زکات باطنى چیست؟
- مجموعه: اصول و فروع دین
زکات بر 9 چیز واجب است
زکات چیست؟
زکات از دستورهای اسلامی و یکی از فروع دین است و در مورد چیزهایی وضع شده که انسان آنها را با کمک طبیعت به وجود میآورد، آن هم طبیعت سهل و ساده؛ یعنی انسان به نسبت، کار کمی انجام داده و طبیعت کار بیشتر را انجام میدهد و محصول را مفت و رایگان در اختیار انسان میگذارد.
مثلاً گندم که انسان بوجود میآورد در قسمت کمی، فکر و عمل او دخالت دارد و قسمت بیشتر، فعالیت طبیعت است. از این رو اسلام به انسان میگوید اینجا که از سخاوت طبیعت استفاده میکنی مقداری از آن را باید در راههای دیگر بدهی. البته سؤال مهمی که اینجا مطرح میشود این است که چرا گندم باید زکات داشته باشد و برنج نداشته باشد؟ این مسئله در سابق هم مطرح بودهاست در جواب گفتهاند، آن سادگی که در موارد زکات هست در برنج نیست یعنی به آن سادگی که گندم به دست میآید برنج به دست نمیآید و زحمت زیادی میخواهد و زکات در واقع به این علت است که یک مقدار از چیزی را که طبیعت رایگان در اختیار انسان قرار میدهد به دیگران بدهد.
موارد وجوب زکات
زکات بر نه(۹) چیز واجب است: «گندم» و «جو» و «خرما» و «کشمش» و «طلا» و «نقره» و «گوسفند» و «گاو» و «شتر»
زکات باطنى چیست؟
زکات باطنى، آن است که هر آنچه را برادر دینی شما بدان نیازمندتر است، به خود اختصاص ندهى و خود را مقدّم بر او ندانى، بلکه همواره او را مقدم و مستحقتر از خود بدانی.
بر اساس این معنا هر گونه خدمات مالی و مادی که خارج از محدوده زکات واجب و یا همان زکات ظاهری به خویشاوندان، مستمندان و مستضعفان ارائه میشود، زکات باطنی به شمار میآید و چنین تفکیکی برگرفته از روایتی از امام صادق(ع) است:
«عن المفضل قال: کنت عند أبی عبد الله ع فسأله رجل فی کم تجب الزکاة من المال فقال له الزکاة الظاهرة أم الباطنة ترید قال أریدهما جمیعا فقال أما الظاهرة ففی کل ألف خمسة و عشرون درهما و أما الباطنة فلا تستأثر على أخیک بما هو أحوج إلیک منک»؛[1]
مفضّل بن عمر میگوید: خدمت امام صادق(ع) بودم، شخصى از او پرسید که در چه اندازهای از مال، زکات واجب میگردد؟ حضرت به او فرمود: زکات ظاهرى یا زکات باطنى، منظورتان کدام است؟ گفت: هر دو را میخواهم بدانم، فرمود: امّا زکات ظاهری، پس به هر هزار درهم، بیست و پنج درهم تعلّق میگیرد، امّا زکات باطنى، آن است که هر آنچه را برادرت به آن از تو نیازمندتر است، به خود اختصاص ندهى و خود را مقدّم ندانى، بلکه او را جلو بیندازى.
پی نوشت
[1]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 3، ص 500، تهران، دار الکتب الاسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
منابع:
fa.wikipedia.org
niniban.com