تازه های تقویم تاریخ

داريوش بزرگ پدر ناسيوناليسم ايراني

تقویم تاریخ - 13 تیر

489پیش ازمیلاد:4 ژوئيه سال 489 پيش از ميلاد داريوش بزرگ - شاه شاهان - كه بر تمركز امور و ايراني…

تقویم تاریخ -13 دی



1649م:شاه عباس دوم سوم ژانويه سال 1649 هنديان را از قندهار بيرون راند. اين نخستين اخراج نظاميان هندي از قندهار در دوران شاه عباس دوم بود كه شخصا اقدام كرد. دومين اخراج هنديان از قندهار در دسامبر 1650 صورت گرفت. در سالهاي 1652 و 1653 نيز ارتش ايران دو بار ديگر به تجاوز هنديان به آن شهر پايان داد. در بيرون راندن دوم، سوم و چهارم هنديان از شهر قندهار تنها از واحدهاي نظامي مستقر در پادگانهاي هرات و كرمان و نيروهاي ضربتي مستقر در ارگ بم استفاده شده بود، زيرا هنديان آن چنان توانمند نبودند كه لازم باشد سپاه مرکزي مستقر در اصفهان فرستاده شود. پس از لشكركشي سال 1649 كه شاه عباس دوم سپاه اصفهان را با خود برده بود، دو واحد توپخانه از اين سپاه من باب احتياط در هرات و ارگ بم باقي مانده بودند. پادگان هرات محل استقرار سپاه خراسان بود.


1300ش:ژنرال رضاخان پهلوي سردار سپه 13 دي ماه سال 1300 خورشيدي (3 ژانويه 1921) سازمان ارتش ايران را كه خود تنظيم كرده بود به اين شرح اعلام داشت و تاكيد كه از روز بعد به اجرا در خواهد آمد:

لشكر مركز (تهران)، لشكر اذربايجان (تبريز)، لشكر غرب (همدان)، لشكر جنوب ( شيراز ) و لشكر شرق (مشهد). ضمنا قرار شده بود كه براي آموزش افسر براي اين لشكرها يك مدرسه عالي نظام (دانشكده افسري) در تهران تاسيس شود.

ژنرال رضاخان فرماندهي لشكر مركز را خود بر عهده گرفت و فرماندهان لشكرهاي ديگر را از ميان دوستانش، افسران سابق قزاق كه آموزش روسي داشتند برگزيد.

اين نخستين سازماندهي ارتش ايران پس از لغو مناطق نفوذ و خروج نيروهاي خارجي از كشور بود. بعدا اين واحدها افزايش يافته و ده لشكر شدند كه انضباطي سخت بر آنها حاكم بود. با وجود اين، در شهريور 1320 چند خيانتكار به اين نظاميان فرصت ندادند كه توان و از جان گذشتگي خود را در را ميهن به منصه ظهور بگذارند تا ملت مباهي و مفتخر شود و از حالت خمود طولاني به در آيد.


1925م:موسوليني رهبر وقت ايتاليا سوم ژانويه سال 1925 پارلمان اين کشور را منحل كرد و آن را به آن صورت که بود، مجمع صاحبان منافع ؛ پايگاه تشنگان قدرت و شهرت؛ آرتيستهاي زد و بند و نيز جايي خواند که به اتلاف وقت ملت و عقب انداختن پيشرفتهاي ميهن تبديل شده است. وي گفت كه امروز و فردا كردن و بازي با كلمات و عبارات، دمكراسي نيست اتلاف عمر يك ملت و بزرگترين خيانت است. پارلمان جاي فداكاري براي ملت است، نه پلكان قدرت، نفوذ و راهي براي دستيابي به پول. نماينده پارلمان بايد يك فدايي ميهن و سرباز مردم باشد. اين پارلمان هايي كه من در بعضي كشورها سراغ دارم بزرگترين عامل سوء استفاده از دمكراسي هستند. «دمکراسي» در اين ربع قرن [ منظور موسوليني 25 سال اول قرن 20 بود] از تعريف خود دور شده و پارلمانهاي اروپايي، ديگر بازتاب دمکراسي واقعي نيستند و دستگاههايي هستند مغاير با آن چه که در ذهن مردم از دمکراسي نقش بسته است؛ دکان و مغازه هستند. من به كارآيي و مفيد بودن اين پارلمانها و اين طرز انتخابات ترديد دارم. دمکراسي هدفي است عالي و واژه اي است زيبا که از نو بايد تعريف و چگونگي اجراي آن دوباره نويسي شود تا بشود اطمينان يافت که دربست در خدمت ملت و کشور است.

از آنجا که «قلم در دست فاتحان جنگ بوده است»، اين عمل موسوليني را آغاز ديكتاتوري وي نوشته اند.

مروري بر انتخابات در طول قرن 20 و دهه يکم قرن 21 درستي اظهارات موسوليني در بيشتر کشورها و جوامع را نشان مي دهد و انتخاب شدگان عمدتا از همان دسته اي بوده اند که موسوليني در سوم ژانويه 1925 بيان و تشريح کرده بود. ابزارهاي تازه از جمله اينترنت به سوء استفاده از دمکراسي کمک کرده است. خروج رسانه ها که ديگر، بسختي مي توان عنوان ژورناليسم بر آنها نهاد باعث شده است که دمکراسي ستون محافظ خودرا از دست بدهد و به اين ترتيب، ديگر اميدي به بازگشت به دمکراسي واقعي و ادامه آن وجود ندارد.

 

مجله لايف در سال 1939 اين عكس موسو ليني را پشت جلد خود چاپ كرد


2004م:29 دسامبر 2004 اعلام شده بود که سازمانهاي روزنامه نگاري آمريكا از انجمن سردبيران تا گروههاي آموزش روزنامه نگاري دانشگاههاي و اتحاديه هاي صنفي ژورناليستها تصميم گرفته اند كه اگر مقامات دولتي به محدود كردن اجراي قانون دسترسي به اطلاعات( Freedom of Information Act ) ادامه دهند از 13 مارس (23 اسفند) 2005 به مدت يك هفته با انتشار خبر، مقاله و كاريكاتور دست به اعتراض بزنند. روزنامه نگاران آمريكايي گفته بودندكه رويداد 11 سپتامبر سال 2001 بهانه اين محدوديت قرار گرفته كه خلاف قانون موضوعه است. اين قانون دسترسي به هرگونه اطلاعات و نيز كاويدن فعاليت سازمانهاي دولتي را كه متعلق به مردم هستند آزاد كرده است مگر اين كه اين اطلاعات به دلايلي كه قانون به وضوح به آنها اشاره كرده است (اطلاعات دفاعي) مستثني شده باشند. اراده مقامات دولت و خواست دادستان كل نمي تواند مانع از ادامه اجراي قانون شود. به علاوه، تا سه سال پيش از آن (سپتامبر سال 2001)، بي اعتمادي نسبت به روزنامه نگار كه پياده نظام وطن است در آمريكا ديده نشده بود. برخي از سران انجمن هاي روزنامه نگاري آمريكا گفته بودند كه مانع دسترسي روزنامه نگار به اطلاعات شدن عملي مغاير دمكراسي آمريكا است و به اعتماد ملت كه مي خواهد بداند دولتش چه مي كند آسيب مي رساند. "دانستن" حق است.


1431م:ژاندارك، دختر ارلئان، كه فرانسويان مايوس و افسرده را به پيروزي رسانيد سوم ژانويه سال 1431 براي مجازات شدن به يك اسقف کاتوليک (كشيش بزرگ منطقه) در شمال فرانسه سپرده شد كه به دستور اين كشيش كه او هم فرانسوي بود به جرم جادوگري و پوشيدن لباس مردانه در يک محکمه مذهبي محكوم به اعدام شد و سي ام ماه 1431 مه (چهارماه پس از اینکه تحویل اسقف شده بود) در يك بازار باز (بدون سقف) در برابر چشم مردم آتش زده شد. ژاندارك هنگام آتش زده شدن 19 ساله بود. انگلیسی هایی که در مراسم اعدام حضور داشتند استخوانهای نیمسوخته ژاندارک را جمع آوری و دوباره آتش زدند تا چیزی باقی نماند که وسیله تحریک فرانسویان علیه انگلستان شود (اصطلاحا پيراهن عثمان شود).

ژاندارك دوران خردسالي را در محيطي گذرانيده بود كه ارتش فرانسه از انگليسي ها شكست خورده بود و تمامي شمال رود «لوار» از جمله پاريس به تصرف انگليسي ها در آمده بود. در جريان اين جنگ پاره اي از فرانسويان هم به انگليسي ها كمك مي كردند. از اين جنگها در تاريخ به عنوان جنگهاي صدساله اروپا نام برده شده است.

ژاندارک هنگامي كه نيروهاي دشمن از روستاي محل اقامت او كه دختر يك كشاورز بود گذشتند و خرابي فراوان به بار آوردند و سپس دست به محاصره بندر ارلئان در همان نزديكي زدند به خشم آمد و به مدافعان نااميد ارلئان پيوست. لباس سربازي بر تن و نظاميان فرانسوي را تشويق به ضد حمله كرد که موفق شدند. ژاندارک سپس با درجه سرواني به هدايت نظاميان فرانسوي ادامه داد و دشمن را از بسياري از نقاط بيرون راند.

در اثناي اين پيروزي ها، در جريان يک نبرد محلي فرانسويان متحد انگلستان اورا گرفتند و بعدا به انگليسي ها فروختند و انگليسي ها (به اشاره پادشاه وقت انگلستان) وي را به يك اسقف فرانسوي هوادار خود تحويل دادند و گفتند كه او جادو گر است كه صدايش اين چنين هيجان و دلاوري در سربازان فرانسه به وجود مي آورد كه بدون ترس دست حمله به نيرويي به مراتب بزرگتر از خود مي زنند. انگليسي ها نخواستند، خود ژاندارك را بكشند و براي هميشه دشمني فرانسويان را بخرند. پادشاه وقت فرانسه با اينکه مي توانست براي نجات ژاندارک اقدام کند کاري نکرد.

در سال 1456 و بيست و پنج سال پس از قتل ژاندارك، اسقف هاي فرانسه در يک نشست خود از وي اعاده حيثيت كردند كه بعدا عنوان قهرماني فرانسه را به دست آورد و پاپ در سال 1920 اورا تقديس كرد.

از قرن 15 به بعد ضمن اشاره به اعدام دلخراش ژاندارك اندرز داده مي شود كه نبايد اشتباه و يا بدنيّتي يك و يا چند نفر باعث شود كه ديگران از ميهندوستي رويگردان شوند.

 

ژاندارك


1965م:یکم ژانویه 1965 و در سالروز پیروزی انقلاب سال 1958 کوبا، کمونیستهای افغانستان تاسیس حزب «حزب دمکراتیک خلق افغانستان» را اعلام داشتند که بعدا در درون خود به دو شاخه خلق و پرچم تقسیم شد و اتحاد مجدد این دو شاخه به برانداختن دولت سردار محمددواودخان در سال 1978 و حکومت چهارده ساله کمونیستها بر آن کشور انجامید. شاخه خلق حزب کمونیست افغانستان به رهبری نور محمد تره کی (یک پشتون و متولد غزنه و روزنامه نگار) وفادار به مارکسیسم ـ لنینیسم و خواهان سوسیالیست کردن افغانستان در کوتاهترین مدت بود و شاخه پرچم (که رهبران این شاخه هم پشتون بودند) جامعه سنتی، قبیله ای و فقرزده افغانستان را آماده برای پذیرفتن فوری سوسیالیسم نمی دانست و خواهان پیاده شدن آن در طول دست کم نیم قرن و از طریق آموزش عمومی مردم و فراهم شدن شرایط بود. روی کارآمدن حزب کمونیست افغانستان مسئله ای را در آسیای جنوبی بوجود آورده که 30 سال است ادامه دارد و هر روز ابعاد تازه ای می یابد.

 

1980م:ببرک کرمل رهبر شاخه پرچم حزب کمونیست افغانستان و رئیس جمهور وقت این کشور سوم ژانویه 1980 اعتراض جیمی کارتر رئیس جمهور وقت آمریکا به ورود چند واحد نظامی شوروی به کابل را رد کرد و گفت که این نیروها به خواست دولت افغانستان و طبق قرارداد دوجانبه دو ملت و با هدف رفع تهدید خارجی و جلوگیری از هرگونه مداخله وارد شده اند. وی حفیظ الله امین را که دست به کودتا زده ولی موفق نشده بود یک عامل آمریکا خواند. کارتر گفته بود که نیروهای شوروی پس از استقرار در افغانستان، یک تهدید جدّی برای دو کشور ایران و پاکستان خواهند بود. ببرک کرمل که دو ماه پس از تصرف سفارت آمریکا در تهران در مصاحبه عمومی شرکت کرده بود کارتر را به دروغگویی و تحریک متهم و گفته بود شما که چشم دیدن ایران را ندارید و علنا و رسما این دولت را تهدید به تحریم و احیانا مداخله نظامی کرده اید چرا برایش اینقدر دلواپس شده اید. ما با ایرانیان برادریم.

نیروهای شوروی که بتدریج شمار آنان در افغانستان به 115 هزار تن رسید با دادن 13هزار و 900 کشته 15 فوریه 1989 آن کشوررا ترک کردند و چند گروه با نامهای مجاهد، طالبان و ... که طبق طرح «برزینسکی» به هزینه آمریکا در نقاط مرزی پاکستان و افغانستان ایجاد شده بودند پس از خروج روسها یکی پس از دیگری بر کابل مسلط شدند. القاعده در جوار طالبان رشد کرده بود که بعدا بهانه شد که آمریکا نیرو به افغانستان بفرستد و در اینجا ماندگار شود. با اینکه از این استقرار 9 سال گذشته است روس ها به سکوت خود ادامه می دهند. ناتو هم که حوزه عملیات آن باید اروپا و آمریکای شمالی (اتلانتیک شمالی) باشد وارد افغانستان شده است ـ کشوری که به اظهار غرب در باتلاق فساد اداری و فقر و قاچاق مواد مخدر دست و پا می زند.

 

Babrak Karmal


2003م:روزنامه هاي آمريكا اول ژانويه2003 با چاپ اين عكس نوشته بودند كه فقر در افغانستان بيداد مي كند، ولي علت آن را ننوشته اند. اگر اين روزنامه ها تاريخ دويست سال اخير افغانستان را مرور كنند خواهند ديد كه سياست هاي انگلستان در قبال آن سرزمين و رقابت با روسيه، افغانها را گرفتار اين مشكلات كرده است كه هنوز هم معلوم نيست كه چه زماني پايان يابند.

 

فقر در افغانستان سال 2003

 

106: سيسرو فيلسوف، خطيب، نويسنده و سياستمدار روم باستان سوم ژانويه سال 106 پيش از ميلاد به دنيا آمد.

303: حكمران رومي انگلستان به مردم يک شهر اين کشور که امروز ليچفيلد خوانده مي شود اخطار كرد كه انجيل ها را تحويل دهند و ياتخريب كنند و چون به اين اخطار توجه نشد همه مردم از كوچك وبزرگ را سربريد.

1501: عليشير نوايي شاعر آسياي ميانه درگذشت.

1833: انگلستان جزاير فالكلند در اقيانوس اطلس جنوبي را كه آرژانتين از آن خود مي داند تصرف كرد.

1852: نخستين چينيان وارد هاوايي شدند.

1921: ميان ايران و افغانستان مناسبات سياسي بر قرار شد.

1934: دولت عراق براي حل اختلافات مرزي خود با ايران به جامعه ملل شكايت برد.

1961: دولت آمريكا مناسبات خود را با كوبا كه دراين كشور نظام سوسياليستي اعلام كرده بود قطع كرد.

1980: طلا هر اونس به 634 دلار رسيد. در همين روز در سال 2010 هر اونس حدود 1200 بود.

منبع:iranianshistoryonthisday.com

کالا ها و خدمات منتخب

      ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------