احادیث قدسی
- مجموعه: احادیث و سخنان بزرگان
فِي الحَديثِ القُدسِيِّ : يَابنَ آدَمَ ، خَلَقتُ الأَشياءَ لِأَجلِك وخَلَقتُكَ لِأَجلي.
اى آدميزاد! همه چيز را براى تو آفريدم و تو را براى خودم آفريدم.
[شرح الأسماء الحسنى: 139]
اِنَّ اللّه َ جل جلاله يَقُولُ: عَبْدى ! خَلَقْتُ الأَشياءَ لِأَجْلِك وَ خَلَقْتُكَ لِأجْلى، وَ هَبْتُكَ الدُّنْيا بالإِحسانِ وَ الآخِرَةَ بِالإِيمانِ.
خداوند متعال مى فرمايد: بنده من! همه اشياء را به خاطر تو آفريدم و تـو را بـه خـاطر خـودم. دنيا را از روى احسان به تو بخشيدم، ولى آخرت را به خاطر ايمان.
[الجواهر السنيّه، ص 284]
أَوْحَى اللّه ُ تَعالى اِلى داُود عليه السلام: اُذْكُرْنى فى اَيّامِ سَرّائِكَ ، حَتّى اسْتَجيبَ لَكَ فى اَيّامِ ضَرّائِك.
خداوند متعال به داود عليه السلام وحى فرمود: مـرا در روزهاى خوشى خـود يـاد كـن، تا من هم در روزگار گرفتارى ات، تو را اجابت كنم.
[بحارالانوار، ج 14، ص 37]
وَ عَنْ أَبى عَبدِاللّه عليه السلام قالَ: قالَ اللّه ُ عَزَّوَجَلَّ: أَنـَا خَيْرُ شَريكٍ، مَنْ أَشرَكَ مَعى غَيْرى فىعَمَلٍ لَمْ أَقْبَلْهُ اِلاّ ما كانَ لى خالِصا.
از امام صادق عليه السلام روايت است كه: خداوند متعال فرمود: من بهترين شريك هستم، هركس در عمل و عبادتى، ديگرى را شريك من قرار دهد، آن عمل را نمى پذيرم، مگر عملى كه خالص براى من باشد.
[الجواهر السنيه، ص 275]
يَقُولُ اللّه ُ عَزَّوَجَلَّ: اَلشّابُّ الْمُؤمِنُ بِقَدَرى، اَلرّاضى بِكتابى، اَلقانِعُ بِرِزْقى، اَلتّارِكُ شَهْوَتَهُ مِنْ اَجْلى، هُوَ عِنْدى كَبَعْضِ مَلائِكتى.
خداوند متعال مى فرمايد: جـوانى كه بـه تقـدير من ايمـان داشته باشـد، به كتـاب مـن راضى و بـه رزق مـن قانع باشـد و به خاطر من از شهـوت و دلخواه خود بگذرد، او نزد من همچون بعضى از فرشتگان من است.
[كنز العمّال، ج 15، ص 786]
فِى التَّوراةِ: يا بَنى آدَمَ! أَطيعُونى بِقَدْرِ حاجَتِكُمْ اِلَىَّ وَاعْصُـونى بِقَدْرِ صَبْرِكُمْ عَلَى النّـارِ، وَ اعْمـَلُوا لِلدُّنيا بِقَـدْرِ لَبْثِـكُمْ فيها وَ تَـزَوَّدُوا للاِخِرَةِ بَقَدْرِ مَكْثِكُمْ فيها.
در تورات آمده است: اى فرزندان آدم! مرا به اندازه اى كه به من نياز داريد، اطاعت كنيد، و مرا به اندازه صبرتان برآتش دوزخ، معصيت كنيد، براى دنيا به اندازه اى كه در آن مى مانيد كار كنيد، و ... براى آخرت، به اندازه اى كه در آن مى مانيد، توشه برداريد.
[الجواهر السنيّه، ص 66]
عن ابي عبد الله (ع) قال: قال رسول الله(ص) قال الله:
ما تحبب الي عبدي بشيء احب الي مما افترضه عليه و انه ليتحبب الي بالنافله حتي احبه، فاذا احببته كنت سمعه الذي يسمع به و بصره الذي يبصر به و لسانه الذي ينطق به، و يده التي يبطش بها و رجله التي يمشي بها اذا دعاني اجبته و اذا سألني اعطيته؛
از پيامبر(ص) روايت شد كه خداوند فرمود:
اظهار دوستي نكرد بنده من به چيزي دوست داشتني تر از آنچه واجب كردم بر او، و او با نوافل به سوي محبت من مي آيد تا اينكه من نيز او را دوست بدارم. پس هنگامي كه او را دوست بدارم شنوايي او مي باشم آن گاه كه مي شنود و بينايي او مي باشم آن گاه كه مي بيند و زبان او مي باشم آن گاه كه سخن مي گويد و دست او مي باشم آن گاه كه ضربه مي زند و پاي او مي باشم آن گاه كه راه مي رود، هنگامي كه به درگاه من دعا كند اجابت مي كنم و اگر از من درخواست كند به او مي دهم.
[اصول كافي، كليني، ج 2، ص 352]
فيما ناجَى اللّه ُ بِهِ مُوسى عليه السلام اَنْ قالَ: يَابْنَ عِمْرانَ! كَذِبَ مَنْ زَعَمَ اَنَّهُ يُحِبُّنى، فَاِذا جَنَّهُ اللَّيْلُ نامَ عَنّى. اَلَيسَ كُلُّ مُحِبٍّ يُحِبُّ خَلْوَةَ حَبيبهِ؟
در مناجات خدا با موسى عليه السلام از جمله چنين بود: دروغ مى گويد كسى كه مى پندارد مرا دوست مى دارد، اما چون تاريكى شب او را فرا مى گيرد به خواب مى رود ( و از مناجات با من غافل مى شود). مگر نه اينكه هر عاشق و دوستدارى ، خلوت با محبوب خود را دوست مى دارد؟!
[الجواهر السنيّه، ص 50]
وَ قالَ اللّه ُ تَعالى لِمُوسى عليه السلام: يا مُوسى! ضَعِ الْكِبْرَ وَ دَعِ الْفَخْرَ وَ اذْكُرْ اَنَّكَ ساكِنُ الْقَبْرِ فَلْيَمْنَعْكَ ذلِكَ مِنَ الشَّهَواتِ.
خداوند متعال به حضرت موسى عليه السلام فرمود: اى موسى! تكبّر و فخر را واگذار، و به ياد آور كه ساكن گور خواهى شد. اين ياد آورى، تو را از شهوات باز بدارد.
[بحارالانوار، ج 74، ص 35]
يا مُحَمَّدُ! لَوْ اَنَّ عَبْدا عَبَدَنى حَتّى يَنْقَطِعَ وَ يَصيرَ كالْشِّنِ الْبالى ، ثُـمَّ اَتانى جاحِدا لِوِلايَتِكُمْ ما اَسْكَنْتُهُ جَنَّتى وَ لا اَظْلَلْتُهُ تَحْتَ عَرْشى.
در حديث معراج است كه خداى متعال به پيامبر اكرم صلي الله عليه و آلهفرمود: اى محمّد! اگر بنده اى آن قدر مرا عبادت كند كه بندهايش از هم بگسلد و همچون مشك خشكيده و خالى شود، سپس به ديدار من آيد، در حالى كه ولايت شما خاندان را منكر باشد، هرگز او را ساكن بهشت خود نمى سازم وزير سايه عرشم او را پناه نمى دهم.
[بحارالانوار، ج 8، ص 355، ح 18]
گردآوری: بخش مذهبی بیتوته