تازه های دانستنيهاي نوزادان

جایگزین های شیره بادام برای نوزاد

آیا دادن شیره بادام به نوزاد مفید است؟

شیره بادام برای نوزاد آیا شیره بادام برای نوزاد مناسب است؟ شیره بادام برای نوزاد یکی از مواد غذایی…

اسم پسر با پ به همراه معنی



اسم پسر با پ, اسم پسر با پ به همراه معنی, اسم پسر با پ با معنی

اسم پسر با پ با معنی

 

اسامی پسر با حرف پ به همراه معنی

در این صفحه قصد داریم شما را با انواع اسم پسر با پ به همراه معنی آن ها آشنا کنیم. اگر علاقه دارید اسم گل پسرتان با حرف پ آغاز شود حتما از این صفحه دیدن فرمایید.

اسم پسر با پ به همراه معنی

 

شماره اسم و تلفظ ریشه معنی
1 پاباس /paabaas/ زبان باستانی - اوستا پسر فرناک، پادشاه اساطیری ارامنه
2 پاپریک /paayrik/ فارسی نام گیاهی خوشبو
3 پاپک /paapak/ زبان باستانی - اوستا استوار، پدر کوچک
4 پاتریس /paatris/ بین المللی - فرانسوی اصیل، نجیب، میهن پرست
5 پاتریک /paatrik/ بین المللی - فرانسوی اصیل، نجیب، میهن پرست
6 پاتیرا /paatiraa/ زبان باستانی - آشوری فراوانی
7 پادار /paadaar/ فارسی ثابت
8 پاداش /paadaash/ فارسی اجر کار خوب، جزا
9 پادرا /paadra/ فارسی "پاد" به معنی سرزمین و "را " (در اوستایی) به معنی شکوه و درخشش و روشنایی است، در مجموع سرزمین باشکوه، نگهبان آتش، مرکب از پاد به نگهبانی و محافظت + را به معنی نور و روشنایی
10 پادشا /paadshaa/ فارسی حاکم
11 پاده /paade/ زبان باستانی - اوستا نام پدر زدن مزدک
12 پاردیک /paardik/ زبان باستانی - اوستا نام پدربزرگ ساسان به نوشته سنگ نوشته کعبه زرتشت
13 پارسا /paarsaa/ فارسی آن که از ارتکاب گناه و خطا پرهیز کند، پرهیزگار، زاهد، متقی، دیندار، متدین، مقدس، عارف، دانشمند
14 پارساک /paarsaak/ زبان باستانی - اوستا نام برادر زاده داریوش بزرگ
15 پارسان /paarsaan/ فارسی (پارس + ان (پسوند نسبت) )، منسوب به پارس، پارسی، اهل پارس، از مردم پارس، نام روستایی در نزدیکی سیرجان.
16 پارسیا /paarsiaa/ فارسی منسوب به پارسی، (منسوب به قوم پارس) اهل پارس، از مردم پارس
17 پارسیس /paarsis/ بین المللی - یونانی شکل یونانی پارسی،‌ ایرانی
18 پارلا /paarlaa/ اقوام ایرانی - ترکی به معنی درخشنده و نورانی
19 پاژن /paazhan/ زبان باستانی - اوستا تیزرو کوهی
20 پاساک /paasaak/ زبان باستانی - اوستا نام برادرزاده داریوش بزرگ
21 پاکدیس /paakdis/ فارسی پاک گونه، مانندپاکان
22 پاکدین /paakdin/ زبان باستانی - اوستا دین درست، دین پاک
23 پاکر /paaker/ زبان باستانی - اوستا پسر ارد پادشاه اشکانی
24 پاکرو /paakroo/ فارسی پارسا، عفیف
25 پاکروان /paakravaan/ زبان باستانی - اوستا پاک باطن، نیک نفس
26 پاکزاد /paakzaad/ زبان باستانی - اوستا پاک نژاد، نجیب
27 پاکمهر /paakmehr/ زبان باستانی - اوستا از نام های برگزیده
28 پاکنژاد /paaknezhaad/ فارسی اصیل، دارای اصل و نسب خوب
29 پالاز /paalaaz/ ترکمنی نوعی زیرانداز نازک
30 پالیز /paaliz/ زبان باستانی - اوستا باغ، کشتزار
31 پانی /paani/ بین المللی - هندی آب
32 پایار /paayaar/ زبان باستانی - اوستا پایدار، مستحکم
33 پایدار /paaydaar/ زبان باستانی - اوستا دارای ثبات، ثابت، همیشگی؛ مقاوم، مقاومت کننده، پا برجا
34 پایمرد /paaymard/ زبان باستانی – اوستا دستگیرنده، استوار
35 پاینده /paayande/ فارسی همبستگی ، جاوید، پایدار، استوار
36 پترو /petro/ بین المللی - اسپانیایی دراصل پطروس، در زبان سریانی کیفاس (سنگ)
37 پته مانی /patahmaani/ زبان باستانی - اوستا دادگستر
38 پدرام /pedraam/ فارسی آراسته، نیکو، خوشدل، شاد، سرسبز وخرم، مبارک، فرخ، خجسته، شادی، خوشحالی
39 پدرو /pedro/ بین المللی - اسپانیایی قابل اعتماد، معتبر
40 پرداد /pardaad/ زبان باستانی - اوستا نخستین آفریننده
41 پرژین /parzhin/ فارسی پرچین، حصار، پرچینی از گلهای ریز به دور باغات
42 پرسا /porsaa/ فارسی پرسنده، جستجوگر، پرسشگر
43 پرستش /parastesh/ فارسی نیایش، عبادت (اسم مصدر از پرستیدن)، پرستیدن، خدمتکاری
44 پرشان /parshaan/ زبان باستانی - اوستا رزمجو
45 پرشیا /pershiaa/ بین المللی - انگلیسی ایران
46 پرهام /parhaam/ فارسی فرشته خوبی، پیر همه (پدر همه)،. معادل عبری آن آبراهام می‌باشد، نامی پارسی باستانی و معرب آن ابراهیم است، صورت فارسی ابراهیم
47 پرهان /parhaan/ فارسی لقب حضرت ابراهیم و نامی در پارسی باستان
48 پرهون /parhoon/ فارسی خرمن ماه، هاله ماه، دایره، هرچیزمیان تهی
49 پرواس /parvaas/ فارسی دست سودن برچیزی، خلاصی، نجات، فراغ
50 پروان /parvaan/ فارسی چرخ ابریشم تابی، نام شهری در غزنه، نام رودی درقزوین
51 پروند /parvand/ فارسی ابریشم، نوعی گلابی جنگلی
52 پریام /pariyaam/ بین المللی - یونانی در افسانه های قدیم یونان، آخرین پادشاه تروا که شهر وی به دست یونانیان افتاد
53 پریبرز /pariborz/ زبان باستانی - اوستا بلند بالا، نام پسر کیکاووس
54 پژمان /pezhmaan/ زبان باستانی - اوستا مخمور، غضبناک، افسرده، پژمان یختیاری شاعر معاصر
55 پژند /pazhand/ فارسی گیاهی خوشبو و خود رو مانند اسفناج
56 پژهان /pozhhaan/ فارسی آرزو، خواهش دل، غبطه
57 پژواک /pezhvaak/ زبان باستانی - اوستا صدایی که حاصل تکرارِ صدا پس از برخورد به مانع و بازتاب آن است
58 پژوهش /pazhoohesh/ فارسی جستجو، بازخواست، تحقیق
59 پسیان /pesyaan/ اقوام ایرانی - کردی خمیده، سست شده
60 پشن /pashan/ فارسی مردجنگی، نام برادرزاده فریدون
61 پشوتن /pashutan/ زبان باستانی - اوستا به معنی محکوم تن، در شاهنامه نام پسر گشتاسب و از یاران سوشیانت، فداکار، در روز رستاخیز، بر اساس روایت‌های زرتشتی زرتشت از اهورامزدا برایش عمر جاودانی خواست
62 پطرس /petros/ عبری یکی ازدوازده حواری مسیح، دراصل سریانی، کیفاس به معنی سنگ
63 پنام /panaam/ زبان باستانی - اوستا پزشکی در دربار آل بویه
64 پناه /panaah/ فارسی پشتیبان، حامی، نگهبان
65 پهلوان /pahlevaan/ فارسی جنگجوی شجاع و زورمند؛ آنکه در امری سرآمد است، قوی هیکل و قوی جثه
66 پودات /pudat/ زبان باستانی - اوستا آشکار
67 پورانه /pooraane/ فارسی پسرانه، منسوب به پسر
68 پوربه /poorbeh/ زبان باستانی - اوستا پسر خوب و نیک
69 پورشسب /poorshasb/ زبان باستانی - اوستا نام پدر زردشت
70 پوروشسب /poroshasb/ زبان باستانی - اوستا دارنده اسبان زیاد، پدر اشورزتشت
71 پوریا /pooriaa/ فارسی هم خانواده پریا به معنی نیک صورت، نام پهلوان ایرانی معروف به پوریای ولی
72 پولت /polet/ بین المللی - فرانسوی هنرپیشه اهل ایالات متحده آمریکا
73 پولوس /polos/ بین المللی - یونانی درلغت یعنی کوچک، نام حکیمی ایرانی و عیسوی معاصرانوشیروان
74 پویا /pooiaa/ فارسی پوینده، رونده و برخی دونده را گویند
75 پوینده /pooyande/ زبان باستانی - اوستا پویا، پویان
76 پی یر /piyer/ بین المللی - فرانسوی قابل اعتماد، صخره
77 پیام /payaam/ فارسی الهام، وحی، مطلبی که به شکل کلام، نوشته یا نشانه‌ای از فرد یا گروهی به فرد یا گروه دیگر فرستاده شود
78 پیتر /piter/ بین المللی - فرانسوی قابل اعتماد، صخره
79 پیرام /piraam/ فارسی نام عاشقی است بابلی که با معشوقه اش ; تیسبه خودکشی کرد
80 پیرداد /pirdaad/ فارسی داده پیر یا بچه‌ای که در پیری داده شده
81 پیرزاد /pirzaad/ فارسی زاده پیر
82 پیرعلی /pirali/ فارسی کسی که علی مرشد اوست
83 پیرمحمد /pirmohammad/ فارسی کسی که محمد مرشد اوست
84 پیرنیا /pirniaa/ فارسی کسی که جد او پیر و مرشد است
85 پیروز /pirooz/ فارسی موفق  
86 پیروز خسرو /piroozkhosro/ شاهنامه پادشاه پیروز
87 پیروز شاپور /piroozshaapoor/ شاهنامه شاهزاده پیروز
88 پیروزبخت /piroozbakht/ فارسی سعادتمند، نیکبخت
89 پیروزگر /piroozgar/ زبان باستانی - اوستا پیروز، کامیاب، خوشبخت، کامروا
90 پیشداد /pishdaad/ زبان باستانی - اوستا نخستین قانون گذار، بنیانگذار عدل و دادگری
91 پیشرو /pishro/ زبان باستانی - اوستا آن که پیشرفت کرده، پیشتاز، پیشگام، رهبر، پیشوا، مقتدا، آن که جلوتر از دیگران یا پیشاپیش آنان حرکت می‌کند، طلایه دار، پیش رونده، جلودار
92 پیکان /peykaan/ فارسی نوک فلزی و تیزسر تیر یا نیزه
93 پیلتن /piltan/ زبان باستانی - اوستا پهلوانی بوده از فرزندان رستم زال
94 پیلسم /pilsam/ شاهنامه از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری تورانی، برادر پیران فرزند ویسه در زمان افراسیاب، سم سطبر و درشت و سخت، اسبی دارای سمی ضخم و گران، مجازاً، اسب قوی زورآور، کنایه از شب سیاه و تاریک
95 پیوس /piyoos/ فارسی انتظار، امید، طمع، توقع

 

امیدوارم با دیدن این اسامی پسرانه با حرف «پ» بهترین انتخاب را انجام بدهید.

 

گردآوری: بخش کودکان بیتوته

 

کالا ها و خدمات منتخب

      ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------