در وجودمان چه می کاریم؟
- مجموعه: مشاوره خانواده
زمینی را تصور کنید که تا به حال هیچ کِشتی در آن انجام نشده است؛ تازه است و آماده کاشت و درو. همیشه اولین محصول اهمیت ویژه ای برای چنین زمینی دارد. باید حواس زارع جمع باشد و بداند چه در زمین بکارد که نتیجه بهتری بگیرد، چطور کود و آب دهد و در برابر باد و باران و تابش آفتاب از آن محافظت کند که بهترین کشت و بهترین محصول را دهد و حواسش باشد که در مجاورت زمین چیست و موانع رشد و بالندگی اش کدامند.
ابتدا زمین اختیاری ندارد و نمی تواند بگوید در من چه بکارید و چه نکارید! اما وقتی چند سال یک محصول کاشتی بعد برای عوض کردن آن باید دردسر بکشی. حالا زمین صاحب اختیار شده و می گوید باید چه کشت شود و چه نشود! می گویند اگر قرار باشد کشت زمینی را عوض کنند و مثلا به جای گندم در آن جو بکارند باید زمین کشاورزی یک بار آتش زده و تمامی بقایای محصول قبلی از وجود آن ریشه کن شود. بعد از آن شاید تا چند سال نتوان روی حاصل خیزی این زمین حساب کرد. بعد از گذشت زمان می توانیم با حاصل خیزی کمتر محصول تازه ای در زمین بکاریم و دعا کنیم به موفقیت برسیم.
ما همیشه در حال کاشت و داشت و برداشت هستیم. حالا چه روی زمین آباء و اجدادی مان و چه روی ذهن و دلمان. این یکی آشکار و زمانبندی شده و آن یکی پنهان و بدون زمان و مکان و مرز. حالا فکر کن بذری که کاشتی به کارت نیاید. فکر کن می توانستی گندم و برنج بکاری اما سال ها یونجه و شبدر کاشتی. فکر کن بخواهی محصول را عوض کنی و آتش بزنی به زمین قبلی. می توانی؟ تابش را داری؟ یا تا آخرش یونجه می کاری!
منبع:سایت پنج روز