چه کسی از دیدن ما خوشحال می‌شود؟!



فرد خوشحال, افراد خوشحال, دیدن افراد خوشحال

اینطور که به نظر می‌رسد کسانی که با زبان بدن و رفتارهای غیر‌کلامی آشنایی دارند و قدرت تفسیر زبان بدن را دارند در مقایسه با کسانی که با این مهارت آشنایی ندارند موفق‌تر هستند. بدن در آن واحد می‌تواند هزار سیگنال یا پیام متفاوت غیرکلامی از خود خارج کند.

 

در این مقاله به بیان چند نمونه از نمادهای غیرکلامی یک فرد خوشحال یا کسی که از دیدن ما خوشحال می‌شود، می‌پردازیم.

از خوشحالی جیغ می‌کشم
وقتی کسی را می‌بینم که از دیدن او خوشحال می‌شوم، نمی‌توانم خودم را کنترل کنم و حتما عکس‌العمل نشان می‌دهم یا جیغ می‌کشم. هیچ‌وقت نمی‌توانم خوشحالی‌ام را بروز ندهم و تظاهر به این کنم که در آن لحظه خوشحال نیستم.

از دیدن کسی ناراحت نمي​شوم
وقتی در موقعیتی قرار می‌گیرم و از دیدن شخصی خوشحال نمی‌شوم تمام سعی خودم را می‌کنم تا آن شخص متوجه نشود و معمولا ظاهرم را حفظ می‌کنم. به این فکر می‌کنم که شاید آن شخص واقعا از دیدن من خوشحال باشد و نمی‌خواهم احساس آن فرد تغییر کند، هر چند معمولا از دیدن افراد خوشحال می‌شوم و خیلی کم پیش می‌آید از دیدن کسی شاد نباشم. تاکنون برایم پیش نیامده که از دیدن کسی ناراحت شوم.

تغییر موضع نمی‌دهم
برایم پیش آمده که به دیدن کسی بروم و احساس کنم او از دیدن من خیلی خوشحال نشده است. معمولا در این مواقع تغییر موضع نمی‌دهم و همچنان از دیدن آن فرد خوشحالی‌ام را بروز می‌دهم اما به تازگی احساس می‌کنم که من هم باید به اندازه طرف مقابلم ابراز خوشحالی کنم و همانقدر که دیگران از دیدن من خوشحال می‌شوند من هم به همان اندازه از دیدن آنها خوشحال شوم.

مدت‌ها به دنبال یکی از معلم‌هایم بودم
چیزی که بیش از حد مرا خوشحال می‌کند دیدن دوستان قدیمی‌ام است. در اين لحظه احساس می‌کنم تمام دنیا را به من می‌دهند. دیدن دوستان دوران دبیرستانم بهترین اتفاقی است که ممکن است برای من بیفتد. حتی برای پیدا کردن و دیدن آنها تلاش می‌کنم. مدت‌ها دنبال یکی از معلمان دوره راهنمایی‌ام خانم شفیعی که سال دوم راهنمایی معلم علوم‌مان بود، مي‌گشتم اما موفق نشدم او را پیدا کنم. در آن دوران ارتباط خاصی با او داشته و علاقه شدیدی نسبت به وي داشتم و دارم. او هم با مهرباني خاصی با من رفتار می‌کرد و همیشه هوای مرا داشت اما هرگز موفق نشدم او را پیدا کنم و اگر پيدايش کنم حتما از ديدنش خیلی خوشحال می‌شوم.

هم خوشحالی‌ها و هم ناراحتی‌ها در زندگی کمک‌کننده هستند
وقتی کسی را می‌بینم با اینکه بسیار خوشحال می‌شوم اما متاسفانه فراموشکار هستم و یادم می‌رود که تا چه حد از دیدن آن فرد خوشحال شده‌ام مگر اینکه روابطم با آن فرد بعد از آن دیدار زیاد باشد، به همان اندازه هم اگر از دیدن کسی ناراحت باشم زود فراموش می‌کنم. هر چند تمام این اتفاقات خوب و بد است که زندگی را می‌سازد و به نظر من لازم است که هم اتفاقات خوب در زندگی انسان‌ها باشد و هم اتفاقات بد چون همیشه اتفاقات خوب کمک کننده نیستند بلکه در مواقعی اتفاقات بد و ناراحت کننده هم می‌تواند به‌شدت در زندگی کمک کننده باشد زیرا باعث می‌شود گاهی آدم‌ها بایستند و به گذشته نگاهي داشته باشند و تجربیات خود را مرور کنند.

برای اینکه از دیدنم خوشحال شوند  هر کاری می‌کنم
خوشحالی اطرافیانم بسیار برایم مهم است و برای اینکه آنها از دیدن من خوشحال شوند هرکاری می‌کنم. به عنوان مثال تاریخ تولد همه دوستانم را می‌دانم و هرگز فراموش نمی‌کنم و حتی با یک هدیه کوچک به دیدن آنها می‌روم. در رفتار با آدم‌هایی هم که نمی‌شناسم محتاطم تا ناراحت نشوند حتی اگر با یک کار کوچک باشد مثل اینکه در حال رانندگی حتی اگر حق تقدم با من باشد به دیگران اجازه رد شدن می‌دهم و حتی یک دست تکان دادن افراد برای تشکر حالم را خوب می‌کند و مطمئن هستم آن فرد هم خوشحال خواهد بود و در جایی دیگر همین کار را انجام خواهد داد. برعکس این ماجرا اگر کسی از من نارحت باشد تمام تلاشم را برای برطرف کردن ناراحتي او انجام می‌دهم چون اصلا حس خوبی ندارم وقتی کسی از من ناراحت باشد.

کاندیداي جایزه برای بازیگری در تئاتر شدم
یکی از خوشحال‌کننده‌ترین اتفاقاتی که در زندگی‌ام افتاد همین بازیگر شدنم بود. خانواده من با این مسئله مخالف بودند و من برای رسیدن به این هدف بسیار تلاش کردم و موانع زیادی را پشت‌سر گذاشتم و وقتی به هدفم رسیدم خیلی برایم خوشحال کننده بود. هر کس مرا می‌دید کاملا از حرکات من متوجه می‌شد که تا چه حد خوشحال هستم. یکی دیگر از اتفاقات خوب در دنیای بازیگری‌ام اين بود كه برای تئاتر متولد شصت و یک کاندیداي جایزه برای بازیگری شدم در جشن خانه تئاتر و به دلیل علاقه زیادی که به آن کار داشتم و تمام عکس‌العمل‌هایی که از اطرافیان و چهره‌های مهم و سرشناس تئاتر می‌گرفتم بسیار خوشحال بودم.

مشکلات جسمانی بدترین اتفاقی است که می‌افتد
بدترین اتفاقی که ممکن است برای من بیفتد اتفاقاتی است که به سلامت مربوط می‌شود؛ مشکلاتی که برای جسم هر کسی پیش می‌آید به نظر من می‌تواند بدترین اتفاقی باشد که برای هر فرد ممکن است، بیفتد. جسم سالم بهترین نعمت برای هر شخص است و مشکلات جسمانی که برای من پيش مي‌آيد به شدت مرا به هم می‌ریزد حتی یک سر درد کوچک یا دندان درد مرا به شدت ناراحت می‌کند.

افراد نمی‌دانند که به صورت غیرکلامی در حال دادن پیام و ارتباط هستند
زبان بدن حرف امروز و دیروز نیست؛ چندی است که بسیاری از محققان و روانشناسان در پی کشف حرکات جدیدی از انسان‌ها هستند که نشان از یک پیام کلامی پنهان است. همه چیز آنطور نیست که به نظر می‌آید، زبان بدن همیشه مثل یک سایه همراه ماست و تا لحظه مرگ انسان همراه اوست. حتی کوچک‌ترین رفتارهای ما نمادی از زبان بدن است؛ یک چشم به هم زدن ساده گاه می‌تواند نمادی از یک رفتار غیرکلامی باشد. برای مثال زمانی که از موضوعی یا چیزی خوشمان نمی آید بیشتر پلک می‌زنیم یا روی برمی‌گردانیم .از آنجایی که بسیاری از مردم خبر ندارند که به صورت غیرکلامی در حال دادن پیام و ارتباط هستند اغلب اوقات زبان بدن صادقانه‌تر از حرف‌هايي است که خود فرد به زبان می‌آورد.

آیا دوست دارند ما پیش‌شان باشیم؟
ما انسان‌ها تمایل داریم به سمت چیزی برویم که دوستش داریم و ما را خوشحال می‌کند. تصور کنید به دو نفر نزدیک می‌شوید، آیا دوست دارید بدانید که این دو نفر دوست دارند شما بین‌شان باشید یا نه؟ کافی است به پاها و نیم تنه آنها کمی دقت کنید. اگر پاهای‌شان را به همراه بالاتنه‌شان به سمت شما بچرخانند تا شما را در جمع خود راه بدهند شما می‌توانید بمانید، اما اگر پاها  را به سمت شما نچرخانند و فقط کمر بچرخانند ترجیح می‌دهند که تنها باشند یا شما در بین‌شان نباشید. ما تمایل داریم از چیزهایی که دوست نداریم یا برای‌مان  ناخوشایند هستند دور شویم، پس اگر در جمع دو نفری، یکی از دو نفر به آرامی پاهایش را از دیگری دور می‌کند به این صورت که پای او در مقابل شما و پای دیگر دور از شما باشد، می‌توانید مطمئن شوید که می‌خواهد برود یا دوست دارد جای دیگری باشد.

باز کردن دست ها در زمان دیدار  یعنی از دیدن ما خوشحال هستند
شاید زمان کودکی را به یاد دارید که پدر و مادر آغوش‌شان را باز می‌کردند تا در آغوش‌شان جای گیریم؛ باز کردن دست‌ها در زمان دیدار یکی از نشانه‌های افرادی است که از دیدن ما خوشحال هستند و برعکس آن زمانی است که دست‌ها پشت کمر قفل می‌شوند. گاهی یک فرد شروع به تمیز کردن موهای اضافی روی کت شما یا پاک کردن گوشه لب شما یا آرایش اضافه صورت شما می‌کند که نمادی از علاقه و خوشحالی کنار شما بودن و صمیمیت است.

 

پاهای شما شروع به تکان خوردن می‌کند
بسیاری از افراد در بحث زبان بدن بیشتر توجه خود را به بالا تنه معطوف می‌کنند  غافل از اینکه صادق‌ترین بخش در زبان بدن پاها و پایین‌تنه است. زمانی که یک نفر را می‌بینید و پاهای شما شروع به تکان خوردن می‌کند احتمال اینکه از دیدن او خوشحال یا هیجان‌زده شده‌اید، زیاد است. برای مثال زوج‌هایی که همدیگر را برای  مدتی طولانی ندیده‌اند در زمان دیدار دچار پای لرزان یا رونده می‌شوند، البته نیاز نیست خم شوید و زیر میز را نگاه کنید؛ به راحتی با کمی دقت می‌بینید كه شانه‌ها یا لباس او مي‌لرزد. البته در نظر بگیرید گاهی بر اثر  حالات عصبی و استرس، شنیدن يك خبر بد یا مهم نیز این اتفاق بیفتد.

حرکت پاها مهم است
زمانی که ما خوشحال هستیم یا از دیدن کسی هیجان‌زده‌ایم طوری راه می‌رویم که انگار در هوا  شناور هستیم. ظاهرا نیروی جاذبه زمین برای کسانی که هیجان‌زده هستند هیچ مانعی ایجاد نمی‌کند. وقتی یکی را می‌بینیم که از دیدن او خوشحالیم حرکاتی چون روی پنجه راه رفتن یا راه رفتن  با کمی پرش دور از ذهن نیست. وقتی برای اولین بار یک نفر را می‌بینید، توجه به رفتار پاهای او بسیار مهم است.

یک قدم  به عقب بردارید و منتظر بمانید
 فقط کافی است در اولین ملاقات کمی به سمتش خم شوید و به گرمی با او دست بدهید. حال به چشمانش نگاه کنید و بعد یک قدم  به عقب بردارید و منتظر بمانید تا ببینید چه اتفاقی می‌افتد. اگر سر جایش بماند یعنی در همان فاصله احساس نزدیکی می‌کند، اگریک قدم از شما دور شد نشان می‌دهد به فضای بیشتری نیاز دارد یا نمی‌خواهد در آنجا بماند و حالت آخر اگر به شما نزدیک شد نشان از احساس خوب به شما یا حس راحتی با شما دارد.

خنده‌ای به نام گونه‌ای
وقتی که واقعا می‌خندیم عضله گونه‌ای بزرگ و منقبض می‌شود و لب‌ها رو به سمت بالا کشیده می‌شود که این نشان می‌دهد  فرد واقعا خوشحال است. زمانی که از دیدن فردی خوشحالیم سرمان را بالا می‌گیریم و برعکس سر  پایین نشان از ناراحتی از حضور  اوست و تکان دادن سر نمادی از  فرد بی‌حوصله است. خنده خود به تنهایی باعث خوشحالی می‌شود، حرکت لب به سمت بالا نشان خوشحالی و امیدواری فرد و حركت به سمت پایین غمگینی و ناامیدی فرد را نشان می‌دهد و فشار لب‌ها نشان از ترس و ناامیدی است.

وقتی صورت خوشحالی از دیدن ما دارند
احساسات شادمانه واقعی و محدود نشده در صورت و گردن منعکس می‌شوند. احساسات مثبت به این شکل هستند که چین و چروک‌های پیشانی باز شده ماهیچه‌ها دور دهان آزاد شده و لب‌ها به طور کامل مشخص می‌شوند. ناحیه دور چشم باز مي‌شود (ماهیچه‌های دور چشم ریلکس می‌شوند) و لب به سمت بالا می‌رود و همين‌طور پره‌های بینی در حال بال بال زدن.

کسانی که با صدای بلند می‌خندند
کسانی که با صدای بلند می‌خندند حس خوشایندی را به‌جمع می‌بخشند و این حس را بیشتر به جمع منتقل می‌کنند، البته دلیلی وجود ندارد که  خنده با صدای بلند باشد و این بسته به تن صدای هر فرد است. کسی که نمی‌خندد هرقدر هم که شوخ‌طبع باشد باز هم در نظر عموم فردی جدی  و خشک جلوه می‌کند. 

منبع:مجله زندگی ایده آل

 

کالا ها و خدمات منتخب

      ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------