متن اشعار ضربت خوردن حضرت علی علیه السلام
- مجموعه: شعر و ترانه
شب آخره علی داره ، می بره غریب و تنها
برا یتیمای کوفه ، توی کیسه نون و خرما
مرد غریبه ی این دنیا، شبا رو تا صب بیداره
آروم نمی گیره چشماش، بارونیه و میباره
چاه کوفه هم با خبره
سی ساله علی خون جگره
به آسمونا خیره شده
میگه دیگه وقت سفره
آی خدا ، چقده غریبه حیدر
دم اذونه داره میره، تا که می رسه پشت در
تازه میشه داغ حیدر ، یاد گل یاس پرپر
قدم می ذاره توی کوچه ، دوباره دلش خون میشه
از کوچه داره تو ذهنش، خاطره ی بد همیشه
میگه به دل آذر میزدن
به پر کبوتر میزدن
پیش چش من همسرمو
بین دیوار و در میزدن
آی خدا ، چقده غریبه حیدر
آسمونیا چه بی تابن، با نماز مولای دین
از خون سر علی حالا، شده روی مولا رنگین
فرق علی تا ابرو واشد، تو عرش خدا غوغا شد
دوباره غریبی سهمه، دل زینب کبرا شد
زینب و غریبی دوباره
روز خوش و خوبی نداره
از سر شکافته بخدا
خون دل حیدر می باره
یا
دل زینبش بیقراره
روز خوش و خوبی نداره
یه روزی میاد با لباسه
اسیری به کوفه دوباره
داره می بینه روضه ها رو
می بینه غم مرتضا رو
با سر شکافته می بینه
سرای روی نیزه هارو
شاعر:حسین رحمانی
متن اشعار ضربت خوردن حضرت علی
بگیر ای مرگ عالم را در آغوش
که از فرق علی خون میزند جوش
متاب ای مه متاب ای مه که امشب
چراغ عمر مولا گشته خاموش
به جز سجّاده و محراب خونین
به هر جا بنگرم باشد سیه پوش
در و دیوار مسجد را مشوئید
مبادا تا شود این خون فراموش
چه سان باور کنم مرگ علی را
گمانم باز مولا رفته از هوش
سزای آن همه خوبی همین بود
که خون در سجده ریزد از سر و روش
کجا رفت آن که رنج عالمی را
چو قوت مستمندان برد بر دوش
صدای واعلیا واعلیا
رسد امشب زهر ویرانه بر گوش
چو اطفال یتیم کوفه (میثم)
گرفته زانوی ماتم در آغوش
شاعر:استاد حاج غلامرضا سازگار
اشعار شهادت حضرت علی
مرثیه خوانم با دلی محزون
محرابِ مسجد شد دریای خون
دلها به غربت نشسته شد
فرقِ عدالت شکسته شد
آه و واویلا واغربتا...
دل از این ماتم در غم نشیند
وای اگر زینب او را ببیند
از سر تا به پایَش خون شده
عالَم زین عزا محزون شده
آه و واویلا واغربتا...
زینب در کوفه بابا را دیده
روزی هم بیند سرِ بریده
رأسِ پر نورِ خونِ خدا
قرآن میخواند بر نیزه ها
آه و واویلا واغربتا...
متن اشعار ضربت خوردن حضرت علی
دیگر صدای حیدر نیاید سوز دعای دلبر نیاید
اولین مظلوم رفته از دنیا
گشته مهمان حضرت زهرا
آه و واویلا آه و واویلا
کوفه بگو پس شیر خدا کو کهفُ التّقی کو نور الهُدی کو
یک دو روزی هست شعر غم خوانده
طفل بی بابا بی غذا مانده
آه و واویلا آه و واویلا
ای کوفه دیگر کمتر جفا کن کمتر جفا بر آل عبا کن
کن مدارا با آل پیغمبر
با حسین و با عترت حیدر
آه و واویلا آه و واویلا
دعوت نمایی سلطان دین را حق الیقین را ، حبل المتین را
لیکن اهل تو جمله با دشنه
می کُشند او را با لب ِ تشنه
آه و واویلا آه و واویلا
شاعر : حاج امیر عباسی
در کوفه محشر شد به پا
آه و واویلا آه و واویلا
فرق علی گشته دو تا
آه و واویلا آه و واویلا
واویلا واویلا...
محراب و منبر لاله گون
آه و واویلا آه و واویلا
مسجد شده دریای خون
آه و واویلا آه و واویلا
حاجتش روا شد
مهمان زهرا شد
واویلا واویلا...
او جلوه ی سعادت است
بر خودش سوگند بر خودش سوگند
او کشته ی عدالت است
بر خودش سوگند بر خودش سوگند
گویم با چشم تر
مولانا یا حیدر
واویلا واویلا...
فُزت و ربّ الکعبه اش
آتش دل بود آتش دل بود
شمشیر زهر آلوده در
دست قاتل بود دست قاتل بود
ملائک گریانند
دلخون و نالانند
واویلا واویلا...
متن اشعار ضربت خوردن حضرت علی
احترام مسجد و منبر شکست
آن دمی که مرتضی را سر شکست
کشتی دین در دل بحر فتن
در تلاطم ، گوئیا لنگر شکست
چون شنیدم نالهء روح الامین
در خیالم شد کز او شهپر شکست
گفت والله در دل محراب عشق
فرق میر مومنین حیدر شکست
از جفای تیغ کین در صبح دم
فرق پاک ساقی کوثر شکست
سر ز سجده بر گرفت آن نازنین
لفظ الله گفت و لیک اکبر شکست
خون سر پاشید در محراب عشق
حرمت محراب پیغمبر شکست
وا عجب شق القمر آمد پدید؟
یا که حیدر را سر انور شکست
صبح صادق شاهد این فاجعه
فرق شاه لا فتی کافر شکست
منهدم شد والله ارکان هدا
عروه"الوثقی گسست اختر شکست
هالهء خون روی حیدر را گرفت
مصطفی را حامی و یاور شکست
از خطا زد ابن ملجم ضربتی
از علی سر ، حرمت داور شکست
فزت رب الکعبه جاری بر زبان
تا سر آن مرشد و سرور شکست
کنز خلقت چون علی گوهر نداشت
دست ظلمت از خطا گوهر شکست
فاتح خیبر به خون غلطان شدی
از احبا قلب پر آذر شکست
ای صبا رو در بقیع و عرضه دار
آنکه را پهلو به پشت در شکست
خیز یا زهرا به سوی کوفه آی
خود نگر که چون سر همسر شکست
دلبر عالم ز پا افتاده است
زین تعدی شیعه گشتی ور شکست
خواند بنشسته نماز صبح خویش
طاقت و قدرت از آن پیکر شکست
ای (هدایت ) زین محن خون گریه کن
فرق میر و رهبر اطهر شکست
شاعر:محمد هدایتی
گردآوری:بخش فرهنگ و هنر بیتوته