و مبتنی بر نتیجه به ورزش داریم و تا زمانی که این شرایط وجود دارد، شاهد این به هم ریختگیها خواهیم بود.
مدیرعامل سابق استقلال با اشاره به عملکرد رضا درویش در استقبال از النصر عنوان کرد: تفکر مدیران ما، حرفهای نیست. ضمن اینکه برخی اصلا مدیر نیستند. یک مدیر حرفهای و دوراندیش همیشه سعی میکند به گونهای عمل کند که اعتبار و شخصیت سازمانش را ارتقا بدهد اما برخی افراد اعتبارشان را از سازمانشان میگیرند. هر زمانی که یک سازمان اعتبارش را به صورت متقابل از مدیر و مدیر از سازمان گرفت، نشان میدهد آن سازمان، پویا و دارای اعتبار است.
نکته مهم اینکه آقای درویش علاوه بر اینکه استقبال عجیبی از رونالدو داشتند، واکنش جالبی هم به حضور دخترشان در این مراسم نشان دادند.
آشتیانی در این باره گفت: من در یک جمله بگویم آقای درویش اشتباه کرد و خوش سلیقگی نکرد. ایشان میتوانست بهتر از این تصمیم بگیرد و رفتار کند. به اعتقاد من ایشان خودش تولید حواشی کرد و بار روانی منفی روی تیم خودش گذاشت. من به عنوان کسی که اتفاقات را رصد میکردم، برداشتم این است که پرسپولیس پیش بازنده تلقی شد. مدیران دیگر باید از این اتفاقات تجربه بگیرند و به نوعی عمل کنند که هم شان خودشان و هم شان سازمان یا باشگاهشان را محفوظ نگه دارند.
او در ادامه تاکید کرد: ای کاش آقای درویش یک نمایندهای از خودشان میفرستادند، نه اینکه خودشان به عنوان مدیرعامل باشگاه به استقبال بروند. این نشان میدهد ما در مجموعهمان پروتکل تعریفشدهای نداریم. رونالدو یا هر کسی که میخواهد باشد، اگر پروتکل تعریفشدهای وجود نداشته باشد، مشکل میشود که باید چطور عمل کرد. اگر مدیرعامل باشگاه حریف هم با تیمشان آمده بود، طبیعی بود مدیرعامل پرسپولیس هم به استقبال برود اما اتفاقی که رخ داد، درست نبود و میتوانست بهتر باشد. آقای درویش از دوستان ما است اما باید بپذیرد که تصمیم درستی نگرفت و باید از افراد آگاهتری مشورت میگرفت که حضور پیدا کند یا خیر. به هر جهت امیدوارم این برای مدیران دیگر تجربه شود.
شما استقبال مردم از رونالدو را مربوط به عدم فرهنگسازی میدانید اما این سوال ایجاد میشود که مگر یک جوان ایرانی چندبار فرصت مواجهه با اسطورهای مثل رونالدو را دارد؟ چه بسا که این اتفاقات در کشورهای دیگر هم رخ میدهد.
آشتیانی که معتقد بود رخ دادن این اتفاقات در خارج از کشور دلیل بر تکرار آن در ایران نیست، گفت: ما باید هر رفتار احتمالا غلطی که در کشورهای دیگر دارند، انجام بدهیم؟ ما فرهنگ و ادبیات خاص خودمان را داریم. انتقاد من از این بُعد است که ای کاش به جای اسطورههای هیجانی که تاریخ مصرفشان در یک مدت تمام میشود، این تعلیم را به جوانها میدادیم که افراد علمی و اثرگذار جامعه را بشناسند. خوب است که برخی از اندیشمندان و متفکران را هم به عنوان اسطوره به جوانها معرفی کنیم؛ اتفاقا این دسته افراد ماندگار هستند. آقای رونالدو قابل احترام هستند اما اینها تاریخ مصرفی دارند که یک روز تمام میشود اما متفکران و عالمان جامعه بسیار مهم هستند. باید فرهنگسازی کنیم که هر فردی در جایگاه خودش مورد احترام قرار بگیرد و اینگونه نباشد که ذهن جوانها مستقیم به سمت مسی و رونالدو و ... برود.
وی با تاکید بر اینکه بازیکنانی نظیر رونالدو فقط برای یک دوره اسطوره هستند، گفت: نظر شخصی من این است که این شکل از فرهنگ اسطورهسازی، هدفمند است. وقتی میگوییم دنیا به ورزش به عنوان یک ابزار سیاسی نگاه میکند، همین است. اینکه جامعهای به این سمت و سو برود که فقط درباره امثال رونالدو و مسی و ... صحبت شود، یک مدل استثمار نوی فکری محسوب میشود. من نمیگویم که هیجانات جوانی نادیده گرفته شود اما اینکه ما کار فرهنگی را فراموش کنیم و نسل جوان را به سمتی نبریم که منطقی فکر کند، کار درستی نیست. من شهرت امثال رونالدو و مسی و ... را نفی نمیکنم اما وقتی پایان میپذیرند، تمامشده است. شما بالاتر از پله و مارادونا و ... که ندارید اما همینها هم وقتی دوران قهرمانیهایشان تمام میشود، افول میکنند و یک اسطوره تاریخی میشوند. صحبت من این است که اگر از یک جوان سوال کنیم موضوع نازایی در کشور را کدام دانشمند ما در ایران برطرف کرد، بتواند به سرعت بگوید مرحوم کاظمی آشتیانی است.
آشتیانی همچنین عنوان کرد: من نمیگویم استقبال نشود. همه چیز به جای خودش اما اینکه ما تحت تاثیر یک استثمار فکری که دیگران از بیرون هدایت میکنند، قرار میگیریم، درست نیست. این موضوع برای همه ملتها وجود دارد و اتفاقا برای کشورهای اروپایی و آمریکایی خیلی خوب است و آنها علاقمند هستند که جوانها فکرشان به سمت دیگری برود و در مسیر علم و دانش حرکت نکنند تا قشر خاصی از جامعهشان کل یک نظام را اداره و هدایت کنند.
شما به عنوان یک مدیر فوتبالی باید بدانید که فوتبال چه جایگاهی برای جوانها در همه دنیا دارد. با این شرایط چرا باید اسطورههای فوتبال در مقایسه با افراد دیگری قرار بگیرند؟ این حوزهها کاملا متفاوت است.
آشتیانی در واکنش به این سوال اظهار داشت: جایگاه فوتبال در بین مردم مشخص است و هیچ شکی نیست اما صحبت من این است که نباید رسانههای کشور را ۴۸ ساعت درگیر ورود رونالدو کنیم. رونالدو آمده یک بازی بکند و برود. مگر من به فوتبال علاقمند نیستم؟ ما هم علاقمند هستیم و دوران جوانیمان هم مصادف با بکن باوئر و پله و ... بوده است. زمانی که پله به ایران آمد، رفتار مردم به چه شکل بود؟ من میخواهم بگویم ما در حوزه فرهنگی کوتاهی کردیم و باید آموزش میدادیم. اینکه استناد کنیم که در دنیا این اتفاق رخ میدهد، پس اجتنابناپذیر است، مثل توجیه برخی از مربیان است که میگویند اگر دروازهبان حریف نبود و اگر توپ ما به تیر نمیخورد، بازی را میبردیم.
مدیرعامل سابق استقلال عنوان کرد: احتمالا افرادی هستند که بر خلاف من صحبت کنند و این قابل احترام است اما اعتقاد من این است که باید روی جوانها کار فرهنگی کنیم و بسترهایی را فراهم کنیم که هم نخبههای خودشان را بشناسند و به نخبههای علمی و ورزشی دیگر کشورها احترام بگذارند. من که نمیگویم نباید احترام گذاشت؛ این احترامها سر جای خودش اما این رفتارها هم اشتباه است. رفتارها باعث شده که گزارشگر عربستانی در حین مسابقه نظرات خاصی در خصوص چمن زمین فوتبال ما بدهد؛ اینها نشاندهنده این است که هم در بعد سختافزاری با ضعف مواجه شدهایم و هم در بعد نرمافزاری و فرهنگی ناتوان بودیم.
همچنان نظر من این است که شما به عنوان یک فرد فوتبالی باید نظر متفاوتی داشته باشید. به هر حال مردم همه دنیا با فوتبال و فوتبال با ستارهها عجین شدهاند...
آشتیانی اظهار داشت: وقتی ما میگوییم امروز ورزش در دنیا هم اقتصاد است، هم مسائل فرهنگی است، هم سیاسی و هم اجتماعی، به همین دلیل است. آنها بلد هستند که چطور در این حوزهها بهرهبرداری کنند اما کسانی که در دنیا اسطورهسازی میکنند، میدانند چه کار کنند که افکار عمومی دنیا به سمتی برود که فقط اسطورهها را بپرستید. تصور من این است که مدتها است یک استثمار نرم و نو را ترویج میدهند تا بهرهبرداری سیاسی داشته باشند؛ تا زمانی که بهرهبرداری سیاسی نباشد، نمیتوانند بهرهبرداری اقتصادی کنند. بنابراین بهرهبرداری سیاسی- فرهنگی میکنند که بتوانند بهرهبرداری اقتصادی داشته باشند و جوانهای مردم را هم در یک مسیری در حوزه اسطورهسازی ببرند که هیجانی فکر کنند تا در کشورهایشان هر قضاوتی را هیجانی انجام بدهند. آنها بلد هستند اما ما این آگاهی را نداریم که چگونه بهرهبرداری کنیم. موضوع بسیار پیچیده است.
او در پایان گفت: من نمیخواهم بگویم نباید هیجانزدگی جوانها را در نظر گرفت و حتی اگر اشتباه هم باشد، قابل احترام است اما چرا نباید به سمتی برویم که قشر قابل توجهی از جامعه را که میخواهند کشورهایشان را اداره کنند، از هیجانزدگی زودگذر نجات بدهیم و به سمتی ببریم که عالمان خودشان را در حوزههای مختلف بشناسند؟ اینها باید در کنار هم باشد و تک بعدی نباشیم. اعتقاد من این است که ما نسل جوانی داریم که میتوانیم بهرههای خوبی از آنها ببریم و باید آنها را در مسیری هدایت کنیم که پیرامون خودشان را به خوبی تحلیل کنند.