اصول پنج گانه معتزله یا اصول خمسه چیست ؟
- مجموعه: اصول و فروع دین
درباره ی اصول پنج گانه معتزله یا اصول خمسه
اصول پنج گانه معتزله یا اصول خمسه چیست ؟
به اصول بنیادین اعتقادی در مذهب کلامی معتزله اُصولِ خَمْسه گفته می شود. این اصول پنجگانه عبارتند از توحید، عدل، وعد (قول به پاداش) و وعید (قول به عذاب)، منزلة بین المنزلتین، امر به معروف و نهی از منکر. معتزله، عنوان گروهی از متکلمان مسلمانِ اهل سنّت است که به اصالت عقل در برابر نقل، شهرت دارند.
عواملی که جنبش معتزله را به وجود آورد، برای شناخت جایگاه آن در تاریخ مکاتب اسلامی ضروری است. این عوامل را می توان در سه نکته خلاصه کرد: اول اینکه شهادت خلیفه سوم عثمان عامل اصلی ایجاد هرج و مرج در بین مسلمانان بود. این هرج و مرج نه تنها انگیزه سیاسی داشت، بلکه به دلیل دو عامل کلامی نیز بود. در این مدت بسیاری از مسلمانان توسط برادران اسلامی خود کشته شدند.
این امر باعث ایجاد دوراهی شد که مسلمانان باقی مانده را به تفکر در مورد قاتلان به طور خاص و افرادی که مرتکب گناهان کبیره می شوند به طور کلی سوق داد. در حالی که برخی معتقد بودند که گناهکاران مؤمن نیستند، برخی دیگر معتقد بودند که آنها واقعاً مؤمن هستند. در این مرحله، مکتب معتزله موضع منحصر به فردی گرفت و اعلام کرد که گناهکاران نه مؤمن هستند و نه کافر.بحث کلامی دیگر در مورد جبر رخ داد.
اعتقاد بر این است که مردم با دیدن بسیاری از بلایا، کشتارها و هرج و مرج شروع به فکر کردن در مورد سرنوشت کردند. برخی از مسلمانان بر این باور بودند که همه چیز خارج از کنترل آنهاست، زیرا خداوند مقدر کرده است. اما علمای معتزله در مقابل آن ایستادند و اعلام کردند که هرکس با اختیار و عمل خود مقصد خود را تعیین می کند.
ثانیاً، هنگامی که مسلمانان به دنبال رحلت پیامبر (ص) سرزمین های جدید بسیاری را فتح کردند، در معرض فرهنگ ها، مذاهب و عقاید مختلف بیگانه قرار گرفتند. نبردهای کلامی به آسانی جنگهایی که مسلمانان در آن شرکت داشتند نبود.
خطر به دلیل رویارویی این بود که بیگانگانی که یا اسلام را پذیرفتند یا دین اصلی خود را حفظ کردند، بتوانند افکار نادرست را وارد کلام اسلامی کنند. به همین دلیل، معتزله برای پیروزی در این نبرد به زبانی فرا دینی مانند فلسفه نیاز داشت.
دلیل سوم ارتباط نزدیکی با دلیل دوم دارد. برخی از صاحب نظران بر این باورند که توجه مکتب معتزله به فلسفه یونانی در شکل گیری اصول آنها تأثیر داشته است. علمای معتزلی از فلسفه یونان آگاه بودند، زیرا بسیاری از این آثار در زمان خلافت اموی و عباسی به عربی ترجمه شد.
مذهب معتزله بر پایه ی این پنج اصل استوار است که هر کس به آنها اعتقاد داشته باشد معتزلی خوانده می شود.
• اصل اول : توحید به منزله پایه اصلی برای این گروه است و بسیار برای آنها مورد اهمیت می باشد. مفهومی که در تمام مکاتب اسلامی پذیرفته شده است. با این حال، مکتب معتزله نظری منحصر به فرد درباره صفات خداوند دارد. بر اساس این اصل، خداوند صفاتی دارد اما این صفات معنای مستقلی ندارند.
صفات خداوند معانی مجردی هستند که در ذات خداوند موجود و عمل می کنند. بنابراین می توان گفت که خداوند دانا و شنونده و بیناست اما اوصاف علم و سمع و بینایی ندارد. یعنی خداوند بدون هیچ صفتی با ذات خود می داند و می شنود و می بیند.
معتزله اصرار دارد که اگر کسى وجود صفات مستقل را بپذیرد، ناگزیر از پذیرش موجودات جاودانه بیشتر از یک موجود است.). چنین پذیرشی بدعت و خلاف توحید است.
• اصل دوم : عدل به عنوان اصل دوم، به گونه ای اصل اول را بسط می دهد و بسیاری از مسائل مرتبط با خداوند را در این اصل مطرح می کند.
• اصل سوم : یعنی وعد و وعید نوعی تضمین برای مومنین است که البته به اصل دوم برگشت می کند. یکی از مصادیق قاعده لطف، وجوب وعد و وعید است. وفای به وعده نیز عقلا و نقلا واجب است.
جهات یاد شده مورد قبول همه طرفداران قاعده حسن و قبح عقلی است، ولی درباره وفای به وعید دو نظریه است: اکثریت معتزله وفای به وعید را نیز واجب می دانند و آنان به «وعیدیه» معروفند، و دیگران که قائل به وجوب آن نیستند، به «تفضیلیه» مشهورند.
بنابر این، از نظر «وعیدیه» گنهکارانی که بدون توبه از دنیا بروند، قطعا عذاب خواهند شد، و این نظریه با نظریه «مرجئه» در تضاد کامل است، زیرا آنان به طور قطع به شمول عفو الهی نسبت به گنهکاران حکم کرده اند.
• اصل چهارم؛ یعنی منزلی میان دو منزل (منزلة بین منزلتین)، بیشتر اهمیت تاریخی دارد بخاطر اینکه این موضوع سبب تاسیس معتزله شد و اهمیت زیادی در نزد معتزلیان پیدا کرد.
منزلی بین دو منزل به این معنا است که بدانیم برای مرتکب کبیره اسمی میان دو اسم و حکمی میان دو حکم است.
نه چون خوارج که حکم به کفر آنان داده اند و نه چون مرجئه که حکم به مومن بودن آنها داده اند؛ زیرا مرجئه عمل را در ایمان دخیل نمی دانند، اما معتزله عمل را در ایمان دخیل دانسته و به همین جهت قائل به فسق شخص مرتکب کبیره شده اند.
• اصل پنچم؛ یعنی امر به معروف و نهی از منکر، مسئله مورد اتفاق میان مسلمانان است و کمتر مورد مناقشه واقع شده است. این اصل اگرچه مدتی رها شده بود اما هیچ گاه اهمیت خود را از دست نداد.
چرا آنان در میان این همه معارف الهی و اصول، تنها به این پنج اصل اکتفا کرده اند، در حالی که برخی از این اصول، جزو احکام فرعی اسلام به شمار می روند؟
نکته آن این است که معتزله در این پنج اصل با بیشتر طوایف اسلامی اختلاف دارند، تنظیم این اصول پنجگانه نه به خاطر آن است که این اصول از نظر مسائل عقیدتی در درجه اول اهمیت قرار دارند، بلکه چه بسا اصولی مانند معاد و بازگشت انسان به زندگی جدید بر اکثر این اصول تقدم دارد ولی چون مسأله معاد، مورد اختلاف میان آنان و حشویه و اهل حدیث و اشاعره نبود.
از این جهت آن را جزء اصول پنجگانه قرار نداده و اصولی را به عنوان اصول اعتزالی معرفی کرده اند که در آن با اهل حدیث و اشاعره اختلاف نظر داشتند و در حقیقت این اصول پنجگانه یک رشته آرای کلامی هستند که با آن، به مخالفان خود می تازند و آنها را از خود دور می کنند و اگر دیگر فرق اسلامی در این اصول موافقت می کردند، هرگز آنان به اکثر این پنج اصل اهمیت نداده و آن را جزء اصول خود نمی شمردند.
اعتقاد به اصول خمسه
معتزله اعتقاد به اصول خمسه و دعوت همگان به آن را تکلیفی می شمردند که اصل امر به معروف و نهی از منکر بر خود آن جاری است. با تمسک به این اصل بود که آنان در واداشتن دیگران به پذیرش اصول خمسه از به کار بستن سخت ترین روش هایی که برای امر به معروف و نهی از منکر قائل بودند، ابایی نداشتند.
معتزلیان تنها در همان اوائل به این اصل تمایل نشان می دادند. و همین اصل باعث شد تا معتزلیان مبلغانی را به مناطق مختلف بفرستند.
این اصل از آن دسته عقایدی است که کمتر به سمت عملی کردن آن تمایل و اصرار داشته اند و چون غالب گروه های مسلمان به این اصل اعتقاد داشته اند، کمتر مورد مناقشه بوده است.
الزام این اصل در میان معتزلیان به این دلیل است که مسلمانان بتوانند ندای اسلام را منتشر و از این طریق جلوی هجوم مخالفانشان را بگیرند.
گردآوری: بخش مذهبی بیتوته