رمز و راز حج (قسمت اول)
- مجموعه: متفرقه دینی
سالها و قرنهاست كه اندیشه ها، زبانها و قلمهاى بسیارى، به تلاش براى شناختِ «اسرار حج» و فلسفه احكام و عبادات، پرداخته و از این رهگذر، تألیفات ارزشمند و گرانقدرى پدید آمده و فرهنگِ مكتوب دینى را غنى ساخته است.
كتاب «فلسفة الحج فىالاسلام» كه به قلم «شیخ حسن طراد» از محققان خوشذوق و علماى شیعى در لبنان است، یكى از این آثار است. این اثر در سال 1418 ق . در 236 صفحه، از سوى انتشارات «دارالزهرا» در بیروت منتشر شده است.
خوشحالیم كه ضمن معرفى این كتاب به خوانندگان گرامىِ «میقات حج»، فشردهاى از مباحث آن و دیدگاههاى نویسنده را تقدیم كنیم.
اسرار حج
عبادت، فلسفه آفرینش انسان است و اگر با شرایط و آدابش انجام شود، رابطه ایمانى و عبودیت انسان با خدا را تحكیم مىبخشد. نتیجه مثبت عبادت همان «تقوا» است كه روح و قلب عبادت است و عبادت بىتقوا، پیكرى بىجان است.
همه عبادتها از جمله حج، از همین رمز و راز برخوردارند و با تأمین روحیه تعبد و تسلیم، سیر انسان را هماهنگ با مجموعه هستى در مسیر هدف خلقت و كمال وجود، تنظیم مىكنند.
براى روشن شدن این هدف و بهره نهفته در حج، باید در برابر یكایك برنامه حج درنگ و تأمّل داشت.
اخلاص
پیش از پرداختن به رموز و اسرار و فواید هر یك از اعمال این عبادت مقدّس، باید از مهمترین ركن آن یاد كرد كه درستىِ عمل و پذیرش این عبادت و رسیدن به هدف، به آن بسته است، یعنى «اخلاص» كه در همه عبادتها شرط نخستین است.
طواف، علاوه بر چرخش اختیارى بر گرد كعبه، هماهنگى با چرخش تكوینى همه موجودات بر گرد محور و مركزى است كه خداوند قرار داده است و از سه جزء اتم (پروتون، الكترون و نوترون) پروتون محور است و آن دو جزء دیگر بر گرد آن مىچرخند. انسان نیز جزئى از این هستى است و جسم او از اجزاى مادّى تركیب شده كه حركتى طوافگونه بر گرد مركز خویش دارند.
آن چه زمینهساز فراهم آوردن این عنصر اساسى است، اهمیت دادن به نقش آن در درستى عبادت و برخوردارى انسان از ثواب است. باید كمى به خود نگریست و انگیزههاى درونى را ارزیابى كرد و آن را از هر انگیزه غیرالهى پیراسته ساخت و همانگونه كه آلودگى جامه، مانع صحّت نماز است، باید آلودگى نیّت را هم مانع صحّت و پذیرش نماز و هر عبادت دیگر دانست و با نیّت پاك، به عبادت پرداخت و به رضاى الهى رسید. هم آیات قرآن به این اخلاص در عبادت فرمان داده است، هم توصیه اكید رسول خدا صلى الله علیه و آله و امامان معصوم علیهمالسلام است.
بالاترین انگیزه عبادت هم «حبّ الهى» است كه به فرموده حضرت على علیه السلام عبادت آزادگان است و برتر از عبادتى است كه به قصد رسیدن به بهشت و ثواب یا به انگیزه گریز از عذاب دوزخ انجام مىشود. براى رسیدن به اخلاص نیز، از جمله باید با راهها و روشهایى آشنا شد كه ابلیس از آنها وارد مىشود و بهره مىگیرد و عبادت را تباه مىسازد، مثل ایجاد تردید در اصل خداى متعال، یا ارزش و جایگاه دین و نقش آن در مدیریت جامعه، یا جاودانگى تعالیم اسلام و قدرتداشتن بر پاسخگویى به نیازهاى روز. اگر از این راهها نتوانست، حسنات او را از راه دیگرى مى سوزاند و خاكستر مى سازد، راه آلوده ساختن به گناهان، یا آمیختن نیت به ریا و خودنمایى.
پاكى مال
گام دیگر پس از پاكسازى درون از ریا و عوامل عمل سوز، پاكسازى مال از حقوق شرعى است و بدون آن نماز و عبادات و حج انسان تباه مىشود. حاجى كه بخواهد با مال و ثروتى كه حقوق دیگران به آن تعلّق گرفته، هزینه سفر حج و تهیه جامه احرام و قربانى و ... را بپردازد، نماز و طواف و حجّش باطل مىشود و از قربانى حرام بهرهاى نمىبرد و از مسیر طاعت و بندگى كه جوهره حج و عبادات دیگر است، دور مىشود.
اهتمام به اداى این حقوق لازم است و سهلانگارى در پرداخت خمس و حقوق واجب مالى و امروز و فردا كردن، حاجى را در پرتگاه این تباهى عمل و عبادت قرار مى دهد و نوعى بىتوجهى به سپاس نعمتهاى الهى به شمار مى رود.
همسفر خوب
حج، علاوه بر آن كه عبادت است، یك سفر و كوچ هم محسوب مىشود. نقش همسفر و همراه در موفقیتآمیز بودن سفر را نمىتوان انكار كرد، به خصوص اگر این همسفر، عهدهدار كارهاى كاروان و مدیریت حج زائران باشد. همسفر خوب كسى است كه این ویژگىها را داشته باشد: دین شناسى و آگاهى از مسائل شرعى، راستگو و درستكردار و امین بودن، صبورى و داشتن سعه صدر و ظرفیت و تحمّل.
برترین و كارآمدترین همسفر و همراه انسان «خدا» است كه مىتواند پیوسته تكیه گاه و همدم و مونس انسان قرار گیرد و ضعف انسان را به قدرت خویش جبران كند و در مشكلات، هراس زائر را به ایمنى تبدیل سازد و او را تقویت روحى و ایمانى كند. «دعا» كلید ارتباط با این همدم دایمى است و انس با او، انسان را از احساس تنهایى نجات مى دهد.
حج، كوچ فكرى و روحى
عبادت، براى رساندن انسان به ارزشهاى برتر معنوى و گسستن از وابستگىهاى مادّى است. روح، كششى به سوى بالا و افقهاى متعالى دارد و عبادت، زمینهساز این ارتقاى روحى است و سبكبالى روح، در سایه پرستش فراهم مى آید. نمازهاى روزانه، مثل شستشوى پنج نوبت در آب كه بدن را پاك مى كند، پاكساز روح از آلایشهاى گناهان است. حج نیز با آنكه در سراسر عمر یك بار واجب است، همین نقش را ایفا مىكند و ویژگىها و كیفیتى كه در این عبادت نهفته، آن را امتیاز مىبخشد و رنجهاى سفر و تنگناهاى انجام اعمال، پالاینده روح و بیدارگر فكر است. «عامل كیفى» حج، جبرانِ «عامل كمّى» را بر عهده دارد و حج را به مثابه حضور در یك میدان نبرد مىسازد. از این رو اثربخشتر و كارسازتر است.
در این فریضه، هم حركت جسمى است هم فكرى، هم تلاش بدنى است هم تكاپوى روحى، و جان آدمى با این دوبال در آسمان فضیلت و معنویت به طیران مىآید. در سایه حركت فكرى است كه انسان به فلسفه آفرینش و رمز عبودیت و بندگى خویش نزدیكتر مى شود و به منافع برتر از سود مادّى مىاندیشد و «راه آخرت» را مىپیماید و از دوراهىِ تقوا و عصیان، راه تقوا و طاعت را برمىگزیند. این كوچ معنوى براى یك مسلمان بسیار سودمند است. در كنار آن تحرّك جسمى هم وجود دارد و ناگفته پیداست كه هر حركت جسمى، مسبوق به حركت فكرى و رسیدن به مرحله عزم و اقدام است. مجموعه این برنامه ها «ملكه عبودیت» را براى انسان فراهم و روح بندگى را تقویت مىكند.
بازگشت آثار و نتایج حج، به خودِ حاجى است و ثمراتش در زندگى خود او متجلّى مىشود. قرآن هم فرموده است كه از قربانى شما، گوشت و خونى به خدا نمىرسد، بلكه تقواى شما به خدا مىرسد(1) و این اشاره به بهرهورى خود انسان از عبادات خویش است و آنكه سود مىبرد، خود اوست نه خدا. باز هم قرآن، ثمره حضور در عرصه مهم و گسترده حج را مشاهده منافع خویش معرفى مىكند ... یَأْتِینَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِیقٍ * لِیَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ ... .(2)
هدف از طواف، عمیقتر و وسیعتر از آن است كه یاد شد. هدف، الزام كامل و انضباط دقیق و هماهنگى با اراده تشریع خداوند است كه در همه زندگى لازم است و «طواف»، ترجمانى از آن تعهّد است.
این كه اسرار و فواید حج چیست، نیاز به توضیح و تبیین دارد. از احرام گرفته تا طواف و نماز و قربانى و وقوف و ... همه حكمتها و اسرارى دارد كه باید آنها را شناخت و شناساند. مؤمنان راستین باور آگاهانه دارند كه خداوند، سرچشمه خیر و نیكى است و از رهگذر تشریع اینگونه عبادتها هم قصدى جز خیر رساندن به بندگان ندارد. پس باید خیرهاى نهفته در این شعائر و عبادات را فهمید. توجّه به این حكمتها و فلسفهها ریشه در دین ما دارد. امام صادق علیهالسلام در «توحید مفضّل» به تبیین اینگونه معارف پرداخته است، كتاب «عللالشرایع» مرحوم صدوق، بر اساس همین هدف تدوین شده است. علماى بسیارى هم به نگارش كتابهایى در فلسفه عبادات پرداختهاند.
شناخت این حكمتها، ایمان را راسختر و معرفت را ریشه دارتر مى سازد.
حكمت احرام
نخستین گام حج یا عمره، «احرام» است. چرا احرام؟ و چرا از میقاتى معیّن؟
اینكه كیفیت انجام حج، مقیّد به قیود و آدابى است، درسى تربیتى در مسیر عبادت، خضوع و تسلیم در آستان خداوند است. حتى اگر راز آن را ندانیم، خود این فرمان و لزوم اطاعت آن، سازندگى دارد و گردن نهادن به حكم خداى حكیم، نشانه پذیرش و ایمان عمیق است. در قرآن نیز تن دادن به داورى خدا و چون و چرا كردن در آنچه فرمان اوست، دلیل ایمان راستین است.(3)
به هرحال، حكمت احرام آن است كه وقتى زائر به میقات مىرسد، در ذهن خویش صورت اقدام براى ورود به حرم الهى و مراعات محرّمات و حرمت نهادن به اوامر خدا را ترسیم كند و همه اعمال را با همین نیت و ذهنیت انجام دهد. براى اینكه احساس در جان زائر اثر عمیق بگذارد، خواسته شده كه وضع ظاهرى خویش را كه نمودار شؤون دنیوى و حالت اهل دنیاست تغییر دهد و لباس آخرت بپوشد و شبیه آنان گردد كه با مرگ، به آخرت قدم مىگذارند و از جامههاى دنیوى عریان مىشوند. این حالت، خشوع او در پیشگاه خدا و قطع وابستگى به جلوههاى دنیوى را در پى دارد. بر زبان آوردن ذكر «لبّیك»، بیانگر آمادگى روحى براى پذیرش هر ندا و فرمانى است كه تكلیفى شرعى را در بر دارد، چه امر باشد چه نهى.
فریضههایى چون روزه، نماز، خمس، زكات و جهاد، با همه مفاهیمش، به نحوى در دل حج نهفته است و احرام، آغاز پایبندى به انجام فرمان نسبت به «امساك»هایى است كه در طول حج خواهد داشت. مشقّتهاى حج و نماز طواف و قربانى و... همان رهاوردها را دارد كه عبادات یادشده داراست.
احرام، محرِم را با دیگران همسان مىسازد و امتیازات و مرزهاى تشخّص و نمودهاى برترى را از میان برمىدارد و همگان را یكسان در پیشگاه خدا به تكرار شعار واحد مىكشاند: «لَبَّیْكَ اللّهُمَّ لَبَّیْك...»
حج و درس تواضع
نقش حج، تربیت بر اساس تواضع و خاكسارى و لغو امتیازات اجتماعى است. خدا خواسته از نظر امكانات مادّى ظاهرى، همه در پایینترین سطح باشند تا تنظیم امور جامعه، آسانتر شود. این آموزه، از خلال تجرّد از لباسهاى دوخته و علائم تشخّصآفرین به دست مىآید تا از این رهگذر به امتیاز معنوى «تقوا» نائل آیند و شكل و ظواهر را معیار برترى ندانند.
حج به راحتى این اثر روحى را در انسان پدید مىآورد و او را به «مكارم اخلاق» كه هدف بعثت پیامبر اسلام است نزدیكتر مى سازد.