انعطاف پذیری ذهن، به این ۴ عامل بستگی دارد!



بهینه‌سازی فکری به یک ذهن سالم نیاز دارد

 

شرکت سرمایه‌گذاری Arowana، متعلق به کوین چین، در شهر سیدنی استرالیا واقع شده است و درحال‌توسعه کسب‌وکار خود به لندن، لس آنجلس و آسیا است. به گفته کوین چین، داشتن یک تیم رهبری ارشد که از لحاظ ذهنی چابک و انعطاف‌پذیر باشد یک ضرورت است. سال گذشته، کوین چین همکاری خود با تارا سوارت را آغاز کرد. خانم سورات یک عصب‌شناس، مربی اجرایی و مدرس دانشکده مدیریت MIT است. او اکنون مشاوره‌های خود را به تصمیم‌گیرندگان ارشد نیز گسترش داده است.

 

علاقه به استفاده از علوم اعصاب در کسب‌وکار برای حدود یک دهه است که شدت یافته است. به اعتقاد تارا سوارت، دلیل گرایش به این سمت این است که رهبران ایده بهینه‌سازی کردن ارگان را به رفتار ترجیح می‌دهند. تارا سوارت دراین‌باره می‌گوید: «باید هوش هیجانی بالایی داشته باشید. من به افراد پاسخ داده‌ام، من نمی‌دانم که باید چه کاری را انجام دهم. اگر من به آن‌ها بگویم که می‌توانید مسیری را در ذهن خود بسازید که کار را برای شما آسان‌تر می‌کند، تمایل آن‌ها به انجام این روند بیشتر می‌شود.»

 

بهینه‌سازی فکری به یک ذهن سالم نیاز دارد و تارا سوارت نیز توصیه می‌کند که خواب خوب، تغذیه مناسب و ورزش را در برنامه خود داشته باشید. اختلال در خواب می‌تواند بسیار به شما آسیب برساند. IQ شما بعد از یک شب بد می‌تواند 5 درصد و یا حتی بیشتر کاهش یابد.

 

۴ ابرقدرت ذهنی موردنیاز برای تبدیل شدن به یک رهبر موفق 

تغذیه خوب، استراحت و اکسیژنه شدن برای انعطاف‌پذیری ذهن ضروری هستند و در یک شرایط پر استرس و نامطمئن می‌توانند عملکرد را به اوج خود برساند. به گفته خانم سوارت، وقتی چیزهای دیگر همه برابر هستند، انعطاف‌پذیری ذهنی عاملی است که یک مدیرعامل را متمایز می‌کند. برای بهبود انعطاف‌پذیری و عملکرد، تارا سوارت پیشنهاد می‌کند که رهبران روی موارد زیر کار کنند:

 

1. نوروپلاستی 

به گفته تارا سوارت، هر چیزی که شما در زندگی خود تجربه می‌کنید ذهن شما را برای ترجیح دادن رفتارها و عادت‌های خاص شکل می‌دهد. اما این عادت‌ها و رفتارها ممکن است مطلوب نباشند. با تمرکز کردن و تمرین کردن مداوم رفتارهای جدید و مطلوب، رهبران می‌توانند منابع شیمیایی، هورمونی و فیزیکی ذهن خود را برای ساخت مسیرهای جدید هدایت کنند.

 

یادگیری- به ویژه مواردی مانند زبان جدید یا موسیقی- بهترین روش برای ارتقای شکل‌پذیری است. تارا سوارت دراین‌باره می‌گوید: «اجبار شدن به تجربه کردن چیزهایی که ذهن هرگز آن‌ها را قبلا تجربه نکرده است فارغ از یادگیری، مزیت‌های دیگری نیز برای شما دارد. ذهن انعطاف‌پذیرتر می‌شود و از مواردی مانند تنظیم احساسات، حل مشکلات پیچیده و فکر خلاقانه حمایت می‌کند.»

 

2. چابکی مغز 

برای چابک بودن باید چابک نیز فکر کنید. چابکی مغز یعنی توانایی آن در تغییر یکپارچه میان روش‌های مختلف تفکر: از منطقی به حسی و خلاقانه. چابکی برای کارآفرینان از اهمیت بالایی برخوردار است. به گفته خانم سوارت، این واقعیت که مغز احتمال دارد به شیوه‌های گوناگون فکر کند یا ایده‌های متنوع را جذب کند به این معنی است که شما بیشتر تمایل دارید تا همیشه یک گام جلوتر باشید.

 

مولتی تسکرها که از مدل‌های مختلف فکر کردن در یک زمان استفاده می‌کنند معمولا از هیچ کدام از آن‌ها بهره‌ای نمی‌برند. تارا سوارت پیشنهاد می‌کند که پیوسته روی مشکلات کار کنید و از زاویه‌های مختلف به آن‌ها بنگرید. رهبران همچنین می‌توانند از استایل‌های مختلف تفکر در تیم خود استفاده کنند.

 

3. استعداد ذهن 

افرادی که ذهن ثابتی دارند بر این عقیده هستند که صفاتی مانند هوش و استعداد تغییر ناپذیراند. افرادی که ذهنیت رشد دارند، خود را عنوان کسی می‌بینند همواره روبه‌جلو حرکت می‌کند و هوش و استعداد خود را از طریق سخت گوشی توسعه می‌دهد. یک ذهنیت ثابت به رکود منجر می‌شود و یک اندیشه رشد به نوآوری و پیشرفت.

 

به گفته تارا سوارت، رهبرانی با ذهنیت ثابت باید از نوروپلاستی برای حرکت دادن خود به سمت رشد استفاده کنند. اما کارآفرینان ممکن است این دردسرها را نداشته باشد. تارا سوارت ادامه می‌دهد: « این مربوط به اشتیاق شما برای ریسک و نگرش نسبت به شکست است، بنابراین حس می‌کنید که کارآفرینان با این کار راحت تر هستند.»

 

4. سادگی 

یک دنیای بیش‌فعال، خواسته‌های غیرممکنی را در ذهن‌های محدود شده قرار می‌دهد. استرس افزایش پیدا می‌کند. تصمیم‌گیری سخت می‌شود. سوارت توصیه می‌کند که رهبران روی تمرکز ذهنی- تمرکز روی بدن، تنفس و افکار در لحظه- به عنوان راهی برای کاهش هورمون استرس و تکثیر پیچیدگی در بخش‌هایی از مغز که با عملکرد اجرایی در ارتباط است کار کنند. تارا سوارت همچنین طرفدار کاهش تصمیمات غیر انتقادی است.

 

رهبرانی که می‌دانند باید چگونه عملکرد ذهن خود را بهبود دهند می‌توانند این آموخته‌ها را به شرکت خود نیز تزریق کنند. برای مثال، با ایجاد برنامه‌های کاری متقابل آن‌ها به کارمندان کمک می‌کند تا مسیرهای عصبی جدیدی را ایجاد کنند و انعطاف‌پذیری مغز را به عنوان دانش و مهارتی نا آشنا به کار گیرند.

 

رهبران همچنین می‌توانند از درک خود از مغز برای بیرون راندن ترس و استرس از فضای کاری و توسعه اعتماد درون سازمان استفاده کنند. استرس باعث افزایش کورتیزول در مغز می‌شود که تاثیری منفی روی تفکر و توانایی کنترل احساسات دارد. در یک شرایط پایدار، افراد اغلب در حالت بقا به زندگی خود ادامه می‌دهند. اما در مقابل، اگر شما در یک محیط هیجان‌انگیز هستید که هورمون اوکسی توسین زیادی درون سازمان در جریان است، تصمیم‌هایی که شما می‌گیرید احتمالا بر پایه کمبود و بقا نخواهند بود و بر پایه ازدیاد هستند.

 

منبع: برترین ها

 

کالا ها و خدمات منتخب

      ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------