کابوس زمستانه صنعت ایران
- مجموعه: اخبار اقتصادی و بازرگانی
- تاریخ انتشار : دوشنبه, ۰۵ آبان ۱۴۰۴ ۱۲:۲۴

روزنامه جهانصنعت نوشت: صنعت ایران در آستانه زمستانی سخت و پرابهام قرار دارد؛ تولیدکنندگان ایرانی که تازه از اعمال محدودیتهای برق در فصل تابستان رهایی یافتهاند، خود را برای رویارویی با کابوس جدیدی آماده میکنند؛ محدودیت همزمان گاز و برق در نیمه دوم سالجاری. این بحران که در سالهای اخیر با سرد شدن هوا تشدید میشود، زمستان سختی را برای تولیدکنندگان پیشبینی میکند؛ زمستانی که نهتنها با سرمای هوا بلکه با یخ زدن چرخهای تولید همراه خواهد بود.
وابستگی شدید به گاز طبیعی: آفت انرژی ایران
حدود ۷۲درصد از انرژی ایران توسط گاز طبیعی تامین میشود. این وابستگی شدید به یک منبع انرژی، یکی از بزرگترین تهدیدها برای امنیت انرژی کشور محسوب میشود. ساختار مصرف گاز در ایران بهگونهای است که تمام بخشهای کشور از بخش خانگی تا نیروگاهی همگی به گاز طبیعی وابستگی بالایی دارند. نیروگاهها با بیشترین سهم مصرف گاز در کشور، در رتبه نخست مصرف قرار دارند. پس از آن، بخش خانگی، تجاری و صنایع جزء و صنایع عمده در جایگاههای بعدی قرار گرفتهاند. این وابستگی چندجانبه به گاز طبیعی زمانی به بحران تبدیل میشود که با افزایش مصرف در فصل سرما، سیستم قادر به تامین نیاز همه بخشها نباشد.
صنعت بلاگردان بحران انرژی
سیدوهاب سهلآبادی، رییس خانه صنعت، معدن و تجارت ایران در گفتوگو با «جهانصنعت» به وضعیت بحرانی صنعت در سالجاری اشاره کرد. بهگفته وی، از ابتدای امسال تولیدکنندگان با اعمال محدودیتهای برق روبهرو بودهاند و این محدودیتها در فصل تابستان به اوج خود رسیده است. اگرچه در یکماه اخیر خبری از اعمال محدودیتهای برق برای واحدهای تولیدی نبوده اما با شروع فصل زمستان اعمال محدودیتهای گاز نیز قابل پیشبینی است.
سهلآبادی با اشاره به الگوی تکراری مدیریت بحران انرژی در ایران میگوید: با فرا رسیدن فصل سرما، مصارف گاز خانگی افزایش پیدا کرده و دولت به ناچار برای بخش صنعت محدودیتهایی اعمال میکند. این رویکرد باعث شده صنعت همواره به عنوان بلاگردان بحران انرژی عمل کند و در اولویت اعمال محدودیتها قرار گیرد.
پیامدهای محدودیتهای انرژی
تاثیر این محدودیتها بر صنعت ایران فراتر از کاهش موقت تولید است. سهلآبادی به نمونهای عینی از این پیامدها اشاره میکند: در ایام اوج پیک مصرف در ابتدای نخست سال، واحدهای تولیدی در ماه حدود ۱۴ تا ۱۵روز تعطیل بودند و ظرفیت تولید آنها به نصف رسید. این در حالی است که تولیدکنندگان موظفند مالیات و همچنین بیمه و حقوق کارگران خود را به صورت کامل و ۳۰ روز پرداخت کنند، این در حالی است که در نیمه اول سال به اندازه نصف یک ماه را کار و تولید داشتهاند. این نابرابری بین تعهدات مالی و توان تولید، فشار مضاعفی بر صنعت وارد میکند و تداوم آن میتواند به تعطیلی دائمی واحدهای تولیدی بینجامد.
بحران زنجیرهای؛ وقتی محدودیت گاز به قطعی برق میانجامد
یکی از خطرناکترین جنبههای بحران انرژی اثر زنجیرهای آن است. با اعمال محدودیت بر گاز نیروگاهها، طبیعی است که همزمان با قطعی برق نیز روبهرو شویم. در چنین شرایطی واحدهای تولیدی با بحران دوگانهای مواجه میشوند: هم دسترسی به گاز به عنوان منبع انرژی مستقیم را از دست میدهند و هم با قطعی برق روبهرو میشوند.
این بحران دوگانه به ویژه برای صنایع انرژیبر مانند کارخانههای سیمان، آجر، کاشی و سایر صنایع مشابه که مصرف گاز بالایی دارند، ویرانگر است. این صنایع نهتنها برای فرآیندهای تولیدی خود به گاز نیاز دارند بلکه برای راهاندازی ماشینآلات و تجهیزات به برق نیز وابسته هستند.
حرکت به سمت انرژیهای تجدیدپذیر
در میان این شرایط دشوار، نقطه امیدواری در حرکت به سمت انرژیهای تجدیدپذیر بهویژه نیروگاههای خورشیدی دیده میشود. سهلآبادی در این زمینه خاطرنشان میکند: نیروگاههای خورشیدی بسیاری طی سالجاری در حال وارد شدن به مدار هستند. امیدواریم این پنلهایی که به تازگی وارد مدار تولید برق شدهاند، اندکی از کمبودها را جبران کنند.
به گفته وی، بخشخصوصی به شدت تشویق شده که نیروگاههای خورشیدی را راهاندازی کند و بسیاری از شهرکهای صنعتی در داخل خود در حال اقدام به احداث نیروگاههای خورشیدی هستند. این حرکت اگرچه دیر اما ضروری است و میتواند در بلندمدت به کاهش وابستگی به گاز طبیعی کمک کند.
نقش دولت و بخشخصوصی در مدیریت بحران
در شرایط فعلی همکاری و تعامل بین بخش دولتی و خصوصی برای عبور از بحران ضروری است. سهلآبادی در این زمینه تاکید میکند: واحدهای تولیدی علاقهمند به توسعه بوده و با وجود تمام مشکلات و محدودیتها در حال توسعه خود هستند و انتظار داریم وزارتخانههای مرتبط زیرساختها را مهیا کنند. این انتظار بجا نشان میدهد که بخشخصوصی باوجود تمام مشکلات، تمایل خود را برای توسعه و سرمایهگذاری حفظ کرده است اما این تمایل بدون حمایت و ایجاد زیرساختهای لازم توسط دولت نمیتواند به نتیجه مطلوب برسد.
کلام آخر
بحران انرژی ایران در آستانه زمستان پیشرو تنها یک بحران مقطعی نیست بلکه نشانهای از یک مشکل ساختاری در مدیریت انرژی کشور است. وابستگی شدید به گاز طبیعی، اولویتدهی به مصارف خانگی بدون در نظر گرفتن پیامدهای اقتصادی و عدم توسعه کافی منابع انرژی جایگزین از جمله ریشههای این بحران هستند.
برای برونرفت از این وضعیت راهکارهای متعددی از جمله تنوعبخشی به سبد انرژی، مدیریت هوشمند مصرف به جای قطعیهای گسترده و تعطیلی واحدهای تولیدی، شفافیت در اطلاعرسانی که عدم شفافیت، برنامهریزی تولیدکنندگان را با مشکل مواجه میکند، وجود دارد. دولت با حمایت از سرمایهگذاری بخشخصوصی در حوزه انرژی و با ایجاد بسترهای قانونی و مالی مناسب میتواند این سرمایهگذاریها را تسهیل کند. بازنگری در اولویتبندی مصارف راهکار دیگری است که در این راستا اگرچه تامین نیازهای اولیه خانگی مهم است، اما باید در نظر داشت که تعطیلی صنعت، در بلندمدت به اقتصاد کشور و معیشت مردم آسیب میزند.













