رویداد‌های ماوراطبیعی که کسی پاسخی برای آن‌ها ندارد



در دنیایی زندگی می‌کنیم که همه‌چیز آن طبیعی و منطقی به‌نظر می‌رسد، اما در همین دنیای منطقی، چیز‌های غیرمنطقی زیادی نیز وجود دارد که کسی پاسخی برای آن‌ها ندارد. حتی افرادی که سری در امور ماوراطبیعی دارند نیز موفق به کشف راز این رویداد‌های عجیب و غیرطبیعی نشده‌اند و این قضیه، رمز‌آلودبودن این اتفاق‌ها را بیشتر کرده است. در نتیجه در ادامه به رویداد‌های ماوراطبیعی اشاره خواهیم کرد که کسی پاسخی برای آن‌ها ندارد.

روغن معجزه‌آسا

اخبار,اخبارگوناگون,رویداد‌های ماوراطبیعی که کسی پاسخی برای آن‌ها ندارد


در سپتامبر سال ۲۰۰۶، خانواده‌ای اهل سیدنی حادثه‌ای ناگوار را تجربه کردند. پسر این خانواده در نزدیکی منزل آن‌ها در یک حادثه رانندگی جان باخت. این حادثه غم‌انگیز، اعضای این خانواده را در غم و اندوه فرو برد، اما ماجرا به‌ همین‌ جا ختم نشد و رویداد‌های عجیب و غیرطبیعی در این خانه اتفاق افتاد.

چهل روز پس از درگذشت مایکل، پسر این خانواده، اتفاق‌های غیرطبیعی در اتاق او مشاهده شد و روغنی عجیب از دیوار اتاق مایکل تراوش می‌کرد. این روغن در ابتدا فقط از دیوار اتاق مایکل خارج می‌شد، اما بعداً به دیوار‌های دیگر خانه نیز سرایت کرد و از تمام دیوار‌های این خانه روغنی عجیب بیرون می‌آمد. اعضای این خانواده مدعی شدند که گاهی اوقات دیوارنوشته‌هایی با این روغن شکل می‌گیرد و نام مایکل یا تاریخ تولد او با روغن روی دیوار نوشته می‌شود. بعضی مواقع نیز نماد‌های مذهبی با روغن روی دیوار ترسیم می‌شد.

اعضای خانواده مایکل بر این باور هستند که مایکل توسط خداوند انتخاب شده تا از بهشت به زمین بازگردد و پیام‌های الهی را به زمین منتقل کند. ماجرای دیوار‌های گریان خانه مایکل به‌ همین‌ جا ختم نشد و پس از پخش اخبار این رویداد عجیب در رسانه‌ها، مردم از سرتاسر دنیا به خانه مایکل سرازیر شدند، آن‌ها بر این باور بودند که روغنی که از دیوار‌های این خانه تراوش می‌کند، خاصیت معجزه‌آسا دارد و برای درمان بیماری‌های لاعلاج مؤثر است. جالب است بدانید زنی که بچه‌دار نمی‌شد به خانه مایکل آمد و در این خانه مشغول به‌دعا شد. یک ماه بعد همین زن از بارداری‌ خود خبر داد.

این سکه روی دیگری نیز دارد و به‌رغم اینکه افراد زیادی روغنی که از دیوار‌های خانه مایکل تراوش می‌کند را معجزه‌آسا می‌دانند. افراد هم وجود دارند که هیچ ربطی میان این روغن و معجزه‌های الهی نمی‌بینند. گفته می‌شود احتمالاً نشت لوله‌های داخل ساختمان باعث خروج چنین مایعی از دیوار شده است. به‌همین دلیل آزمایش‌های گسترده‌ای از جانب انجمن‌های دینی معتبر برای کشف دلیل تراوش روغن از دیوار‌های این خانه انجام شد، اما این آزمایش‌ها راه به‌جایی نبرد و دلیل اصلی دیوار‌های گریان این خانه مشخص نگردید.

نتایج آزمایشگاهی مشخص کرد که آب، طلا و میزان بسیار کمی اورانیوم در روغن این دیوار‌های گریان وجود دارد و اسقف اعظمی که این رویداد غیرطبیعی را از نزدیک بررسی کرد، مدعی است دلیل طبیعی و منطقی برای دیوار‌های گران خانه مایکل وجود ندارد و با یک معجزه طرف هستیم.

اطلس خون‌آشام

اخبار,اخبارگوناگون,رویداد‌های ماوراطبیعی که کسی پاسخی برای آن‌ها ندارد


نزدیک به یک سده پیش رویدادی غیرطبیعی اتفاق افتاد و از آن زمان تاکنون کسی موفق به کشف راز این رویداد نشده است. ماجرا از این قرار است که در سال ۱۹۳۲ زنی با نام «مینی» (Minnie)، در منطقه‌ای از «استکهلم» (Stockholm) با نام «اطلس» (Atlas)، زندگی می‌کرد. این زن مدتی بود که خبری از «لیلی لیندستروم» (Lilly Lindström) به گوشش نرسیده بود و از آنجایی که «لیلی» همسایه «مینی» بود و با تن‌فروشی روزگار می‌گذارند، «مینی» از نبود همسایه‌اش نگران شد و به‌این فکر افتاد که اتفاق ناگواری برای او افتاده است.

در نتیجه «مینی» پلیس را در جریان مفقودشدن «لیلی» قرار داد و از پلیس خواست تا اتاق «لیلی» را بگردد. زمانی که پلیس وارد اتاق «لیلی» شد، با بدن بی‌جان «لیلی» روبرو شد در حالی که روی جنازه‌اش روی تخت افتاده و لباس‌هایش نیز در حالتی مرتب کنار او تا شده بود. پس از بررسی‌های پلیس، مشخص شد که «لیلی» بر اثر اصابت ضربه‌ای به سر، جانش را از دست داده بود. از آنجایی که «لیلی» زندگی خود را با تن‌فروشی گذارنده بود، پلیس تحقیقات بیشتری را برای قتل او در پیش گرفت و در کمال تعجب متوجه شد که هیچ اثری از خون در محل جنایت وجود ندارد.

جالب اینجاست که آزمایش‌های بعدی مشخص کرد که حتی در بدن «لیلی» هم هیچ خونی باقی نمانده و فردی تا آخرین قطره خون «لیلی» را بیرون کشیده است. از طرف دیگر روی صورت و گردن «لیلی» نیز آثاری از بزاق دهان وجود داشت و این قضیه احتمال قتل «لیلی» توسط یک خون آشام را افزایش داد. عده زیادی قتل «لیلی» را به تن‌فروشی او نسبت دادند و اشاره‌ای به دست‌داشتن یک خون‌آشام در قتل او نشد.

اما تحقیقات پلیس شواهد مرموزی را از این پرونده به‌جا گذاشت. برای نمونه می‌توان به وجود ملاقه‌ای که به‌خون آغشته شده بود در آپارتمان «لیلی» اشاره کرد. گفته می‌شود قاتل یا خون‌آشامی که جان «لیلی» را گرفته بود، با این ملاقه، تا آخرین قطره خون او را سر کشیده بود.

این قضیه باعث شد تا قاتل «لیلی» به «اطلس خون‌آشام» (Atlas Vampire) معروف شود و به‌رغم تحقیقاتی که در حدود صد سال اخیر انجام شد، راز قتل «لیلی» بیچاره هرگز برملا نشد و «اطلس خون‌آشام» به یکی از مرموزترین رویداد‌های قرن گذشته میلادی تبدیل شده است.

چیر بیتی

اخبار,اخبارگوناگون,رویداد‌های ماوراطبیعی که کسی پاسخی برای آن‌ها ندارد


از آنجایی که با رویداد‌های غیرطبیعی آشنایی نداریم، این رویداد‌ها در بیشتر مواقع ترسناک به‌نظر می‌رسند، اما هیچ لزومی ندارد که تمام رویداد‌های غیرطبیعی ترسناک باشند. در این زمینه می‌توان به رویداد‌های ماورایی اشاره کرد که ریشه در افسانه‌های فرهنگ عامه دارند. یکی از این رویداد‌ها، اتفاقی فوق‌طبیعی با نام «چیر بیتی» (Chir Batti) است که در ادامه به آن اشاره می‌کنیم.

در زبان «کچی» (Kutchhi)، که گویشی از زبان «سندی» (Sindhi)، در منطقه گجرات هند به حساب می‌آید، واژه «چیر بیتی» به معنای «نور‌های ارواح» است و این عبارت به نور‌های عجیبی اشاره دارد که اطراف علفزار‌های «بانی» و مرداب‌های میان مرز هندوستان و پاکستان به‌چشم می‌خورند. ساکنین این مناطق چندین قرن است که چنین نور‌های عجیبی را مشاهده می‌کنند.

«چیر بیتی» تنها در شب‌های بسیار تاریک که ساعت از ۸ شب گذشته باشد به‌چشم می‌خورد و ساکنین محلی که این نور‌ها را دیده‌اند، مدعی هستند «چیر بیتی» نوری همانند نور لامپ ساطع می‌کند و این نور‌ها عموماً در فاصله‌ای بین نیم تا ۲ متری از سطح زمین پدیدار می‌شوند. گفته می‌شود این نور از فاصله دور شکل و‌شمایلی مانند یک گلابی نورانی دارند. رنگ این نور‌ها نیز متفاوت است و شاهدان رنگ‌های زرد، قرمز و آبی را برای «چیر بیتی» گزارش کرده‌اند. این نور‌ها غالباً ثابت هستند و بعضی مواقع نیز همانند تیری که از چله کمان رها شده باشد، با سرعت بسیار زیاد در منطقه عبور می‌کنند.

افراد زیادی مدعی هستند پس از برخورد با نور‌های «چیر بیتی»، این نور‌ها آن‌ها را دنبال کرده‌اند و گاهی اوقات نیز این نور‌ها به‌فکر بازی گوشی و قایم‌موشک با بازدید‌کننده‌هایشان می‌افتند.

تاکنون آزاری از «چیر بیتی» به افراد محلی گزارش نشده است،، اما گاهی اوقات نیز این نور‌ها دردسرساز می‌شوند و افرادی که در منطقه عبور می‌کنند، این نور‌ها را با چراغ‌های منازل و ساختمان‌ها اشتباه می‌گیرند و به سمت آن‌ها حرکت می‌کنند، غافل از اینکه «چیر بیتی» آن‌ها را به اعماق چنگل هدایت می‌کند.

علم امروز موفق به کشف راز «چیر بیتی» شده است و گفته می‌شود این رویداد عجیب و غیرطبیعی بر اثر اکسید‌شدن «فسفین» (phosphine)، «دی‌فسفین» (diphosphine) و «متان» (methane) ایجاد می‌شود. این ترکیبات در اثر فاسد شدن موادی که در منطقه وجود دارد تولید می‌شوند و پس از قرار گرفتن در معرض هوا، شعله‌ور می‌شوند و نور ساطع می‌کنند. در این بین به‌رغم توضیحاتی که علم برای این پدیده مطرح کرده است، افراد بسیاری را سراغ داریم که «چیر بیتی» را پدیده‌ای ماورایی قلمداد می‌کنند.

کورنِلیا زانگِری بَندی

اخبار,اخبارگوناگون,رویداد‌های ماوراطبیعی که کسی پاسخی برای آن‌ها ندارد


پرونده مرگ «کورنلیا زانگری بندی» (Cornelia Zangheri Bandi)، یکی از مرموزترین پرونده‌های تاریخ جنایی به‌حساب می‌آید و راز این پرونده از سال ۱۷۳۱ تاکنون برملا نشده است. «کورنلیا» زنی اشراف‌زاده بود که در سال ۱۶۶۴ بدنیا آمد. او در دوران حیات خود ازدواج کرد و صاحب هفت فرزند شد و از میان این فرزندان، ۲ نفر به مقام‌های عالی‌رتبه‌ای در کلیسای کاتولیک رسیدند.

«کورنلیا» در ۶۶ سالگی به‌طرز بسیار عجیبی از دنیا رفت و مرگ او به یکی از عجیب‌ترین راز‌های ماوراطبیعی تبدیل شد. ماجرا از این قرار بود که در آخرین شب زندگی «کورنلیا»، افرادی که سر میز شام در کنار او حضور داشتند احساس کردند که «کورنلیا» به‌طرز عجیبی خسته به‌نظر می‌رسد و رفتار بسیار آرام و سنگینی دارد. در نتیجه اطرافیان «کورنلیا» فکر کردند که او بیش از حد نوشیدنی خورده و به‌همین دلیل تعادل خوبی ندارد.

«کورنلیا» سابقه طولانی در خوردن نوشیدنی داشت و عموماً در نوشیدنی‌ خود کافور می‌ریخت تا دردهایش را تسکین بخشد. او به هر سختی که بود، خوردن شام را به پایان رساند و ندیمه اش وی را به رختخواب برد. سپس «کورنلیا» به همراه ندیمه‌اش به مدت ۳ ساعت به دعا و راز و نیاز مشغول می‌شوند. تا اینجای قضیه همه‌چیز عادی بود و از آنجایی که «کورنلیا» عادت داشت هر شب به‌مدت طولانی دعا کند، کسی به رفتار او شک نکرد.

صبح روز بعد، «کورنلیا» برخلاف معمول، سر میز صبحانه حاضر نشد و پس از اینکه ندیمه‌ها به اتاق خواب او رفتند، با صحنه عجیب و ناخوشایندی روبرو شدند. کف زمین و تمام قسمت‌های اتاق «کورنلیا» با دوده پوشیده شده بود و ندیمه‌ای کپه‌ای از خاکستر را در کنار بستر «کورنلیا» پیدا کرد. در میان این کپه خاکستر قسمت‌هایی از اعضای بدن «کورنلیا» به‌چشم می‌خورد و خانواده «کورنلیا» با صحنه‌ای بسیار ترسناک و غیرمعمول مواجه شدند.

اطرافیان او در اولین نگاه به این فکر افتادند که «کورنلیا» سوخته است و از آنجایی که یک چراغ نفتی در کنار بستر او قرار داشت، تصور بر این بود که این چراغ شعله‌ور شده و «کورنلیا» را به آتش کشیده است. اما پس از بررسی‌های بیشتر مشخص شد که چراغ‌نفتی که کنار بستر «کورنلیا» قرار داشت، بدون نفت بود و نمی‌توانست دلیل مناسبی برای شعله‌ور کردن «کورنلیا» باشد. از طرف دیگر ملافه‌ها و دیگر لوازم اتاق «کورنلیا» دست‌نخورده باقی‌مانده بود و آتش نگرفته بود. به‌عبارت دیگر در این حادثه تنها «کورنلیا» سوخته بود و آتش به هیچ‌یک از قسمت‌های اتاق سرایت نکرده بود که چنین چیزی کاملاً غیر منطقی به‌نظر می‌رسد.

گفته می‌شود دلیل اصلی مرگ «کورنلیا» پدیده‌ای به‌نام خوداشتعالی بدن است، این پدیده، رویدادی ناهنجار و عجیب است که در آن بدن انسان بدون تماس با منبع خارجی، شعله‌ور می‌شود. از زمان مرگ «کورنلیا» چیزی حدود ۲۸۸ سال می‌گذرد و هنوز راز مرگ عجیب او برملا نشده است.

روح کیتی کینگ

اخبار,اخبارگوناگون,رویداد‌های ماوراطبیعی که کسی پاسخی برای آن‌ها ندارد


این ماجرای عجیب به اوایل دهه ۵۰ میلادی باز می‌گردد. در آن زمان گفته میشد، روحی با نام «جان کینگ» (John King)، در جلسات احضار روح ظاهر می‌شود. دو نفر با نام‌های «فرانک هِرن» (Frank Herne) و «چارلز ویلیامز» (Charles Williams) نقش مدیوم (Medium) را در احضار کردن این روح ایفا می‌کردند. فردی با نام «فلورنس کوک» (Florence Cook)، نیز به جمع این افراد «مدیوم» اضافه شد و این فرد روح شخص جدیدی با نام «کیتی کینگ» (Katie King)، را احضار کرد که گفته می‌شد «کیتی» دختر «جان کینگ» بود که روح او را هم احضار کرده بودند.

در یکی از همین جلسه‌های احضار روح که توسط «فلورنس» انجام شده بود و چندین نفر در اتاقی تاریک دور هم جمع شده بودند، روح «کیتی» احضار شد و با حاضرین تعامل برقرار کرد و دست آن‌ها را لمس نمود. افرادی که در این جلسه احضار روح حضور داشتند، اندامی روح‌مانند را مشاهده کردند، اما این روح عجیب و ترسناک هرگز کاملاً خودش را به نمایش نگذاشت.

در نتیجه احضار روح «کیتی کینگ» سروصدای زیادی برپا کرد و به‌رغم اینکه حاضرین در این جلسه مدعی بودند که واقعاً شکل‌و‌شمایلی روح‌مانند را دیده‌اند و این روح حتی دست آن‌ها را هم لمس کرده است. افراد دیگری بودند که وجود روح «کیتی کینگ» را کتمان می‌کردند. این قضیه باعث شد تا افراد متخصصی که مدعی ارتباط با ارواح بودند در جلسه‌های احضار روح «کیتی کینگ» حضور پیدا کنند. هر کدام از این افراد تجربه‌های متفاوتی با این روح سرگردان داشتند و این قضیه باعث شد تا ماجرای روح «کیتی کینگ» به یکی از مرموز‌ترین پرونده‌های احضار روح تبدیل شود.

در پایان پیشنهاد می‌کنیم اگر شما هم تجربه‌ای ماوراطبیعی در زندگی داشته‌اید و با رویداد‌های عجیب‌و‌غریبی برخورده کرده‌اید که هیچ توضیح منطقی برای آن‌ها وجود ندارد، در قسمت نظرات این رویداد‌های عجیب و ترسناک را با ما و دیگر خواننده‌ها به‌اشتراک بگذارید.

 

 

 

کالا ها و خدمات منتخب

      ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------