هم اخلاق خار شد، هم دانشگاه؛ ادامه ادله‌تراشی و تلاش برای انگ زدن به اساتید اخراجی



اخراج استادان دانشگاه،اخبار دانشگاه،خبرهای دانشگاه
هرچند مسئولان وزارت علوم و برخی روسای دانشگاه‌ها در خصوص اخراج اساتید سعی در ادله‌تراشی‌‌ باورناپذیر دارند،‌ نگاهی به شبکه‌های اجتماعی به وضوح نشان می‌دهد که افکار عمومی دلیل اخراج‌های اخیر را همراهی با دانشجویان معترض در جریان اعتراضات سال گذشته در شهرها و دانشگاه‌های کشور می‌داند.

روزنامه توسعه ایرانی نوشت: ماشین تصفیه دانشگاه‌ها در حالی هنوز روشن است و بی‌وقفه مشغول اخراج اساتید، که به نظر می‌رسد؛ افکار عمومی حتی ذره‌ای در خصوص این اقدامات بحث‌برانگیز حاکمیت که «انقلاب فرهنگی جدید» تعبیر می‌شود، قانع نشده است.

 

شاید از همین روست که این روزها در کنار اخبار مربوط به حذف سریالی اساتید، دلایلی از سوی برخی از مسئولان وزارت علوم و روسای دانشگاه‌ها عنوان می‌شود که در روزها، هفته‌ها و ماه‌های اخیر اساسا مطرح نبوده است. یکی از این اظهارات عجیب را دیروز رئیس دانشگاه تهران به زبان آورد و مدعی شد که برخی استادان به علت «مشکلات اخلاقی و داشتن شاکی» از کار منع شده‌اند. بسیاری در این اظهارات به وضوح رد پای تلاش برای اقناع رسانه‌ها را دیده و هدف از بیان آن را آزمون و خطا برای کاهش فشار افکار عمومی دانستند.

 

افکار عمومی که این روزها به شدت بابت تعلیق و اخراج اساتید و دانشجویان در دانشگاه‌های کشور خشمگین و در عین حال نگران و ناامید است. بسیاری از منتقدان این موج یکدست‌سازی معتقدند که درهایی که برای نخبگان کارنامه‌دار بسته می‌شود، برای چند هزار نیروی خودی با عناوین نیروی انقلابی و وفادار و به کمک سهمیه باز می‌شود. افرادی که کارنامه علمی مورد وثوقی ندارند و آینده علمی دانشگاه‌ها و دورنمای توسعه کشور را به شدت تحت‌‌الشعاع قرار می‌دهند. چهره‌هایی همچون امیرحسین ثابتی، مجری عضو جبهه پایداری و عباس موزون مجری برنامه «زندگی پس از زندگی».

 

ادعای جدید راهگشاست؟

اما اظهارات رئیس دانشگاه تهران در واکنش‌ به موج اعتراض‌ها به حذف اساتید منتقد، باب جدیدی در ادله‌تراشی در پرونده اخراج‌های این روزها محسوب می‌شود. محمد مقیمی در گفت‌وگو با ایلنا گفت که «من کاملاً مطلع هستم که از ادامه همکاری برخی از این افراد به علت مشکلات اخلاقی و داشتن شاکی ممانعت به عمل آمده است، ولی در رسانه‌ها مدعی می‌شوند که قطع همکاری آن‌ها به علت مسائل سیاسی بوده است».

 

انگ «مشکلات اخلاقی» در حالی از سوی مقیمی مطرح شد که در ماه‌های اخیر اساسا گزارشی در این زمینه منتشر نشده بود و دلایل بعضا بر سر موضوعاتی چون «نداشتن صلاحیت علمی» دور می‌زد.

 

با این حال بررسی گزارش‌ها نشان می‌داد که موضوع «نداشتن صلاحیت علمی» در خصوص بسیاری از اساتیدی که نام آنها در لیست اخراجی‌ها بود نه تنها برای دانشجویان و جامعه دانشگاهی محلی از اعراب نداشت که شهروندان را نیز قانع نمی‌کرد.

 

نگاهی به شبکه‌های اجتماعی به وضوح نشان می‌دهد که افکار عمومی دلیل اخراج‌های اخیر را همراهی با دانشجویان معترض در جریان اعتراضات سال گذشته در شهرها و دانشگاه‌های کشور می‌داند.

 

اما آنچه در خصوص صحبت‌های دیروز مقیمی شبهه‌برانگیز بود تنها به ادله جدیدش برای اخراج برنمی‌گشت. رئیس دانشگاه تهران اساسا «هرگونه اخراج» اساتید از این دانشگاه را هم تکذیب کرد. این اظهارات در حالی است که هفته پیش خبرهایی در خصوص اخراج چند استاد دانشگاه تهران رسانه‌ای شد. افرادی چون؛ آذین موحد، استاد گروه موسیقی دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران، داریوش رحمانیان، دانشیار گروه تاریخ، حسین مصباحیان استادیار گروه فلسفه، قاسم عزیزی استادیار گروه زبان و ادبیات عرب، میلاد عظیمی استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، لیلی ورهرام، استاد گروه فرهنگ و ‌زبان‌های باستانی، جواد بشری استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، و وحید عیدگاه استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی.

 

پرسشگری درخصوص اخراج اساتید مضحک است!

اخراج اساتید شاغل در دانشگاه‌ها هر چند موضوع جدیدی نیست و قدمت آن به سال‌های نخست انقلاب اسلامی و انقلاب فرهنگی دانشگاه‌ها برمی‌گردد، اما به اعتقاد بسیاری، از پاییز سال گذشته دوباره به صورتی جدی کلید خورده است به طوری که استادانی که هنوز به سن بازنشستگی نرسیده یا سابقه تدریس 30 ساله ندارند به دلایلی چون؛ رکود علمی، تخلف علمی، تایید نشدن صلاحیت علمی، نداشتن کد استادی، ارائه ندادن مقالات پژوهشی، حضور نداشتن در دانشگاه، عدم ارائه درخواست و ... از فهرست اعضای هیات علمی دانشگاه و تدریس، حذف می‌شوند. 

 

چندی پیش معاون حقوقی و امور مجلس وزارت علوم اظهار کرده بود که «آماری در ارتباط با اخراج اساتید دانشگاه‌ها پس از اغتشاشات اخیر وجود ندارد. اگر مواردی از اخراج اساتید مطرح می‌شود دلیل آن ناتوانی علمی و عدم دریافت‌ پایه‌ها در زمان مقرر است. بر مبنای آیین‌نامه استخدامی اعضای هیأت ‌علمی، اگر استادی با رکود مواجه شود دانشگاه موظف است که فرصت مقتضی به وی بدهد و سپس در صورت تداوم رکود علمی استاد با وی قطع همکاری کند». به گفته مرتضی فرخی؛ «همچنین عذر برخی از اساتید حق‌التدریس که ظرفیتی برای آنها در دانشگاه وجود نداشته، خواسته شده است. به دلیل اینکه واحد موظفی برای اعضای هیأت ‌علمی یک دانشگاه وجود داشته باشد، اساتید حق‌التدریس اخراج شده‌اند».

 

مقیمی حق اخراج را براساس آیین‌نامه‌ها، برای دانشگاه محفوظ دانست و گفت: «اگر گروه‌های آموزشی دانشگاه تهران تصمیم بگیرند به خدمات یک استاد حق‌التدریس نیاز ندارند، آن‌ گاه ادعای فرد متقاضی مبنی‌بر اخراجش از دانشگاه بسیار مضحک خواهد بود».

 

مضحک دانستن پرسشگری درخصوص اخراج این گروه از اساتید البته در حالی است که بسیاری معتقدند دلیل حذف شدن آنها از نظام آموزش عالی، نقد عملکرد حاکمیت، حمایت از دانشجویان و مردم معترض از طریق امضای بیانیه‌های اعتراضی و تعطیلی موقت کلاس درس به نشانه همراهی با معترضان، در جریانان اعتراضات سال گذشته به جان باختن مهسا امینی است. 

 

نگاهی به کارنامه عملکرد افرادی چون آمنه عالی، مهدی خویی و حمیده خادمی؛ اساتید دانشگاه علامه طباطبایی، رهام افغانی خراسکانی، استاد دانشگاه شهید بهشتی، علی شریفی‌زارچی، استاد دانشگاه صنعتی شریف، سید رضا صالحی‌امیری، استاد دانشگاه آزاد، و محمدرضا نظری‌نژاد، استاد دانشگاه گیلان و شماری که در پیشتر نام آنها ذکر شد و حمایت جریان‌های دانشجویی از آنها نشان می‌دهد، دلایل غیررسمی ذکر شده در خصوص این اخراج‌ها به واقعیت نزدیک‌تر است.

 

هرچند مسئولان وزارت علوم و برخی از روسای دانشگاه‌ها در این باره سعی در فرافکنی دارند، اما برخی رسانه‌ها و جریان‌های تندروی حاکمیتی از بیان دلیل این تصفیه‌ها ابایی ندارند.

 

مثلا محمدمهدی گرجیان، عضو هیأت علمی گروه فلسفه و کلام دانشگاه باقرالعلوم با بیان اینکه «باید به خاطر اخراج اساتید از مسئولان تشکر کرد» گفت: «اگر کسی در مقابل افرادی که بر ضد امنیت نظام اقدام می‌کنند نایستد، کوتاهی کرده است». روزنامه کیهان نیز در یادداشتی تاکید کرد که این استاد دانشگاه(علی شریفی‌زارچی) به دلیل حمایت از اعتراضات، علاوه بر «اخراج» باید «بازداشت و محاکمه» شود. این روزنامه چند روز پیشتر نیز در گزارشی اخراج اساتید دانشگاه را پیش‌پا افتاده‌ترین مجازات نسبت به حمایت این افراد از معترضان توصیف کرده بود.

 

پیگیری اخراج اساتید در کمیسیون آموزش 

موج اخراج اساتید دانشگاه از یک سو و افزایش میزان سهمیه‌ها و جذب برخی افراد که کارنامه علمی درخشانی ندارند به عنوان استاد در دانشگاه‌های تراز اول کشور و همچنین حواشی حذف و تغییر ظرفیت پذیرش برخی رشته‌ها و حتی اخباری در خصوص پذیرش اعضای گروه شبه‌نظامی حشدالشعبی عراق در دانشگاه تهران... دانشگاه‌ها را با سرعت زیادی به سمت اضمحلال می‌برد و به سقوط جایگاه علمی آنها منجر می‌شود.

 

در این میان شیوا قاسمی‌پور، دبیر اول کمیسیون آموزش مجلس شورای اسلامی و نماینده مردم کردستان واکنش انتقادی به این موضوع نشان داد. او در حالی که دلایل این اخراج‌ها را نه موضوعات اخلاقی و نه عدم توانایی علمی، بلکه کاملا سیاسی دانست و گفت: «چنین اتفاق‌هایی باعث تاسف است. ما سرمایه اجتماعی را نمی‌توانیم به همین راحتی فدای یک سری مداخلات سیاسی و اتفاقات دیگر کنیم. آموزش یک کشور برای تمام اقشار خیلی مهم است. اساتید سرمایه اجتماعی این مملکت هستند، برای آنها از بیت‌المال هزینه داده شده و خودشان زحمت کشیده‌اند. لذا امروز به دلیل دعواهای سیاسی نمی‌توانیم این افراد را فدا کنیم».

 

وی با بیان اینکه موضوع اخراج‌ها را در کمیسیون آموزش پیگیری می‌کند، ادامه داد: «از دکتر زلفی گل انتظار داریم خودشان سریعا به این موضوع ورود و در این زمینه برای مردم شفاف‌سازی کنند تا مشکلی پیش نیاید». 

 

اما همه این تلاش‌ها برای همسو کردن و یکدست‌سازی دانشگاه‌ها و گنجاندن این مجموعه در قالب دلخواه حاکمیت، آیا نتیجه‌ای هم به همراه دارد؟ محمدرضا تاجیک، رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری در دوران اصلاحات معتقد است: «تجربه نشان می‌دهد که اساتید و دانشجویان سمپاتی که به دانشگاه تزریق می‌شوند، ممکن است در ابتدا دارای منش و هویت و مواضع ایدئولوژیک خاصی باشند، اما این سنگ‌های خارا به مرور زمان و بعد از چند ترم، صیقل می‌یابند و تیزی‌های آنان گرفته می‌شود و بعد از مدتی تبدیل به کسانی می‌شوند که باید به اخراج‌شان اندیشید». 

 

اشاره او به موضوع قابل تاملی است که نشان می‌دهد این اقدامات حذفی در دانشگاه‌ها نه تنها از اقناع افکار عمومی عاجز است که به هدف تصفیه و خالص‌سازی دانشگاه‌ها نیز نایل نخواهد شد.

 

***

 

هم اخلاق خار شد، هم دانشگاه

حامد حکمت در روزنامه هم میهن نوشت: در روزهای اخیر ماجرای اخراج و تعلیق و تمدیدنکردن قرارداد و ممنوعیت از تدریس اساتید دانشگاه‌های کشور نقل محافل است. هر روز نام استادی تازه به سیاهه مغضوبان اضافه می‌شود و در نتیجه آن بهت و حیرت جامعه از چنین برخوردهایی نیز فزونی می‌گیرد. البته به گمانم وقتی در میان سکوت وزارت علوم و شخص جناب وزیر، مرکز اطلاع‌رسانی وزارت کشور آن بیانیه کذا را داد و بعدتر رئیس‌جمهور نیز آن را تکمیل کرد، حجت بر همه ناباورانی که همیشه بر این طبل می‌کوبند که لابد سوءتفاهمی پیش آمده و انشاءالله گربه است، تمام شد. باور کنیم یا نه، فصل نوینی آغاز شده است که کشتی‌بانان آن، وقت و حوصله توضیح اضافی را ندارند و بدون تعارف، هر آنچه در قلب‌شان می‌گذرد، بر زبان می‌رانند و ضمن اینکه تعارفات بوروکراتیک را کنار گذاشته‌اند، ابایی نیز از کسی و نهادی ندارند؛ کسی و نهادی که هیچ، مانع ترس از خدا هم انگاری از میان برداشته شده است. نمونه می‌خواهید، همین سخنان روز پیش رئیس دانشگاه تهران که گفته است: «من کاملا مطلع هستم که از ادامه همکاری برخی از این افراد به علت مشکلات اخلاقی و داشتن شاکی ممانعت به عمل آمده است، ولی در رسانه‌ها مدعی می‌شوند که قطع همکاری آنها به علت مسائل سیاسی بوده است.»

 

واقع امر، من وقتی این جملات را می‌خواندم، وضع روانی دوگانه‌ای داشتم؛ چیزی بینابین خنده و گریه. اول تصور کردم این سخنان را باید چیزی قلمداد کرد در مایه‌های توجیه‌تراشی و به همین دلیل لبخندی بر لبم آمد. چند ساعت قبل نیز صحبت‌های دکتر تاجیک استاد علوم سیاسی را خوانده بودم که «حذف رادیکال اساتید» را «نشانه استیصال» دانسته بود. اندکی بعدتر اما به نظرم رسید بهتر است این نحوه مواجهه با مسئله را «فرار به جلو» بدانیم. در تعریف فرار به جلو نوشته‌اند: «تاکتیکی معروف در عرصه سیاست که در آن فرد مورد نقد، که قادر به دفاع منطقی از موقعیت خود نیست، از پاسخگویی فرار می‌کند و با محق جلوه دادن خود سعی دارد به جای موضع ضعف از موضع قدرت سخن بگوید.»

 

دیدم بلی این درست‌تر است و با همان نکته که اول این نوشته هم آمد و مضمون آن این است که دیگر رودربایستی در کار نیست، بیشتر می‌خواند. با این همه، باز هم تصور اینکه فردی دانشگاهی در مقام ریاست دانشگاه تهران، این‌گونه بی‌محابا سخن بگوید و کلامی بر زبان آورد که در آن با آبروی آدمیانی، چنین بازی شود، همچنان غیرقابل هضم است و انگار واقعاً باید نوشت: باز هم به معرفت نویسندگان آن بیانیه و سخنگوی وزارت علوم که دلیل این برخوردها را «بی‌اخلاقی سیاسی» و «کنشگری مجرمانه» در «اغتشاشات اخیر» دانستند. نه این‌که قرار است مبنا را بر صحت این سخنان بگذاریم، اما خداوکیلی، آن اعلام جرم‌ها به آنچه جناب دکتر مقیمی مدعی آن شده‌اند، شرف دارد. اصلاً در این فقره‌ آخر، جناب رئیس چنان پرده را بالا گرفته‌اند که دیگر کار از پرده‌دری هم گذشته است. جامعه مانده است و اساتید درمانده‌ای که به اتهامی نواخته می‌شوند که جای دفاع ندارد. اینگونه که می‌شود یعنی بعید است اگر الان بنویسیم «حرمت مومن از حرمت کعبه بیشتر است» کک آقایان بگزد. نه، انگار تصمیمی گرفته شده و قرار است پروژه «خالص‌سازی» با «اخراج مفتضحانه» پیوند بخورد تا بدانیم و بدانند که این تو بمیری از آن تو بمیری‌ها نیست. واقعاً حرف دیگری باقی نمی‌ماند و بیهوده‌ترین کار این است که بگوییم دانشگاه نهادی علمی است و وجود سلیقه‌ها و افکار متفاوت و رقیب، مایه استعلای آن می‌شود و... نه، خانم‌ها و آقایان دیگر بحث سر اینها نیست. صحبت این نوشته هم تمام است، اما حالا چون جناب مقیمی ذکر مصیبتی نیز از مدیریت دکتر سیاسی در زمان پهلوی کرده‌اند، بد ندیدم خاطره‌ای از همان دوران برای ایشان بگویم. خاطره‌ام البته ربطی به دکتر سیاسی ندارد. القصه، زمانی در همین دانشگاه تهران استادی حضور داشت به نام غلامحسین صدیقی. بله، متاسفانه قدر دانشمند جلیل‌القدری چون او نیز دانسته نشد و بعد از کودتای 28 مرداد به زندان افتاد. با این همه، می‌دانید، زمانی که در اردیبهشت 1333 قرار شد کنگره هزاره بوعلی سینا در ایران برگزار شود، لویی ماسینیون ایران‌شناس شهیر فرانسوی وقتی متوجه شد، صدیقی که خود از بانیان عمده این کنگره بود در زندان لشکر 2 زرهی تهران به سر می‌برد، از شاه اجازه گرفت که به دیدار صدیقی برود. صدیقی البته در زندان نیز از کار کنگره غافل نشده و چون دیده بود پای آبروی ایران وسط است، در زندان تصحیح «قراضه طبیعیات» را تکمیل و به کنگره ارسال کرد. دیدار ماسینیون و صدیقی با این جملات پایان یافته بود: «به مملکتی که سقراط خود را به زندان بیاندازد، امیدی نیست.»

 

صدیقی البته مدتی بعد آزاد شد و تا 26 سال بعد نیز در دانشگاه تدریس کرد و در همان روزهای استیصال، شاه نیز دست یاری دیرهنگامی به او دراز کرد، اما غرضم اینجا یادآوری حرفی از همین انسان صدیق است: «جامعه‌ای شایسته‌ بقاست که در آن انسان ارجمند و عزیز و گرامی باشد.» آقای مقیمی، اختلاف سیاسی و رکود علمی و... قبول، آدمیان را تحقیر نکنیم، حتی اگر دشمن و مخالف‌مان باشند.

 

***

 

برخورد با دانشگاهیان و شهامت اخلاقی

تحریریه روزنامه هم میهن نوشت: رئیس دانشگاه تهران که دانشگاه مادر کشور محسوب می‌شود، در مقام دفاع از اخراج استادان دانشگاه اظهار داشته است که «من کاملاً مطلع هستم که از ادامه همکاری برخی از این افراد به علت مشکلات اخلاقی و داشتن شاکی ممانعت به عمل آمده است، ولی در رسانه‌ها مدعی می‌شوند که قطع همکاری آن‌ها به علت مسائل سیاسی بوده است.»

 

به نظر می‌رسد که دانشگاه پیش از این اخراج‌ها نیز دچار سقوط شده است که رئیس مهمترین دانشگاه کشور به‌جای پذیرش واقعیت و سخن گفتن از علت و چرایی آن، به این ترفند کهنه متوسل شده است. ما در مقام رد این ادعا نیستیم؛ زیرا ممکن است یکی دو نفر هم به علت تخلفات اخلاقی اخراج شده باشند؛ تخلفاتی که قطعاً مورد انتقاد جامعه و همه استادان و دانشجویان است و چه‌بسا برای دفاع از دانشگاه باید با چنین متخلفانی مطابق قانون برخورد کرد، مشروط بر اینکه دادرسی عادلانه‌ای درباره آنان انجام شده باشد. ولی مسئله این است که قاطبه استادان اخراجی به علل سیاسی اخراج شده‌اند و اگر در این میان اخراجی هم به علل اخلاقی باشد، برای این است که اخراج‌‌های سیاسی را لوث کنند. به‌علاوه، شهامت اخلاقی موجب می‌شود که به جای طرح یک یا دو مورد احتمالی اخراج اخلاقی را طرح نکنید و صریحاً اخراج‌های سیاسی را توضیح دهید. نه اینکه آنها را مسکوت گذشته و به یک یا چند مورد احتمالی اخراج اخلاقی اشاره شود. شاید بگویید که فلانی که به علت اخلاقی اخراج شده، مدعی سیاسی بودن اخراجش است. خُب، حکم را به خودش بدهید و اعلام کنید و اگر خواست منتشر کند. همین که به‌جای بیان واقعیت به نکته‌ای انحرافی پرداخته می‌شود، نشان‌دهنده نادرست بودن فرآیند اخراج‌ها است. این دقیقاً مثل رفتاری است که نهادهای نظارتی سیاسی همیشه در انتخابات مختلف انجام می‌دادند و ده‌ها داوطلب نمایندگی را به علل سیاسی ردصلاحیت می‌کردند و فقط به موارد محدودی از داوطلبان نمایندگی که مشکلات مالی و اخلاقی داشتند، اشاره می‌کردند.

 

مشکل اصلی اخراج‌های استادان نه اخلاقی است و نه حتی سیاسی، بلکه مشکل اصلی در علوم انسانی، علمی است. به‌عبارت دیگر هجومی گسترده علیه علم به‌ویژه علوم انسانی در دانشگاه‌ها را شاهدیم که با حذف استادان معتبر و کوشا آغاز و با جذب و جایگزین کردن افرادی فاقدصلاحیت علمی تکمیل می‌شود. تعداد زیادی از چنین افرادی را در حال آماده‌سازی جهت حضور در دانشگاه‌ها هستند.

 

سیاست حذف استادان از دانشگاه‌ها نتیجه مورد نظر را برای سیاستگذاران نخواهد داشت،‌ هرچند برای جامعه زیان‌بار است. استاد مزبور را می‌توان از اسب دانشگاه پیاده کرد ولی آنان را از اصل علم نمی‌توان بیرون نمود. ازاین‌رو، همچنان به ایفای نقش سازنده خود می‌پردازند. هم‌اکنون نیز بسیاری از دانشجویان و استادان خارج از ساختار آموزشی رسمی مشغول علم‌آموزی و آموزش علم در حوزه علوم انسانی هستند و اتفاقاً مؤثرتر هم خواهند شد.

 

***

 

نامه حزب ندای ایرانیان به رئیس‌جمهور در اعتراض به اخبار اخراج اساتید غیرخودی

حزب ندای ایرانیان به رئیس‌جمهور در اعتراض به اخبار اخراج اساتید غیرخودی نامه نوشت.

 

اخراج استادان دانشگاه،اخبار دانشگاه،خبرهای دانشگاه

در این نامه آمده است:

به نام خدا

رئیس‌جمهور محترم

حجت‌الاسلام‌والمسلمین جناب آقای سید ابراهیم رئیسی

با سلام؛

 

شما در جایگاه ریاست جمهوری در واقع «رییسِ جمهور» مردم هستید. «جمهور» اکثریت ملت است و نه گروهی خاص. ما نیز به عنوان بخشی از همین جمهور، بخشی از همین مردم، بخشی از آن‌ها که هنوز روزنه‌ای از امید را می‌جوییم، به امید آنکه رویه‌های ناصواب تغییر کند می‌نویسیم تا شاید گوشی برای شنیدن باشد.

 

از همان آغاز، نه تنها دولت شما دربست در اختیار عده‌ای خاص از دانشگاه و جریانی خاص قرار گرفت بلکه اکنون نیز عزم جزم کرده‌اند که دانشگاه را هم مُلکِ طلق فارغ‌التحصیلان خاص کنند، بدتر آنکه بهترینِ نخبگانِ برترین دانشگاه‌های کشور را که هر یک وزنه‌ای علمی در رشته خودشان محسوب می‌شوند، به بهانه‌هایی عجیب اخراج یا ممنوع التدریس کرده‌اند.

 

آقای رئیس‌جمهور! آشِ اخراج اساتید غیرخودی چنان شور شد که وزارت علوم حتی نتوانست از لابه‌لای تفاسیرِ دلبخواهانۀ آیین‌نامه‌ها و شیوه‌نامه‌های انضباطی بهانه‌ای دندان‌گیر برای توضیح به افکار عمومی پیدا کند و به ناچار در تقسیم‌کاری ناگفته و حیرت‌انگیز، وزارت کشور در توجیه این اقدامات بیانیه داد و با بافتن رطب و یابس هایی باورنکردنی از فرایند خالص‌سازی دانشگاه دفاع کرد! همین پاس‌کاری نامعلوم و یارکشی بینِ وزارتی کافی است تاکسی گوش شنوایی برای بهانه‌تراشی‌های وزارت علوم نداشته باشد و دانشگاه و دانشگاهیان یقین حاصل کنند، موضوع چیزی جز سیاسی‌کاری نیست!

 

آقای رئیس‌جمهور! ریشۀ هر تمدنی در نهاد تولید دانش قرار دارد. در تاریخ سراغ نداریم کشوری را که با تخریب علم و هجوم بر دانشگاه توانسته باشد بِبالَد و رشد کند. اجازه ندهید تسویه‌حساب‌های سیاسی به دانشگاه‌ها کشیده شود و افرادی در دولت به بهانۀ رقابت‌های جناحی دانشگاه را به قربانگاه سیاسی بازی بکشانند. تخریب دانشگاه یعنی افزایش دوبارۀ موج مهاجرت نخبگان؛ یعنی تخلیۀ کشور از تمام ظرفیت‌های توسعه؛ یعنی نزول وحشتناک کیفیت نظامِ آموزشی! یعنی سلب آرامشِ دانشجویان؛ یعنی تحریک و تنش‌زایی؛ یعنی افزایش شکاف دولت و ملت!

 

آقای رئیس‌جمهور! با اخراج اساتید منتقد و جایگزینی «جوانانِ خودی» به جای آن‌ها، نه تنها هیچ یک از بحران‌ها و ابربحران های کشور حتی اندکی تخفیف نخواهد یافت بلکه شرایطِ بغرنجِ موجود تشدید هم خواهد شد. «خودی» و «غیرخودی» کردن دانشگاه با این توهم که «دانش» را هم می‌توان به نام «تعهد» مصادره کرد، بیهوده است، دانشگاه تنها جایی است که تحت حاکمیتِ تخصص و نخبگی کار می‌کند و وَقعی بر تعهدهای جناحی و ایدئولوژیک نمی‌گذارد. بپذیریم که «دانش» و «اقتصاد» ذاتاً «دستور» پذیر نیستند!

 

آقای رئیس‌جمهور! طبق اصل ۱۱۳ قانون اساسی شما مسئولیت اجرای آن میثاقِ ملی را دارید و در پیشگاه خداوند و این ملت سوگند یادکرده‌اید پاسدار حقوق اساسی مردم باشید. پس از شما می‌خواهیم به عنوان «رییسِ» «جمهور» مردم و نمایندۀ همۀ آنان اولاً دستور توقف این رویه ناصواب را صادر کنید؛ و ثانیاً با دستور بررسی و حل مشکلات اساتید دلسوزی که با نگاه‌های تنگ‌نظرانه از عرصه دانشگاه حذف شده‌اند، سبب بازگشت آرامش به فضای علمی کشور شوید. (فهرست اساتید اخراجی به پیوست خدمتتان ارسال می‌شود)

 

آقای رئیس‌جمهور! دانشگاه مأوای دانش و محل کشف حقیقت است لطفاً اجازه ندهید آن را، با قدرت و سیاست، به بازی بگیرند!

 

حزب ندای ایرانیان

13 شهریور 1402

 


کالا ها و خدمات منتخب

    تازه ترین خبرها(روزنامه، سیاست و جامعه، حوادث، اقتصادی، ورزشی، دانشگاه و...)

    سایر خبرهای داغ

      ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------