جنگ خندق چگونه اتفاق افتاد ؟



جنگ خندق, جنگ خندق چگونه صورت گرفت, جنگ خندق چگونه بود

اتفاقات جنگ خندق

 

درباره جنگ خندق چه میدانید؟

غزوه خندق یا غزوه احزاب از جنگ های پیامبر که در سال پنجم هجری قمری رخ داد. این جنگ با توطئه قبیله بنی نضیر آغاز شد و قریش با تمام متحدان خود برای ریشه کن کردن اسلام همداستان شدند. برای مقابله با مشرکان به پیشنهاد سلمان فارسی، مسلمانان در اطراف مدینه خندق حفر کردند. این جنگ با پیروزی مسلمانان به پایان رسید و مشرکان عقب نشینی کردند.

نبرد سنگر در جنگ خندق:

پس از جنگ احد، ابوسفیان و دیگر رهبران بت پرست فهمیدند که آنها با اقدامی بلاتکلیف جنگیده اند و پیروزی آنها هیچ ثمری برای آنها نداشته است. در واقع ، اسلام از عقب نشینی خود در احد مقاومت کرد و در مدت زمان بسیار اندکی ، اقتدار خود را در مدینه و مناطق اطراف آن برقرار کرد.

 

مشرکان اسلام را تهدیدی برای امنیت اقتصادی و برتری سیاسی خود در عربستان می دانستند و هرگز با وجود آن سازگار نبودند. آنها می دانستند که اگر بتوانند محمد را بکشند، از منافع آنها محافظت می شود و سلطه آنها در عربستان برقرار می شود. با این هدف آنها تصمیم گرفتند كه ضربه جدی و سنگینی بر مدینه وارد كنند و همه مسلمانان را از بین ببرند.

 

غزوه خندق، از غزوات پیامبر (ص) با مشرکین و احزاب مخالف از جمله یهود، در سال پنجم هجری بود و به جنگ احزاب نیز معروف است.

 

جنگ خندق، یک دفاع 27 روزه بین مسلمانان یثرب ( مدینه فعلی ) از عرب و یهود بود که 27 روز طول کشید. قبایل قدرت ارتش های متفقین حدود 10 هزار مرد با ششصد اسب و تعدادی شتر تخمین زده می شود، در حالی که تعداد مدافعان مدینه 3000 نفر بودند.

 

تعداد زیادی از مدافعان مدینه، عمدتاً مسلمانان به رهبری حضرت محمد (ص)، به پیشنهاد سلمان فارسی، خندق حفر کردند. که همراه با استحکامات طبیعی مدینه، سواران متحد (متشکل از اسب و شتر ) را بی فایده و قفل کرد. دو طرف در بن بست هستند. متفقین به امید انجام چندین حمله به یک باره، یهودیان، مسلمان متحد، بنی قریظه را متقاعد کردند که از جنوب به این شهر حمله کنند. با این حال، دیپلماسی حضرت محمد (ص) مذاکرات را از خط خارج کرد و کنفدراسیون علیه او را شکست. مدافعان کاملاً سازمان یافته، غرق شدن روحیه متفقین و شرایط نامناسب آب و هوایی باعث شدند که محاصره با بی نظمی پایان یابد.

 

این محاصره "نبرد عقلانیت" بود، که در آن مسلمانان از نظر تاکتیکی بر مخالفان خود غلبه کردند در حالی که تلفات بسیار کمی متحمل شدند. تلاش ها برای شکست مسلمانان به شکست انجامید و اسلام در منطقه تأثیرگذار شد. در نتیجه، ارتش مسلمان منطقه قبیله بنی قریظه را محاصره کرد و منجر به تسلیم شدن آنها شد. این شکست باعث شد که مردم مکه تجارت و اعتبار زیادی را از دست بدهند.

 

پیش از جنگ خندق:

وقتی حضرت محمد (ص)، پیامبر اسلام، بنی نضیر را، به دلیل خیانت، از سرزمینشان اخراج کرد، آنان راهی خیبر شدند و دیگر یهودیان را به جنگ با حضرت محمد (ص) تحریک کردند؛ بنی نضیر همچنین به مکه رفتند و قریش را به نبرد با محمد (ص) واداشتند. قریش، پیشنهاد نمایندگان یهود را پذیرفت و به جنگ با حضرت محمد (ص) رهسپار شد.

 

در این نبرد، هم پیمانان قریش بنی سلیم و غطفان و بنی اسد نیز به جنگجویان سپاه مکه پیوستند. سپاهیان قریش، ده هزار تن و سه لشکر بودند که فرماندهی همه آنها با ابوسفیان بود. بنی خزاعه، حضرت محمد (ص) را از برنامه قریش و جنبش ایشان آگاه کردند. پیامبر اسلام، برای جنگ، یاران ویژه ی خود را گرد آورد. برخی پیشنهاد کردند که به شیوه قلعه داری از یثرب، دفاع کنند و از بالای دژها و نقاط بلند با دشمن نبرد کنند.

 

سلمان فارسی که با شیوه های جنگ ایرانیان آشنایی داشت، پیشنهاد کرد که گرداگرد شهر را خندق بکنند تا از پیشرفت دشمن به درون شهر جلوگیری شود و سپس با ساختن دژها و سنگرها در اطراف خندق، یا پرتاب تیر و سنگ، از عبور کردن دشمن از خندق به سوی شهر، جلوگیری شود و پیامبر اسلام (ص) پذیرفت. کار کندن خندق با شتاب آغاز شد؛ کندن هر ناحیه ای از خندق به یک گروه از مسلمانان واگذار گردید و هر فردی به کندن چهل ذراع واداشته شد.

 

یهودیان بنی قریظه نیز در کندن خندق، به مسلمانان یاری رساندند. کار خندق در شش روز به پایان رسید و برای آن درهایی گذاشته شد و نگهبانی هر در، به قبیله ای واگذار شد و زبیر بن عوام به سرپرستی نگهبانان درهای قلعه منصوب شد.

 

هدف از جنگ خندق :

هدف استراتژیک مکیان چیزی کمتر از نابودی جامعه مسلمان نبود در اصل یعنی برکناری حضرت محمد (ص) از مقام خود (محمد (ص)، پیامبر و دولتمرد) بود.

 

رهبران مردم مکه با الهام از این هدف مشتاقانه ی خود برای جبران شکست های گذشته، مقدمات جنگی همه جانبه را آغاز كردند. جنگی که با از بین بردن اسلام به تمام جنگ های دیگر پایان می دهد!

 

در طی دو سال، قریش یک نیروی جنگی متشکل از ده هزار جنگجو را به وجود آورد. این بزرگترین نیرویی بود که تا آن زمان توسط اعراب جمع شده بود. این سپاه نیرومند با هیاهوی فراوان، در فوریه 627 مکه را برای تصرف مدینه و نابودی اسلام ترک کرد.

 

پیروزی در جنگ خندق, جنگ خندق پیامبر, نتیجه ی جنگ خندق

نقشه ای از نبرد خندق با جزییات

 

آماده شدن مسلمانان برای جنگ خندق:

وقتی خبر جنگ این سپاه بزرگ به حضرت محمد (ص) و مسلمانان در مدینه رسید، همه آنها را وحشت زده کرد. جنگ این سپا با مردم مدینه ترس را در قلب آنها ایجاد کرد زیرا آنها نه تنها شکست خوردند بلکه از بین رفتند. این واقعیتی بود که سپاهی که قبایل عرب در حال حاضر جمع آوری کرده بودند، بیش از هر چیزی بود که تا کنون دیده بودند.

 

پیامبر یک جلسه اضطراری از اصحاب اصلی خود تشکیل داد تا با آنها در امر دفاع از شهر مشورت کند. یک چیز واضح بود. تعداد مسلمانان به قدری کم بود و از نظر تجهیزات بسیار ضعیف بودند که نمی توانستند با آن نیروی مهاجم در زمین بجنگند.

 

مدینه باید از درون دفاع می شد. اما چگونه؟ چگونه می توان از پادگان کوچک مسلمانان، از هجوم ارتش مکه به مدینه که مملو از تعداد زیادی هستند، محافظت کرد، این مسئله ذهن همه را درگیر کرده بود.

 

سلمان فارسی یکی از نزدیکترین دوستان حضرت محمد (ص) بود. وی در پارس (ایران) متولد و بزرگ شد اما سالهایی را در سوریه و فلسطین به سر برده بود و با جنگ و عملیات محاصره پارسها و رومیان آشنایی داشت. مدینه از سه طرف دارای دفاع طبیعی یا ساخته دست بشر بود اما در یک طرف، یعنی در سمت شمال قرار داشت. سلمان به پیامبر گفت: كه اگر در ضلع شمالی سنگر حفر شود ، شاید بتوان با موفقیت از شهر دفاع كرد.

 

این ایده گرچه در عربستان جدید و غیر متعارف بود، اما مورد توجه پیامبر قرار گرفت. او آن را پذیرفت و به مسلمانان دستور داد كه سنگر را حفر كنند.

 

سلمان فارسی، که فنون جنگ را بیش از آنچه در شبه جزیره معمول بود می دانست، حفر یک خندق خشک در اطراف مدینه و استحکامات بناهای داخل آن را توصیه کرد. مسلمانان برای اجرای این توصیه عجله کردند. خندق حفر شد و پیامبر - صلی الله علیه و آله و سلم - با دستان خود در کنار اصحاب خود به حفر خندق کمک می کرد و کارگران مسلمان به بالا بردن سرعت خود تشویق کرد.

 

از آنجا که معلوم بود ارتش مکه به سرعت به مدینه نزدیک می شود، دیگر فرصتی برای از دست دادن وجود نداشت و مسلمانان دیوانه وار - در رله ها کار می کردند. در مدت شش روز سنگر حفر شد، درست به موقع برای جلوگیری از حمله مهاجمان به شهر حفر سنگر تمام شد.

 

سواره نظام مكان، مانند گردبادی آمدند اما ناگهان در حرفه خود، توسط سنگر مورد بررسی قرار گرفت. سواران در لبه های آن اسب های خود را مهار کردند. استراتژی بزرگ آنها این بود که طی چند ساعت طوفان مدینه را به دست بگیرند اما اکنون برای آنها به نظر می رسد که نمی توانند چنین کاری کنند. در اینجا یک سنگر وجود داشت، مانعی جدید که آنها نتوانستند از آن عبور کنند. چگونه در استراتژی آنها قرار گرفت؟ آنها کاملاً از طریق سنگر مجهز نشده بودند.

 

سرانجام و پس از مشورت طولانی فرماندهان مكان، تصمیم گرفتند كه مدینه را محاصره كرده و با کاهش توان رزمی مسلمانان را وادار به تسلیم كنند. آنها تمام راه های خروج از مدینه را مهر و موم کردند و در مسلمانان احاطه کردند. مدینه در محاصره بود!

 

اگرچه این ابوسفیان بود که کل کارزار را سازماندهی می کرد و او مدیر عملیات سپاه بود، اما او شخصاً مبارزه نمی کرد. مرد مبارز لشکرش عمرو بن عبد وود، سرخ ترین جنگجویان عرب بت پرست بود که امید ابوسفیان برای پیروزی سریع و قاطع بر مسلمانان در او بود.

 

عمرو بن عبد وود علاقه ای به جنگ ایستا در محاصره نداشت. چند روز که گذشت و هیچ اتفاقی نیفتاد، او صبر خود را از دست داد و تصمیم گرفت با اقدام شخصی مدینه را تصرف کند. یک روز، او در اطراف مدینه، با سه شوالیه ی دیگر مکه، یک نقطه سنگی را کشف کرد که سنگر خیلی گسترده نبود. آنها اسب های خود را از آن دور کردند و موفق به پاکسازی سنگر شدند!

 

اکنون عمرو درون محوطه مدینه بود. وی با جسارت به اردوگاه مسلمانان رفت، و قهرمانان اسلام را به چالش کشید تا بیرون بیایند و در سنت دوئل سنتی عربستان بر علیه او بجنگند.

 

اولین چالش عمرو بی پاسخ ماند و پس از آن وی آن را تکرار کرد اما هنوز پاسخی دریافت نکرد. اعتبار نام وی چنان بود که هیچ کس در اردوگاه مسلمانان جرأت ملاقات با او را در آزمایش قدرت نداشت. اگر بت پرستان امید پیروزی را در او می دیدند، مسلمانان حکم مرگ خود را در چالش او می دیدند.

 

عمرو بن عبد وود برای سومین بار چالش گستاخانه خود را انداخت و مسلمانان را به دلیل ترسو بودنشان طعنه زد.

 

از نظر عمرو چنین به نظر می رسید که مسلمانان از ترس فلج شده اند، که در واقع بیشتر آنها این ترس را داشتند.

 

درست است که بیشتر مسلمانان وحشت زده بودند اما در میان آنها کسی وجود داشت که چنین نبود. در واقع، او داوطلبانه پذیرفت که اولین چالش عمرو را بپذیرد اما پیامبر به او اجازه نمی داد، به این امید که ممکن است شخص دیگری دوست داشته باشد با عمرو روبرو شود. اما او می دید که هیچ کس جرأت نمی کند با او بجنگد.

 

جوانی که مایل بود چالش عمرو را بپذیرد، کسی غیر از علی بن ابی طالب، قهرمان اسلام نبود. وقتی عمرو سومین چالش خود را پرتاب کرد، و هیچ کس جواب او را نداد، علی (ع) برخاست و از پیامبر اجازه خواست که بیرون برود و با او بجنگد.

 

پیامبر اسلام اکنون چاره ای جز اجازه دادن به پسر عموی خود برای جنگ با عمرو بن عبد وود را نداشت.

 

علی لباس جنگ پیامبر اسلام را به تن کرد. شمشیر خود ذوالفقار را در كنار خود قرار داد و برای پیروزی او دعا كرد.

 

جنگ خندق چیست, آشنایی با جنگ خندق, در مورد جنگ خندق

محل نبرد خندق در مدینه

 

چند لحظه بعد، علی مقابل عمرو ایستاده بود. این دو قهرمان، خود را شناسایی کردند. علی یک سری اصول داشت که آنها را در همه شرایط جنگی یا صلح به کار می گرفت. در جنگ خندق، مسلمانان و بت پرستان نمایش کاربرد این اصول را مشاهده کردند. هر وقت با دشمنی روبرو می شد، سه گزینه به او پیشنهاد می داد که آنها شامل :

 

1. علی (ع) اسلام را به حریف خود تقدیم کرد. او را به ترک بت پرستی و پذیرش اسلام دعوت کرد. این دعوت، علی (ع) را در خود میدان جنگ، مبلغ اسلام کرد.

 

2. اگر دشمن دعوت علی برای پذیرش اسلام را نپذیرفت، به او توصیه می کند كه از جنگ عقب نشینی كند، و با خدا و رسولش نبرد نکند. او به او هشدار داد که مبارزه با آنها فقط لعنتی ابدی را در دو جهان به بار خواهد آورد.

 

3. اگر دشمن گزینه دوم را نیز نپذیرفت و حاضر به عقب نشینی از نبرد نشد، علی (ع) او را دعوت کرد تا اولین ضربه را بزند. علی خودش هرگز اولین نفری نبود که به دشمن ضربه زد.

 

عمرو بن عبد وود حتی با در نظر گرفتن گزینه های اول و دوم بی اعتنایی کرد اما گزینه سوم را پذیرفت و با شمشیر تیزی که سپر، کلاه و عمامه علی (ع) را بریده بود و ضربه های شدیدی به پیشانی او وارد کرد، خون از زخم با شدت بیرون زد اما حضرت علی مأیوس نشد. و سپس ضرب و شتمی با ذوالفقار به او زد و این ترسناک ترین جنگجوی عربستان را به دو قسمت تقسیم کرد!

 

وقتی عمرو کشته شد، سه شوالیه در اطرافیان او چرخیدند و اسبهایشان را برای عقب نشینی تحریک کردند. علی اجازه داد عقب نشینی کنند. عدم تعقیب دشمن فراری از اصول او بود. هر که می خواست جان خود را نجات دهد ، حضرت علی (ع) این اجازه را به آن ها می داد.

 

مرگ عمرو بن عبد وود کمر حمله مکه به اسلام را شکست و روحیه آنها را از بین برد.

 

افراد قبیله متزلزل که دلسرد و دلسرد شده بودند، صدها نفر، سپاه را ترک کردند. ابوسفیان مجبور به محاصره شد و به ارتش خود علامت عقب نشینی از مدینه را داد. ارتش او پراکنده شد و مبارزات انتخاباتی او ناکام کننده بود. مدینه نجات یافت.

 

شکست در محاصره مدینه توسط بت پرستان مکه مهمترین واقعه در تاریخ عربستان بود. این بدان معنا بود که آنها هرگز قادر به حمله دیگری به مدینه نخواهند بود. پس از جنگ خندق، سرانجام و بدون تردید ابتکار عمل از مشرکان مکه تا مسلمانان مدینه منتقل شد و به تصویب رسید.

 

مدینه و اسلام توسط یک ایده و قهرمان نجات یافته بود. ایده خندقی بود که سواره نظام مکه را بی حرکت کرد. این یک مفهوم کاملاً جدید در جنگ عربستان بود و اعراب هیچ آشنایی با آن نداشتند. بدون سنگر، ده هزار قبیله غارتگر می توانستند بر مدینه غلبه کنند و آنها را بکشتند.

 

افتخارات نجات مدینه، شهر پیامبر، و پایتخت اسلام، به سلمان فارسی و به استادش، خود پیامبر اعطا می شود. اولی ایده جدیدی را در آموزه های نظامی مطرح کرد. دومی خود را پذیرا نشان داد، و بلافاصله آن را اجرا کرد.

 

تهدید امنیت مدینه با حفر سنگر از بین نرفت. مدینه هنوز آسیب پذیر بود. در نقطه ای که سنگر باریک بود، ژنرال ارتش مکه و سه قهرمان دیگر، توانستند از بالای آن جهش کرده و به اردوگاه مسلمانان بروند. اگر آنها موفق می شدند بر روی سنگر یک پل ارتباطی برقرار کنند، کل سواران و پیاده نظام مکه وارد شهر می شدند و آن را تصرف می کردند. اما علی آنها را به طور ممتد انجام داد. بدین ترتیب عقل سلمان، ظرافت محمد و شمشیر علی بهترین دفاع از اسلام در برابر مخوف ترین ائتلاف مشرکان در تاریخ عربستان بود.

 

پس از شکست در محاصره مدینه، همه قبایل بین مدینه و دریای سرخ و بین مدینه و یمامه از شرق، با پیامبر اسلام معاهدات صلح امضا کردند.

 

در همان سال، یعنی در سال 5 هجری قمری (627 میلادی)، حج (زیارت مکه مکرمه) برای همه مسلمانانی که از نظر مالی خوب بودند و از سلامت جسمی خوبی برخوردار بودند اجباری شد.

 

در مورد جنگ خندق, درباره ی جنگ خندق, پیش از جنگ خندق

مساجدی از محل نبرد جنگ خندق

 

آماری از جنگ خندق

محاصره ی مسلمانان پانزده روز طول کشید. در این مدت که به محاصره و تیراندازی گذشت، جنگی روی نداد و پیامبر (ص) ابن مکتوم را جانشین خود در مدینه کرده بود.

 

در غزوه ی خندق، شش تن از مسلمانان به شهادت رسیدند. از مشرکان نیز هشت تن کشته شدند. آیه ی 214 سوره بقره، آیات 51 تا 55 سوره ی نساء و آیات 9 تا 25 سوره ی احزاب در‌باره غزوه ی خندق نازل شده است.

 

بنای مساجدی در محل نبرد جنگ خندق

مسجد سلمان فارسی یکی از مساجد سبعه

بر کوه ذباب (معروف به جبل الرایه) حدود 1400 متری شمال غربی مسجد نبوی و حدود 150 متری شمال کوه سلع در جایی که پیامبر اکرم (ص) بر کار حفر خندق نظارت می کرد و خیمه آن حضرت برپا بود و نماز می گزارد، مسجدی بنا شده بود که اخیرا ترمیم و بازسازی شده و به مسجدالرایه معروف است.

 

همچنین بر کوه سلع، حدود هفتصد متری مسجد نبوی، جایی که خیمه پیامبر (ص) برپا بود و نماز می گزارد و از آنجا اوضاع را مراقبت می‌کرد و خداوند مژده پیروزی بر مشرکان را به او داد، مسجدی معروف به مسجد فتح (یا مسجد احزاب و مسجد اعلی) ساخته شد. این مسجد و چند مسجد دیگر بر دامنه کوه سلع نیز به مساجد فتح و مساجد سبعه (هفت گانه) مرسومند. در 1424 بر کوه سلع مسجدی بزرگ به نام مسجد خندق ساخته شد و بعضی از مساجد هفت گانه داخل آن گردید.

 

مسجد فاطمه زهرا یکی از مساجد سبعه است که مدت های مدیدی است که درهای آن به روی زائران بسته شده و چند سالی است که در آن را با بلوک های سیمانی مسدود کرده اند.

 

گردآوری: بخش مذهبی بیتوته

 

کالا ها و خدمات منتخب

      ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------