سرانجام مجموعه سلطان سلیمان چه میشود؟
- مجموعه: اخبار فرهنگی و هنری
- تاریخ انتشار : شنبه, 16 دی 1391 10:54
سلطان سلیمان اول یا سلیمان قانونی، یا سلیمان كبیر، با 46 سال سلطنت، طولانیترین دوران زمامداری را در تاریخ امپراتوری عثمانی داشت. طی این 46 سال حكومت، افراد زیادی در حكمرانی بر قلمروی وسیع عثمانی نقش پیدا كردند كه بسیاری از آنها در مجموعه «حریم سلطان» حضور دارند و البته چند كاراكتر خیالی و غیرواقعی هم به این داستان اضافه شدهاند. اگرچه ساخت مجموعه حریم سلطان هنوز ادامه دارد و با توجه به موج اعتراضهای انجام شده به آن به نظر میرسد شیوه و رویكرد سریال تغییر كند و برخی شایعات حاكی از این است كه ممكن است سازندگان مجموعه آن را تا به انتهای داستانی كه در آغاز نوشته شده است نسازند، اما به هر حال براساس كتابی كه فیلم از روی آن ساخته شده است و از روی تاریخ میتوان پایان زندگی تمام بازیگران اصلی این مجموعه را ترسیم كرد. آنچه میخوانید سکانسهای آخر داستان «حریم سلطان» است.
روزهای آخر سلطان چگونه گذشت
سلطان سلیمان اول، مرزهای عثمانی را به بزرگترین حد خود رساند و در داخل امپراتوری هم اقدامات اصلاحی زیادی انجام داد و تحولاتی در امور اقتصاد، مالیات و هنر را رقم زد، او در عین حال ارتباطاتی با تمام مراكز قدرت در جهان برقرار كرد و اجازه تجارت با كشورهای نزدیك و دوردست را صادر كرد و به پیروان سایر ادیان الهی اجازه زندگی در قلمروی عثمانی زیر لوای دین خود را داد اما به هر حال دوران حكومت طولانی او با جنگها، خونریزیها، خشونتها، قتلعامها و اسارتهای بسیاری همراه بود و برخی اقدامات این سلطان با هر معیاری خشونتی فاجعهبار محسوب میشود (ازجمله قتل 2فرزندش با دستور مستقیم خود او و دستور قتل 4 نوهاش از جمله یك كودك شیرخواره.) در نهایت سلطان سلیمان كه به روایت تاریخ بیشتر عمر خود را در جنگ بوده (و به روایت سریال حریم سلطان اكثر عمر او در حرمسرا گذشته) در زمان جنگ با مجارها، در خارج شهر كنستانتین پل، بیمار شد و در روز پنجم یا ششم سال 1566 میلادی درگذشت. علت مرگ او را بعضی مورخان حمله قلبی و برخی دیگر مشكل تنفسی ذكر كردهاند.
در كتابهای تاریخی اشارههای زیادی به پشیمانی سلطان سلیمان از به قتل رساندن فرزندانش و وزیر اعظم او و تحت نفوذ خرم سلطان قرار گرفتن، شده است اما در كتابهای داستانی آمده كه سلطان چند ماه آخر عمر خود را صرفا به كابوس دیدن و ابراز ناراحتی و اشك ریختن و اظهار پشیمانی نمیگذرانده است، حتی در یك كتاب داستانی اشاره شده است كه سلیمان به دلیل این اقدامات از شدت شرمساری در آخر عمر خود دیوانه شده بود، اما بعید به نظر میرسد چنین روایتی صحت داشته باشد. البته باید این احتمال را هم در نظر داشت كه با توجه به جایگاه ویژه سلطان سلیمان در تاریخ عثمانی، به نوعی طی تاریخ اعقاب او تلاش كنند تا هرگونه تصویر ناپسند و زشت و ضعیف از او را از صفحات تاریخ پاك كنند.
سلطانی با رفتاری عجیب
در این مجموعه شخصیت سلطان سلیمان شخصیتی مستبد و دیکتاتور تصویر شده ولی در بعضی از جاها این شخصیت دیکتاتور کاملا نزول پیدا میکند و شکسته میشود به طور مثال او به خاطر یکی از همسرانش تمام اصول و قواعد خود را زیر پا میگذارد که این رفتار بسیار عجیب است.
خالد ارگنچ (سلطان سلیمان)
متولد 30 آوریل 1970 در استانبول تركیه و یك بازیگر تركتبار است. او پسر ساییت ارگنج، یكی از بازیگران شناختهشده تركیه است. تحصیلات متوسطه خود را در دبیرستان بشیكتاش آتاتورك در سال 1989 به اتمام رساند و بعد به دانشگاه فنی استانبول رفت. ولی بعد از یك سال آنجا را ترك كرد و به دانشگاه هنرهای زیبا رفت و پس از آن نیز به شغل اپراتوری كامپیوتر و فروشندگی پرداخت و بعد از آن وارد دنیای بازیگری شد.
سلما ارگچ (خدیجه سلطان)
متولد اول نوامبر 1978 در آلمان، روانشناس، و بازیگر زن ترك است. در شهر هام در آلمان به دنیا آمد. به مدت 3 سال در دانشگاه وستفال ویلهم مونستر به تحصیل در رشته پزشكی پرداخته و سپس در دانشگاه فرنیونی هاگن در رشتههای فلسفه و روانشناسی تحصیلات خود را تكمیل كرده است. او در سال 2000 میلادی پا به عرصه بازیگری گذاشت.
نورفتاح اوغلو(ماه دوران)
متولد 13 نوامبر 1980 است. بازیگر دورگه كه در شهر دویسبورك از كشور آلمان به دنیا آمده است. مدتی با نام نور آیسان به فعالیت در عرصه بازیگری پرداخت كه نام فامیل همسرش بوده است. اما بعد از مدتی نام خود را تغییر داده و با اسم اصلی خویش به فعالیت میپردازد. او در سریال حریم سلطان در نقش ماه دوران تا حد مطلوبی به شهرت میرسد كه البته هنوز جزء بازیگران مطرح و پرطرفدار تركیه به حساب نمیآید.
بوراك اوزچیویت(اوغلو)
بوراك اوزچیویت كه نقش مالكوچ اوغلو را در سریال حریم سلطان بازی میكند در تصاویر تبلیغ ژل اصلاح صورت حضور داشته است. حریم سلطان سریالی است كه بازیگرانش از بازیگران درجه 2 و 3 تركیه هستند و در انواع و اقسام تبلیغات نازل بازرگانی به عنوان بازیگر دیده میشوند.
نباهت چهره (والده سلطان):
زاده 15 مارس 1946 یك بازیگر ترك است. از طرف پدرش یك رگ گرجستانی دارد. از بازیهای معروف او میتوان در سریال حریم سلطان و همچنین سریال عشق ممنوع نام برد. او از بازیگرهای قدیمی تركیه است كه البته هیچ وقت بازیگر مطرح و تراز اولی نبوده و بیشتر طی سالهای گذشته با بازی در نقش زنان سالخورده به فعالیت در عرصه بازیگری پرداخته است.
اوكان یالابیك (ابراهیم پاشا)
متولد 23 دسامبر 1978 در بالك حصار تركیه است. در دوره دبیرستان تصمیم به بازیگری میگیرد. ابتدا وارد تئاتر مدرسه شده و سپس تصمیم میگیرد به صورت رسمی به تحصیل بازیگری بپردازد. به همین منظور به دانشكده هنرهای زیبای استانبول رفته ودر آنجا زیر نظر متخصصان بازیگری به تحصیل میپردازد. اوكان یالاییك را میشود یكی از بازیگرهای درجه دو یا سه تركیه دانست.
قتل ابراهیم پاشا توسط سلطان سلیمان
وزیری كه در آغاز پسرك دهاتی اسیری بود كه آرامآرام پلههای ترقی را طی میكرد پس از نوكری به پیشكاری و سپس مشاوری و سپس وزیری اعظم و دامادی خانواده سلطنتی رسید. او که توسط سلطان سلیمان به دلیل محل تولدش «پارگایی» نامیده میشد قبل از آنكه وزیر اعظم شود از سلطان خواست او را به این پست منصوب نكند، زیرا از جانش میترسید، اما سلطان او را منصوب كرد و به او اطمینان داد خطری او را تهدید نخواهد كرد، اما ابراهیم پاشا چنان قدرت و نفوذ و ثروتی پیدا كرد كه دشمنان بسیاری یافت. در سریال حریم سلطان دشمن شماره یك او خرم سلطان تصویر شده است اما در تاریخ آمده كه ابراهیم قربانی توطئههای سرداران سپاه، وزیران و به خصوص حسابدار اعظم دولت عثمانی اسكندر چلبی شده است اما اینكه در توطئهچینی علیه او ردپاهای خرم سلطان هم وجود داشته شكی در میان نیست.
در كل در تاریخ آمده است كه ابراهیم پاشا چندبار به دلیل اعتماد شخص سلطان به او، از توطئههایی كه علیه او چیده شده بود جان سالم به در برد، اما در نهایت یك روز صبح، جنازه بیجان او در راهروهای كاخ توپقاپی پیدا میشود (او در مجموع 13 سال وزیر اعظم دولت عثمانی بود) مراسم به خاكسپاری او هم برخلاف معمول مراسمی معمولی و ساده بوده است، اما در تاریخ آمده است كه سلطان سلیمان پس از مرگ مشكوك پارگایی بارهاو بارها اظهار ناراحتی كرده و به گونهای به خطا بودن آن مرگ اشاره كرد كه معلوم بود چنین قتلی با نظر مستقیم او انجام شده است. تاریخ گواهی میدهد كه به قتل رساندن وزیر اعظم از بزرگترین اشتباهات سلطان سلیمان بوده است.
کشتن پسر، اشتباهی که سلطان سلیمان را دیوانه کرد
پسر بزرگ پادشاه با اینكه میداند احضار به احتمال بسیار زیاد برای به قتل رساندن اوست اما دستور پدر را اجابت میكند و سلطان به شیوهای ناجوانمردانه او را در خیمه خود به قتل میرساند.
مصطفی، پسر ارشد سلطان سلیمان تنها پسر او از زنی غیر از خرم سلطان، فرزند ماهی دوران گلبهار سلطان بود، فرزندی كه تاریخ گواهی داده در میان برادران و خواهرانش و اصلا در كل تاریخ عثمانی یكی از نوادر بوده است. در واقع تمام روایات تاریخ حاكی از هوش، شجاعت و قدرت این شاهزاده است. اما مصطفی یك دشمن عمده به نام «خرم سلطان» داشت كه میدانست اگر مصطفی به عنوان شاهی برسد به رسم عثمانیها تمام برادران تنی و ناتنی خود یعنی فرزندان خرم و احتمالا خود او را به قتل خواهد رساند. خرم سلطان پس از به قتل رسیدن ابراهیم پاشا افراد نزدیك به خود را به سمتهای وزیر اعظمی و وزیر محاسبات و مالیات میگمارد و با كمك آنها و البته فرماندهان ینی چری (سپاهیان مخصوص و ویژه عثمانی) شروع به توطئه و بدگویی علیه مصطفی میكند و در نهایت این بدگوییها منجر به این میشود كه سلطان مصطفی را احضار كند، پسر بزرگ پادشاه با اینكه میداند احضار به احتمال بسیار زیاد برای به قتل رساندن اوست اما دستور پدر را اجابت میكند و سلطان به شیوهای ناجوانمردانه او را در خیمه خود به قتل میرساند.
تقریبا تمامی مورخان ترك و اروپایی متفقالقول میگویند به قتل رسیدن این شاهزاده شایسته بزرگترین اشتباه سلطان سلیمان بوده است و او تنها كسی بوده كه میتوانست شكوه و افتخار و وسعت امپراتوری پدر را حفظ كند و قتل او و به حكومت رسیدن سلیم دوران اوج عثمانی را پایان داده است و دوران نزول این امپراتوری را رقم زده است. بوسكوبر، سفیر اتریش در دربار عثمانی در مورد مصطفی نوشته: «مصطفی تحصیلكردهترین، باهوشترین و شجاعترین مردی است كه در میان عثمانیها دیدهام، امیدوارم كه این شاهزاده هیچگاه فرمانده قشون عثمانی در جنگ با اروپاییها نشود.»
در برخی روایات ترك آمده است كه سلطان سلیمان پس از كشتن پسر ارشدش بسیار از این كار ناراحت بوده و بارها خرم را به دلیل تلقین خیانت مصطفی به او سرزنش كرده و حتی از خود دور كرده حتی اشاره شده كه سلطان شعری در غم فرزندش میسراید كه به دستور سلطان سلیم تمام نسخههای موجود این شعر معدوم میشود.
مهمت گونسور(شاهزاده مصطفی)
مهمت گونسور متولد سال 1975 در شهر استانبول تركیه در مدرسه ایتالیایی این شهر تحصیل كرد و در 14 سالگی اولین فیلمش را بازی كرد. او پس از پایان تحصیل در دبیرستان به كار در كافه پرداخت و سپس مدل یك برند پوشاك شد اما بالاخره به سینما برگشت و با فیلم«حمام»مشهور شد.این بازیگر تازه بعد از چند سال حضور در سینما در 28 سالگی برای اولین بار به كلاس بازیگری رفت و سال بعد از پایان كلاس توانست جایزه بهترین بازیگر مرد را از جشنواره فیلم آنتالیا را بگیرد.
قاتلی سنگدل که آرزو به دل از دنیا رفت
كنیزی كه به روایتی از اوكراین آمده بود و به روایتی از رومانی اسم اولیهاش روكسولانا بوده (و به روایتی آناستازیا) توسط تاتارها اسیر میشود و مرگ پدرش كه یك كشیش ارتودوكس بود را به چشم میبیند و همان موقع تصمیم میگیرد از مسببان این اتفاق انتقام بگیرد. اما در تاریخ تركیه آمده است كه تمام كینهتوزیها و دشمنیهای خرمسلطان و توطئههای او ناشی از حرص به قدرت و ترسش از رقبا بوده است. به هر حال خرم سلطان طی سالهای حضورش در حرم سلطان سلیمان از یك كنیز به زنی آزاد كه به همسری پادشاه عثمانی درآمد (این اتفاق تنها یك بار افتاده است) ارتقا یافت. او طی 30 سال حضورش در دربار، 4 پسر و یك دختر برای سلیمان به دنیا آورد اما معروف است كه میگویند 10برابر این تعداد جان گرفت.
در واقع ردپای او در قتل ابراهیمپاشا، شاهزاده مصطفی و بسیاری از زنان دربار و بزرگان سپاهی و حكومتی دولت عثمانی دیده میشود. در نهایت خرم پس از آنكه به آرزوی خود یعنی مطمئن شدن از جانشینی سلیمان با یكی از فرزندان خود رسید و به نفر اول حرم سلطان بدل شد، در 52 سالگی به علت ابتلا به عفونت ریه درگذشت. اما او به بزرگترین آرزوی زندگیاش یعنی بدل شدن به والده سلطان نرسید، زیرا همسرش پس از او از دنیا رفت. در تاریخ تركیه آمده است كه خرم سلطان به رغم كینهتوزیهایش قلبی مهربان داشته است و ساختن بیمارستانی مخصوص زنان، چند مكتبخانه و یك حمام بهداشتی توسط او را نشانههایی از نوعدوستی و مهربانی او میدانند. در تاریخ ردپایی از پشیمانی خرم سلطان از اقداماتی كه انجام داده ثبت نشده است، اما در داستانهای نوشته شده شاید از لحاظ دراماتیك كردن داستان آمده كه خرم در انتهای عمر خود از اقدامات مرگبارش پشیمان شده است.
مریم سارا اوزلی (خرم سلطان)
متولد12 اوت 1983 بازیگری تركتبار اهل آلمان است. در كارنامه كاریاش دریافت جایزه كیك را به عنوان بهترین بازیگر زن دارد. در فیلمهایی همچون ستارهها بر روی نخ، خط و سفر بی بازگشت نقشهایی فرعی به عهده داشته است. او پیش از این در سریالی به اسم «پروندهای برای دو نفر» نیز به ایفای نقش پرداخته اما با بازی در سریال حریم سلطان شناخته شده و به شهرت رسیده است كه البته شهرتش در تركیه بسیار كمتر از شهرتش در ایران است.
یکی از همسران سلطان سلیمان، خرم سلطان نقش برجستهای در این سریال دارد که فردی است با روحیه قوی و محکم که به دلیل کمبودهایی که در گذشته داشته و بلاهایی که سرش آمده کینه شدیدی را با خود حمل میکند ولی برای رسیدن به اهدافش کاملا ثابتقدم و نترس است اما تمام روابط انسانی را زیر پا میگذارد و زیر یک نقاب پر از حسادت و کینه زندگی میکند، حتی به صمیمیترین دوست خود پشت کرده و قصد جان او را میکند که به نظر من چنین تصویری هیچ آثار مثبتی روی روابط دوستی بهخصوص در دختران ما نخواهد گذاشت.
استاد تاریخ دانشگاه تركیه: سریالهای تاریخی تركیه واقعی نیستند
ارهان افیونچو، یكی از پروفسورهای هیأت علمی موسسه عالی فرهنگ، زبان و تاریخ آتاتورك كه مشاور سابق سریال حریم سلطان نیز بوده است، میگوید: سریالهای تاریخی تركیه كاملا با واقعیت متفاوت هستند. سریالهای تاریخی علاوه بر یك بعد واقعی، یك بعد تخیلی هم دارند. شما برای ساخت بعد تخیلی این سریالها به تفكر بیشتری نیاز دارید، زیرا باید یك داستان خلق كنید. از سوی دیگر واقعیتهای سیاسی را میدانید و باید آنها را به سریال در حال ساخت اضافه كنید. اما كسی نمیداند كه سلطان زنانش را چگونه به دست میآورد و روزمرگی خود را چگونه سپری میكرد و به همین دلیل است كه شاید باید داستانپردازی كند؛ چیزی كه ما در حریم سلطان انجام دادیم در ابتدا بحث برفرستادن سلطان این سریال به سفرهای باشكوه بود و من قسمت سفرها را به سریال اضافه كردم اما نكته جالب این بودكه تعداد مخاطبان و رتبه سریال در این قسمتها كاهش پیدا میكرد. به نظر من باید به بخش محرمانه زندگی خصوصی احترام گذاشت. در غیر این صورت این بیاحترامی به زندگی خصوصی افراد است. در مستندات هیچ تخیلی وارد نیست اما بسیاری از سریالهای تاریخی تركیه، داستانی هستند نه مستند و با واقعیت فاصله دارند.
چرا حتی سلطان محبوب شد؟
اگر بخواهیم روی سریال حریم سلطان متمركز شویم و به روابط افراد نگاه کنیم، میبینیم که روابط متزلزلی که بین افراد وجود دارد میتواند کاملا بر روابط زوجین، خانوادههای ایرانی، دخترها و پسرهای جوان ما تاثیرگذار باشد. متاسفانه شبهای متمادی که خانواده ها جمع صمیمیشان و حرفها و صحبتهایی که خیلی ارزشمند هستند را رها میکنند و تمام حواسشان به تماشای این سریال میرود در واقع به اساس خانواده خود ضربه میزنند.
چرا طرفدار دارد؟
به نظر میرسد این مجموعه تا حدودی مورد استقبال قرار گرفته که به نظر من این موضوع چند دلیل عمده دارد: 1. نزدیک بودن فرهنگ ترکها به ما، مسلمان بودن آنها، نزدیکی بسیاری از اعتقادات و عقایدشان، رواج داشتن مرد سالاری در این جامعه، حتی نزدیک بودن غذاهاو افکار خرافیشان. 2. لوکس بودن و اشرافیت بیش از حد و تنوع در لباسها و فرم و رنگآمیزی آنها، زیورآلات و جواهرات و همچنین استفاده از مناظر طبیعی و زیبا.3. علاقه طبیعی عموم مردم به سریالهایی که در آنها احتیاجی به زیاد فکر کردن و گذاشتن انرژی نیست و همه چیز داستان بیان می شود نه اینكه ذهن و فکر مخاطب را درگیر کند. 4. وجود تعداد کثیری از اقوام ترک در ایران و همچنین شناخت ایرانیها از کشور ترکیه و وقایع این کشور.
یك دنیا بدآموزی
در كل میشود گفت این سریال ترویج دروغ و خیانتکاری و جبران بیمارگونه حقارتها و کینه توزی های افراطی است. یکسری افکار انتقامگیرانه، کینهتوزانه، حسادتهای بیمارگونه، قدرتطلبی، جبران همراه با حقارتهای زیاد و خرد کردن افراطی شخصیتها به دلیل رسیدن به اهداف، در آن است که به هیچ عنوان تاثیر خوبی بهخصوص بر جامعه ما نخواهد داشت. نشان دادن خیانتها و تعدد روابط نامناسب میتواند کاملا بر روابط زوجین و دیدگاههای جوانان ما تاثیرگذار باشد و به علت اینکه مدام جلوی چشمشان هست، عادی و طبیعی جلوه کند. همه ما کارهایمان را با یاد و نام خدا آغاز میکنیم، پس بهتر است تا پایان آن کار نیز خدا را به خاطر داشته باشیم و از او کمک بخواهیم و در هر سطح و مقامی فراموش نکنیم که از کجا آمدهایم و بدانیم انسانیت و انسان بودن بالاترین مقام بشر است.
منبع:bartarinha.ir