شعر شهادت حضرت فاطمه (س)
- مجموعه: آرامش سبز
اشعار شهادت حضرت فاطمه
بر احوالم ببار ای ابر اشک از آسمان امشب
که من با دست خود سازم گلم در گل نهان امشب
مکن ای دیده مَنعَم گر به جای اشگ خون بارم
که میگریم من از هجران زهرای جوان امشب
حسن نالان ، حسین گریان ، پریشان زینبین از غم
چسان آرام بنمایم من این بیمادران امشب
نشینم تا سحرگه بر سر قبرت من دل خون
چو بلبل از فراقت سر کنم آه و فغان امشب
گرفتم آنکه برخیزم به سوی خانه برگردم
چه گویم گر زمن خواهند مادر کودکان امشب
زمین با پیکر رنجیده زهرا مدارا کن
که این پهلو شکسته بر تو باشد میهمان امشب
شعر شهادت حضرت فاطمه
افتاده علی از پا
بی تو چه کند مولا، یا فاطمهالزهرا
افتاده علی از پا، یا فاطمهالزهرا
وقت است که از رحمت، دستی ز علی گیری
کافتاده ز پا مولا، یا فاطمهالزهرا
بعد از تو علی از پای، افتاد وز غم خو کرد
با خانهنشینیها، یا فاطمهالزهرا
رفتی و علی بی تو، بیتالحَزَنی دارد
پر شور و پر از غوغا، یا فاطمهالزهرا
چون محرم رازی نیست، با چاه سخن گوید
تنهاست علی، تنها، یا فاطمهالزهرا
شبها به مزار تو، میسوزد و میگرید
چون شمع ز سر تا پا، یا فاطمهالزهرابر خاک مزار تو، خون ریخت به جای اشک
از دیده خون پالا، یا فاطمهالزهرا
بر خرمن جان او، چون شعله شرر میزد
میریخت چو آب، اسماء، یا فاطمهالزهرا
دامان علی از اشک، گردید پر از کوکب
در آن شب محنتزا، یا فاطمهالزهرا
هم وصف تو ناممکن، هم قدر تو نامعلوم
هم قبر تو ناپیدا، یا فاطمهالزهرا
محمّدعلی تابع
محمد علی مجاهدی
منبع:tebyan.net