بهشت جای چه افرادی است؟



بهشت,ورود به بهشت,بهشت جای چه افرادی است بهشت، جایگاهی ویژه مقربان درگاه الهی است
 
بهشت، جایگاهی ویژه مقربان درگاه الهی است که شاید طالبان زیادی داشته باشد و این امر سبب می‌شود تا افراد تمام تلاششان را برای رسیدن به چنین جایگاه رویایی انجام دهند و به نوعی وارد بهشت خداوند شوند. اما سوالی که پیش می‌آید این است؛ آیا غیرمسلمانان نیز جایگاهی در بهشت دارند و یا اصلا اینطور بپرسیم که بهشت دقیقا جای چه افرادی است؟

بهشت جای چه افرادی است؟
با توجه به اینکه دین اسلام بهترین دین نزد خداوند است، آیا از ادیان دیگر مانند مسیحی و یهودی نیز کسی به بهشت می‌رود؟

آیا همه شیعیان؛ چه گنه کار و چه بی گناه در آخرت به بهشت می‌روند؟

قرآن و روایات به طور صریح اعلام می‌دارد که تنها اسلام و تشیع که همان حقیقت اسلام ناب است، از افراد پذیرفته می‌شود و این به معنای آن نیست که همه شیعیان اسمی وارد بهشت می‌شوند.

افراد دیگر ادیان و مذاهب، به سه دسته تقسیم می‌شوند که هر یک حکمی جداگانه دارند:

- با اسلام و تشیع آشنا شده، ولی به دلیل تعصّب یا عناد و لجاجت از پذیرفتن آن سر باز می‌زنند؛ چنین افرادی به فرموده قرآن کریم، اهل جهنم می‌باشند.


- با اسلام و تشیع آشنا نیستند، ولی در جهالت خود مقصرند؛ یعنی از وجود دینی به نام اسلام یا مذهبی به نام تشیع مطلع بوده، ولی با وجود همه امکانات و شرایط لازم، برای جست وجوی حقیقت اقدامی نمی‌کنند. چنین افرادی در حد تقصیر خویش، روز قیامت مجازات می‌شوند.


- با اسلام آشنا نیستند و در جهالت خود نیز تقصیری ندارند؛ بلکه یا اصلاً به گوششان نخورده یا آن که امکان تحقیق و پژوهش برای آنان وجود نداشته است و تنها آن چه را به آن‌ها رسیده - مثل مسیحیت - قبول کرده و به آن عمل نموده اند. چنین افرادی اهل جهنم نیستند و خداوند آنان را مشمول عفو و رحمت خود قرار می‌دهد و اعمال آن‌ها را با میزان حقیقت خواهی آنان و آن چه فکر می‌کردند حق است، می‌سنجد.

در توضیح مطالب بالا که از آیات و روایات استفاده می‌شود، نکات زیر ضروری است:
۱. مردم بر حسب وضعشان در برابر وعده خداوند متعال، به چهار دسته تقسیم می‌شوند؛ مؤمنان، کافران، مستضعفان، مرجون لامرالله.

مؤمنان افرادی هستند که به خداوند ایمان آورده اند و جایگاهشان بهشت است؛ البته افراد این گروه دارای درجاتی هستند که از آن‌ها به «مخلصین»، «سابقون» و «اصحاب یمین» یاد می‌شود.

کافران کسانی هستند که از روی علم، حق را شناخته اند؛ ولی به علت عناد و لجاجت از آن سر بر تافته اند. این گروه مقصرند و جایگاهشان به طور حتم جهنم است. این گروه نیز دارای درجاتی هستند و براساس شدت ستیزه جویی در طبقات جهنم قرار می‌گیرند.

گروه مستضعف و مرجون الی الله نیز کسانی اند که دارای عذرند؛ یعنی اگر نتوانسته اند به دین حق بپیوندند و بدان عمل بکنند، به لحاظ تقصیر یا کوتاهی کردن آنان نبوده است؛ بلکه از جهت یک سلسله عواملی بوده که از اختیار آن‌ها خارج بوده است. همین عوامل، موجب جهل یا غفلت و یا عمل نکردن آنان به دستورات دین اسلام شده است. بدیهی است که چون در این صورت، ترک به اختیار آدمی مستند نبوده و معلول عوامل خارج از اختیار اوست، برای آدمی نه نفعی خواهند داشت و نه ضرری و مرجع کار چنین کسانی، خداوند خواهد بود و خداوند به نحوی که حکمت و رحمتش ایجاب کند، عمل خواهد کرد.

۲. آیات ۹۶ تا ۹۸ سوره نساء بر مطلب یاد شده، دلالت می‌کند. خداوند در آن آیات، عذر افراد را به دلیل مستضعف بودن با شرایطی قبول کرده است.

خداوند در آیه ۱۰۶ سوره توبه نیز کار این گونه افراد را به خود احاله کرده است. مراد از مستضعف در این جا فقر اقتصادی نیست؛ بلکه ضعیف نگه داشته شده، از جهت دسترسی به منبع هدایت است. این است که در آیات سوره نساء جمله «لا یستطیعون حیله و لا یهتدون سبیلا». به عنوان شرط و علت عذر برای مستضعفان ذکر شده است. از این صفت می‌توان دریافت که علت معذور بودن، همه جا و به طور عموم، راه و چاره نداشتن است که شامل جاهل غافل و غیر معاند هم می‌شود. افزون بر اینها، آیه ۲۸۶ سوره بقره نیز بر همین گفته دلالت دارد؛ زیرا در ذیل آیه فوق، این مطلب آمده که انسان، هر چه خوبی کرده، به نفع او و هر چه بدی کرده، بر ضرر اوست. به طور روشن، مفهوم سخن فوق این خواهد بود که اگر چیزی به اکتساب - یعنی آن چه مسئولیتش به عهده خود شخص است - مستند نباشد، گناه و مسئولیتی برای انسان نخواهد داشت.

۳. به عقیده علامه طباطبایی، معنای مستضعف، علاوه بر این افراد ساکن در سرزمینی را که بر اثر نبودن دانشمند، راهی برای قرار گرفتن دین اسلام در آن جا نیست، شامل می‌شود.

همچنین فردی را هم که ذهنش به یک مطلب حق منتقل نشده و فکرش به حق راه نیافته است نیز شامل می‌گردد؛ یعنی شامل شخصی هم می‌شود که به حق رهبری نشده و در عین حال از کسانی است که با حق عناد ندارد، بلکه طوری است که اگر حق برایش واضح گردد، از آن پیروی خواهد کرد؛ ولی به عوامل مختلف حق برای او مخفی مانده است و چنین کسی جزء افراد مستضعف خواهد بود؛ زیرا آدم غافل قدرت ندارد و با چنان جهالتی هم نمی‌شود راهی به حقیقت یافت.

 

بهشت,ورود به بهشت,بهشت جای چه افرادی است مردم بر حسب وضعشان در برابر وعده خداوند متعال، به چهار دسته تقسیم می‌شوند

 
آیا غیر مسلمانان هم به بهشت می‌روند؟
در مورد قیامت و محاسبه اعمال پیروان غیر اسلامی لازم است گذرا اموری را متذکر شویم،


بدین شرح
۱ - دین حق در هر زمانی یکی بیش، نیست، بنابر این معنا ندارد بعد از بعثت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) و با توجه به خاتمیت آن حضرت، دینی غیر از اسلام مورد قبول درگاه خداوندی باشد (و من یبتغ غیر الاسلام دینا فلن یقبل منه)


۲ - رستگاری در جهان آخرت به دو چیز (عمل صالح و اعتقاد راستین به خدا) وابسته است. اگر فردی از عمل پسندیده بهره ‏مند باشد و نسبت به مبدأ و قیامت باوری درست داشته باشد و به تعبیر قرآن از قلبی سلیم بهره‏ مند باشد، در قیامت رستگار می‏ گردد. "یوم لا ینفع مال و لا بنون إلّا من أتی اللَّه بقلب سلیم".


۳ - در جهان بینی اسلامی این باور آمده است که خداوند با بندگانش به عدل حکم می‏ کند و به متقضای آن عذاب الهی بعد از اتمام حجت است، یعنی خداوند حکیم و عادل بعد از آن که راه حق را برای انسان‏ها تبیین نمود (توسط حجت ‏های باطن و ظاهری) آن گاه آنان را به حساب و کتاب عمل فرا می‌خواند. (ماکنا معذّبین حتی نبعث رسولاً). به مقتضای این آیه کسانی که حجت بر آنان تمام نشده است و نتوانستند دین حق را بشناسند و در نتوانستن تقصیری نداشتند، از این جهت مشمول عذاب الهی قرار نمی ‏گیرند.

۴ - در فرهنگ اسلامی کفر چند معنا دارد که یکی از آن‏ها عناد و انکار حقایق است و این در قیامت باعث عقوبت می‏گردد، نه کفری که از روی نادانی و از قصور و استضعاف فکری باشد که در این صورت ممکن است مشمول رحمت الهی قرار گیرد.


۵ - هر فعلی دو جنبه دارد: یکی از جهت وجود خارجی آن و دیگری از جهت وجود داخلی یا انگیزه فاعل و نیّت. فعلی که از هر دو جهت خوب و ارزشمند باشد، یعنی هم از حُسن فعلی بهره‏ مند باشد (مانند خدمت به مردم) و هم از حُسن فاعلی (یعنی با انگیزه الهی و به خاطر خدمت به مردم)، چنین فعلی آدمی را در قیامت رستگار می‏ کند. حال اگر عملی از غیر مسلمان از حُسن فعلی و حُسن فاعلی بهره ‏مند باشد، به مقتضای حکم عقل و روایات اسلامی احتمال نجات در این گونه افراد وجود دارد.


۶ - یک سری امور ممکن است اعمال پسندیده را نابود کند که از آن‏ها به "حبط اعمال" یا آفت اعمال یاد می ‏شود، ممکن است غیر مسلمان کار خوبی انجام دهد و در پی حق باشد، ولی بعد از آن با ارتکاب یک سری امور، اعمال خوب گذشته ‏اش را نابود کند.


با بیان این امور می ‏گوییم:
اگر بعد از بعثت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) غیر مسلمان (اعم از یهودیان، مسیحیان و دیگران) که:

اولاً: در پی شناخت و یافتن دین حق برآیند، نه در پی انکار و عناد، و بدون این که تقصیری داشته باشند، نتوانند به حقانیت دین اسلام نایل گردند.


ثانیاً: با شناختی که به حقانیت دینشان دارند، حال دینشان دین حضرت مسیح باشد یا دین حضرت عیسی و یا غیر آن به دستور‌های آن نیز پای بند باشند.


ثالثاً کار‌هایی که انجام می‏دهند، هم از حسن فعلی بهره ‏مند باشند و هم از حسن فاعلی.


رابعاً: بعد از آن کار‌های نیکشان به آفت‏ ها (یعنی حبط اعمال) دچار نشده باشد: در این صورت این گونه افراد که به تعبیر شهید مطهری مسلمان فطری هستند) بعید نیست در آخرت در زمره نجات یافتگان از دوزخ قرار گیرند. این به مقتضای عدل و حکمت خداوندی است که روایات اسلامی این سخن را تصدیق می‏ کند.

شهید مطهری در این باره می ‏گوید:
"اگر کسی دارای صفت تسلیم باشد و به عللی حقیقت اسلام بر او مکتوم مانده باشد و او در این باره بی تقصیر باشد، هرگز خداوند او را معذّب نمی‏ سازد، او اهل نجات از دوزخ است" نیز گفته است:

"به نظر من اگر افرادی یافت شوند که نیکی به انسان‏های دیگر و حتی نیکی به یک جاندار اعم از انسان یا حیوان را بدون هیچ چشم انتظاری انجام دهند و حتی در عمق وجدان خود از آن جهت خدمت نکنند که چهره خود را در آیینه وجود محرومین می‏بینند، یعنی ترس از این که روزی چنین سرنوشتی داشته باشند عامل محرک آن‏ها نباشد، بلکه طوری انگیزه احسان و خدمت در آن‏ها قوی باشد که اگر بدانند هیچ گونه سودی عاید آن‏ها نمی‏ شود، حتی یک نفر هم از کار آن‏ها آگاه نمی‏ گردد و احدی به آن‏ها یک "بارک اللَّه" هم نخواهد گفت، باز هم آن کار خیر را انجام می ‏دهند و تحت تأثیر عادت و امثال آن هم نباشد، باید گفت:

در عمق ضمیر این انسان‏ها نوری از معرفت خداوند هست و به فرض این که به زبان انکار کنند، در عمق ضمیر اقرار دارد، افکارشان در واقع و نفس الامر انکار یک موهومی است که آن را به جای خدا تصور کرده‏ اند و یا انکار یک موهوم دیگری است که آن را به جای بازگشت به خدا و قیامت تصور کرده ‏اند، نه انکار خداو معاد واقعی... بنابر این بعید نیست که این گونه کسان واقعاً و عملاً در زمره اهل کفر محشور نگردند، هر چند لساناً منکر شمرده می‏ شود، واللَّه اعلم"

 

منبع: yjc.ir

 

کالا ها و خدمات منتخب

      ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------